«اوتوفرن» افلاطون با ترجمۀ ایمان شفیع بیک در ۱۷۸ صفحه و به قیمت ۱۴۰ هزار تومان از سوی نشر نی وارد بازار شد.
نشست تخصصی «فرهنگ ها و دستور زبان های فارسی نگاشته شده در شبه قاره هند» به همت معاونت پژوهش و منابع دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران و با همکاری بنیاد سعدی برگزار می شود.
فلسفهٔ اخلاق یکی از شاخههای فلسفه است که شاید بتوان مفهوم “سعادت” یا “زندگی خوب” را مفهوم بنیادین آن دانست. فیلسوف اخلاق در پی یافتن پاسخ این سؤال است که «زندگی خوب برای انسان کدام است؟»
مسأله زبان در فلسفه افلاطون مسأله ای ثانوی و از فروع نظریه شناخت است. به عقیده او شناخت حقیقی، شناخت ایده ها ست، اما مسأله این است که شناخت آن ها تنها از طریق شناخت محسوسات امکان پذیر می شود و از این رو تبیین ارتباط میان ایده ها و محسوسات، و یافتن واسطه ای که آن ها را به یکدیگر پیوند دهد، از بغرنج ترین مسائل فلسفه افلاطون است.
به تازگی كتاب «ادبیات نزد افلاطون» نوشته غلامرضا اصفهانی به همت انتشارات فاطمی منتشر شده است. این اثر حاصل نزدیك به یك دهه پژوهش مولف درباره دیالوگهای افلاطونی با محوریت چیستی ادبیات است. او این اثر را صرفا درآمدی كوتاه بر نگرگاه افلاطونی به ادبیات میخواند كه با خوانش چهار دیالوگ گرگیاس، جمهوری، ضیافت و فایدروس افلاطون بر آن است راهی به طرح فلسفی افلاطون درباره ادبیات باز كند.
آثار افلاطون در مرز میان اسطوره و فلسفه قرار دارد. وی درحالی که منتقد بزرگ هومر و هزیود (به دلیل بیپرواییشان در نسبت دادن هر گونه زشتکاری به خدایان) است، در عین حال مدافع آنان نیز هست و سقراط چه بسیار برای اثبات سخنش به الهههای یونانی سوگند میخورد. از سوی دیگر در فلسفه اشراقی افلاطون که شاید از نخستین مشارب فلسفی جهان باشد، جهان دیگر، چه به صورت عالم مُثُل و چه جهان پس از مرگ، حضوری بارز دارد.
این مقاله با تبیین نظام فکری ایران و اندیشه سیاسی شاه آرمانی در دوره کوروش، ضمن بررسی ساختار سیاسی و اجتماعی نظام مختار، بر آن است نشان دهد چرا و چگونه خردمندی، شجاعت، میانه روی و عدالت، چهار محور بازخوانی شده در جمهور افلاطون و شاه آرمانی در ایران باستان نشان داده، همواره مبنای اندیشگی دینی و سیاسی دولت ایرانی محسوب می شدند.
در این نوشتار درخلال سه بخش بعدی بنا دارم خوانشی پدیدارشناسانه برای واضحسازی مسئلۀ دشوارِ نسبتِ میان ظهور و هستی عرضه کنم. شاید کمتر موضعی را بتوان یافت که بهقدر رسالۀ ثئایتتوسِ افلاطون اقتضاء طرح خاستگاهیِ مسئله را نمایان کند. لذا من هم از آن رساله آغاز خواهم کرد و مبحث را بهنزد ارسطو پی خواهم گرفت و سرآخر خوانشی بالاخص پدیدارشناختی را درباب نسبتِ میان ظهور و هستی پیشنهاد خواهم کرد.
هرچند فارابی و شیعه که مبنای مشترک و عمومی دارند، هر دو معتقدند که حکومت حاکم عاقل زنده، برتر از حکومت قانون است، با این تفاوت که عقل و شعور امام منشأ دینی دارد درحالیکه عقل، رئیس اول، حکمت بشری است. داوری در باب آنچه گفته، این استنباط است که عقل انسانی برتر از عقل الهی است؛ نتیجه به لحاظ رادیکال، غیرقابل پذیرش است. عقل بشری مستقل و خودبسنده به خود است و این معقول و قابل فهم است، اما ادعای برتری بر نور الهی امام ساختگی است...
سخن گفتن از چیستی فلسفه به نحو کلی، شاید پیچیدهترین مسئلۀ تئوریک باشد؛ به همین خاطر در این بحث کوتاه نمیخواهیم با این هزارتوی گیجکننده روبهرو شویم، به جای آن، در این مجال مختصر میخواهیم به یکی از تغییرات اساسی تاریخ فلسفه در حدفاصل افلاطون و ارسطو بپردازیم و ببینیم که اگر این رخداد در کار نمیبود، دستکم کدام مشکلات را در تاریخ فلسفه و به تبع آن تاریخ تمدن نداشتیم. شاید هم توانستیم اشارهای به چشمانداز فلسفه در هزارۀ سوم داشته باشیم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید