تصور میكنم مهمترین دلیل فلسفی حكیمان ما برای اثبات عالم مثال، بر قاعده امكان اشرف مبتنی است. بیشترین استناد و اشاره به این قاعده را برای نخستین بار در آثار شیخ اشراق میتوان یافت. و البته با توجه به تأكید وافر وی بر عالم مُثُل معلقه و اشباح نوری، چنین چیزی دور از انتظار نیست. همانطور كه ملاصدرا نیز اشعار دارد،سهروردی در همه آثارش به این قاعده توجه جدی نشان داده است. نه فقط در آثار مبسوطش مانند مطارحات،تلویحات،حكمهالاشراق، بلكه در رسالههای مختصری چون الواح عمادیه،هیاكل النور و پرتونامه، این «قاعده» را برای اثبات عقول، مُثُل نوریه، ارباب انواع و مانند آن به كار بسته است.
در میان ادلۀ اثبات وجود خدا در فلسفۀ اسلامی، برهان های غیرمشهوری هم هستند که در عین صحت و اتقان کمتر مورد عنایت فیلسوفان قرار گرفته اند. یکی از این برهان ها برهان نفس بر اثبات خدا است. در این برهان، با استفاده از نفس انسانی و برخی اوصاف و عوارض آن بر وجود خداوند سبحان استدلال می شود. صدرالمتالیهن (ره) در برخی از آثار خود به صراحت این برهان را یکی از براهین مستقل اثبات واجب الوجود دانسته است. ملاصدرا و برخی از پیروانش چهار تقریر از این برهان ارائه کرده اند: با استفاده از علت حرکت نفس، حدوث نفس، علت غایی حرکت نفس و حرکت نفوس فلکی. این برهان به نحو مستقل در حکمت مشاء مطرح نبوده است؛ برخی اشراقیان به بعضی تقریرهای آن اشاره کرده اند؛ ملاصدرا با بهره گیری از اشارات پیشینیان و همچنین مبانی فلسفی خود در مسئلۀ نفس، حرکت جوهری، نحوۀ ارتباط حادث با محدث و... چنین برهانی را بیان کرده است.
تبیین ماهیت حرکت توسطیه و قطعیه و نیز تحقق خارجی آنها، از مسائل مهم در مباحث فلسفی حرکت قلمداد می گردد. ابن سینا برای اولین بار این مسئله را با صراحت مورد توجه قرار داده و معتقد است: آنچه در خارج وجود دارد، همان حرکت توسطیه است و حرکت قطعیه فقط در ذهن وجود دارد. دیدگاه ایشان توسط فخررازی، میرداماد، ملّاصدرا، و فلاسفه بعدی مورد نقد قرار گرفت و برخی درصدد توجیه این دیدگاه برآمدند.
بررسی ویژگی های انسان خودشکوفای مازلو با اوصاف انسان در حکمت متعالیه به طور تطبیقی، دربردارندۀ اشتراکاتی است که دید مازلو و ملاصدرا را بیش از پیش به هم نزدیک می کند. برخی از جهات اشتراک ملاصدرا و مازلو در مسئله را می توان در طبقه بندی نیازها، اعتقاد به شهود، زاویۀ نگاه، معناداری زندگی، فارغ بودن از قشر و طبقه، اعتقاد به خود حقیقی، تغییر در ملاک لذت و توجه به استعدادهای ذاتی دانست.
این مقاله تحقیقی است پیرامون اگزیستانسیالیسم غربی و اصالت الوجود در فلسفه اسلامی. این دو نظام فلسفی با توجه به اصطلاحات اصالت تشكیك در وجود، اعتباری بودن ماهیت و در جهان بودن انسان، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بعد از مباحث مقدماتی و بیان آراء دو تفكر در باب مسائل وجود، تفاوتها و تشابهات در روش، محتوا و نتایج آنها با هم مقایسه و تطبیق شده است.
تا آنجا که تاریخ فلسفه نشان میدهد, اندیشه فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر مردد بوده است. برخی مانند هراکلیتوس به کلی منکر ثباتند و معتقدند همه چیز تغییر میکند و تنها امر پایدار جهان این است که «همه چیز دائماً در حال تغییر و دگرگونی است».([1]) و برخی مانند پارامنیدس به کلی منکر هر نوع تغییر و دگرگونیاند. و معتقدند تغییر و تحولات مشهود همه ساخته ذهن است.([2]) برخی نیز مانند ارسطو بر هر دو باورند.([3]) حکیم ما, ملاصدرای شیرازی, از جمله کسانی است که سراسر عالم طبیعت و جهان مادی را مشمول تغییر و تحولی دائمی میداند و هیچ حقیقت وجودی ثابت و پایداری را در عالم طبیعت محقق نمیداند.
نحوه تعلق نفس به بدن برحسب وجود و تشخّص آن تنها حدوثی است و نه بقائی. یعنی نفس در اوایل تكون و حدوث خود محتاج مادّه است ولی در بقاء، دیگر چنین احتیاجی مرتفع میگردد. نفس در ابتدا مثل بقیه قوایی است كه در مادّه بوده و محتاج مادّه است; البته مادّه ای مبهم و نامشخص كه آن مادهّ همان بدن است. هرچند در طول حیات فرد، این بدن دارای تغییر و تحول است ولی همواره نفس به این بدن نامتعین و مبهم تعلق دارد و لذا انسان از جهت نفس شخصیت واحدی دارد به خلاف جسم آن كه واحد نبوده و مرتب در حال تغییر و تحول است.
پرسش از راز برتري حكمت صدرا و تفوق آن بر ساير نحلههاي فلسفي، سؤالي است اساسي در حوزه فلسفه اسلامي كه ميتوان آن را با تكيه بر روششناسي ملاصدرا پاسخ گفت. در باب روششناسي ملاصدرا مجموعاً هفت نظريه قابل گزارش است. نظريه مختار نگارنده، ملاصدرا را در برخوداري از منابع متنوع و متكثر خود، داراي يك الگوي پژوهشي ميداند كه با پيروي از آن موفق به ابداع نظريات جديد ميگردد و بدينسان نوآوريهاي فراوان وي را قابل تبيين ميداند.
مسئله خیر و شر یکی از بحث های عمیق فلسفه و کلام است که در دوران های مختلف تاریخ تفکر، مورد نقد و بررسی قرار گرفته و ذهن اندیشمندانی را به خود معطوف داشته است. در این میان، فلاسفهه اسلامی، به ویژه حکمای صدرایی، با نگاهی عقلی و مستدل، رنج ها و شرور مطرح در جهان هستی را مورد مطالعه قرار داده و به تبیین حقیقت و ماهیت آن پرداخته اند.
بحث خلود و جاودانگی در ادامه حیات و زندگی پس از مرگ، از مباحث مهم و بنیادین ادیان الهی به شمار می رود. این مسئله با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و قرآنی مورد توجه اندیشمندان مذهبی به خصوص علما و عرفای مسلمان واقع شده است. با توجه به اینکه حکمت متعالیه صدرایی بی ارتباط با عرفان اسلامی نبوده و در ساختار کلی اش بخشی را وامدار اندیشه های عرفانی است، این پژوهش درصدد است تا اندیشه ملاصدرا، حکیم مسلمان را در باب خلود، به خصوص پیرامون خلود در عذاب، با آرا و افکار مولوی، عارف شهیر و نامی جهان اسلام مقابل و برابر گذارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید