افلاطون اگر امروز بود با نیچه مخالفت نمی کرد، زیرا نیچه هم نوعی افلاطون، است که شعر را خلاقیت بشری می داند. یکی خلاقیتی می داند برای ظهور قدرت و دیگری خلاقیتی می داند برای ظهور حقیقت.
در باب اندیشه و شخصیت سقراط نویسندگان یونان باستان آراء مختلفی عرضه کردهاند. در عصر حاضر نیز مورخان فلسفه باستان یونان کوشیدها ند از آثار اندیشمندان یونانی، بخصوص از آثار افلاطون، سقراط تاریخی را بیابند. سعی ما بر یافتن و تبیین آراء سقراط تاریخی نیست، بلکه در نظر داریم تا اثبات کنیم برخلاف آنچه مشهور است، نزد افلاطون افکار و شخصیت واحدی را برای سقراط نمیتوان یافت. سقراط دوره جوانی افلاطون دیالکتیکی با زبان تک معنایی، مردمی و طرفدار تربیت شهروندان، سیاسی و بدون فلسفه سیاست خاص، خردمندترین فیلسوف اخلاق بدون نظریهپردازی در این باب، متعهد به ساختار دین مدنی یونان و سلبی و نقاد است.
تمامی مناقشات دیرینه ای که باعثِ به وجود آمدنِ تردیدهایی در راه فلسفه وجودی هنرها شده است به نوعی در موضوع بازنمایی در هنر متجلّی می گردند. نظریه افلاطون در این زمینه، با وجود موضع گیری شدید و منفی او، بارها مورد بازبینی قرار گرفته است.این مقاله، ابتدا،مفهوم بازنمایی را در آثار افلاطون مطرح می کند، سپس، با تکیه بر نمونه های تصویری به تحلیل و تشریح تئوری های ارائه شده بازنمایی، در نقاشی و عکاسی می پردازد. سوالاتی از جمله اینکه؛ آیا تفکر بازنمایانه در نقاشی و عکاسی به عنوان نمودها و جلوه های ظهور هنری، پاسخی در خور گرفته است؟ و آیا این دو هنر، داعیه بازنمایی از دیدگاه فلسفی را پاسخ می دهند؟ هدف اصلی این مقاله، دسته بندی نظریات و عقاید نظریه پردازان در حوزه بازنمایی و تحلیل از دو بعد هنر و فلسفه، به منظور دستیابی به مفهوم جامع تری از بازنمایی در آثار نقاشی و عکاسی و پی بردن به ارزش هنری آن است ودر این راستا، به ارائه آرای متفکرانی پرداخته است که در زمینه تئوری های مدنظر پژوهش، مباحث بیشتری را جهت بررسی موضوع فراهم می کرده اند.
ماهیت و چیستی «تربیت» از نظرگاه افلاطون؛ فلاسفه همواره قصد داشتهاند مسیر دیدن، اندیشیدن، عمل کردن و تعامل ما را تغییر دهند، چراکه آنها خودشان را نخستین آموزگاران و مربی نوع بشر میپنداشتند و تصور میکردند که تفسیر درست جهان -درک آن و جایگاه ما در آن- میتواند ما را از وهم و خیال رها کند و ما را بهسوی فعالیتهایی همچون تأمل در نظم الهی، پیشرفتهای علمی و یا خلاقیت هنری هدایت کند که برای ما مناسبترین هستند.
این مقاله از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول گزارشی از بخشی از کتاب شیء چیست؟ نوشته هایدگر داده شد که مدخلی برای ورود به بـحثهای مـقاله «عصرِ تصویرِ جهان» بود. در بخش دوم، مقاله «عصرِ تصویرِ جهان» شرح داده میشود. این بخش را باید در کنار اصل مقاله خواند. در این شرح از گفتههای هایدگر در باره علوم انسانی ذکری بـه مـیان نـیامده است. در بخش سوم مقایسهای مـیان آراء هـایدگر بـا آراء تاماس کوون به عمل آمده است تا نسبت آراء هایدگر با فلسفه جدید علم روشن شود.
ارسطو در کتاب مابعدالطبیعه اش وقتی می خواهد افلاطون را نیز همچون فیلسوفان پیشین به بوته ی نقد بگذارد به مشکل جدایی یا خوریسموس اشاره می کند و این که افلاطون رابطه ی دو عالم را بر اساس بهره وری تبیین کرده است. او می گوید : «فیثاغوریان گفته بودند که اشیا به سبب تقلید از اعداد وجود دارند. افلاطون این اصطلاح را تغییر داد و گفت وجود محسوسات حاصل "بهره وری" آن هاست. ولی هیچ یک از آن ها نگفتند که این تقلید یا بهره وری از آن صور کلی چیست.بلکه بار تحقیق در این مطلب را به دوش دیگران گذاشتند.»
پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر کتاب «نظریات برجستة زیباییشناسی: از افلاطون تا نیچه» تألیف دکتر فرشید ابراهیمیان را منتشر کرد.
نگاهی به تبیین افلاطون از موسیقی بر اساس دیالوگ «قوانین»؛ تربیت شهروندی یکی از فروعات شهروندی است که در سرزمین یونان بستر مناسب و شایستهای را برای افراد «پولیس/شهر-دولت» فراهم میکرد تا بتوانند بهعنوان یک شهروند خوب و نمونه، چه در جامعه (پولیس) و چه در سیاست از نقشی بسزا برخوردار باشند؛ لذا تأملات فلسفی در باب «تربیت/Education» از زمان افلاطون و تا حدودی فلاسفهی بعد او، طبیعتاً در جهت تربیت شهروندان بود.
معمولا وقتی به زیبایی شناسی افلاطون پرداخته می شود ، آنچه زودتر از همه به نظر می رسد این است که هنر، تقلید تقلید است و بر این اساس دارای ارزش چندانی نیست. اما هیچ گاه متفکران این عرصه به این نیندیشیده اند که اگر افلاطون درباره ی عالم مثل بازاندیشی کند و گویی این کار را در رساله های آخر انجام داده است ، این اصلاح ممکن است این نظریه را نیز دچار تحول کند، همان طور که شاید بتوان رویکرد فلوطین در برابر هنر و زیبایی را که آن را بسیار ارزشمند تر از افلاطون می دانست هم به این نظر افلاطون ربط داد و هم به اصلاح آن.
مقدمه: تاریخ اندیشه بی اغراق با یونانیان آغاز می شود. اندیشیدن و آن گونه که امروزه مرسوم است فلسفیدن، دغدغه یونانیان بود و حتی پیش از آن که سقراط دانش را عین فضیلت بخواند و فروتنانه خود را دانا به این دلیل که بر نادانی اش آگاه است بنامد، بسیاری از یونانیان در تلاش برای درک معنای هستی برآمدند. هراکلیتوس، پارمنیدس، زنون، تالس و بسیاری دیگر از پیشاسقراطی ها نخستین خشت های ساختمان بزرگ اندیشه را بنا نهادند و بشریت را مدیون خویش ساختند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید