در خصوص ماهیت رژیم پهلوی اول بحثهای فراوانی مطرح شده است. برخی او را دیکتاتور دانستهاند و برخی دیگر مستبدی که با ظاهری مدرن و نظام بوروکراتیک،چهره استبداد سنتی را در ایران به روز کرده است. شواهد اما گویای این است که رضاشاه در دوران سلطنت 16 سالهاش نه در شأن یک دیکتاتور بلکه در قالب مستبدی تمام عیار حکومت کرد.
به بهانه تبعید سیدحسن مدرس به خوافرضاشاه پهلوی در تاریخ معاصر ایران، از جمله اشخاصی است که دیدگاههای مختلف و بعضاً متضادی نسبت به وی و اقداماتش وجود دارد. برخی با نگاه به اقداماتی از قبیل ایجاد دولتی مدرن و تأسیس نهادهایی از قبیل آموزشوپرورش، دانشگاهها، بیمارستانها، فرودگاهها و ...، وی را رهبری ترقیخواه و مدرن میدانند که میخواست ایران را از کشوری سنتی و عقبمانده به کشوری پیشرفته و مدرن تبدیل کند.
درباره تاريخ اعلام موجوديت حزب توده روايتهاي متفاوتي هست، براي مثال نورالدين كيانوري در كتاب خاطراتش ١٠ مهر ١٣٢٠ را روز اعلام رسمي تاسيس حزب توده ميخواند در حالي كه يرواند آبراهاميان در ايران بين دو انقلاب به نقل از خاطرات ايرج اسكندري در «زندگي من» ٧ مهر يعني ١٣ روز پس از استعفاي رضاشاه را زماني ميداند كه گروهي از ٥٣ نفر معروف تشكيل يك سازمان سياسي با عنوان بلندپروازانه حزب توده ايران را اعلام كردند.
محسن صدر در خاطرات خود به این نکته اشاره میکند که هیئت دولت از اقداماتی که در جهت سرکوب شورش مردمی در مشهد رخ میداد اطلاعی نداشت و هیچ یک از وزرا از دستورهای مستقیم شاه به نظامیها و شهربانی مشهد مطلع نبود. حتی اگر وزیر کشور اطلاع مختصری در ارتباط با این حادثه داشت ابراز نظر نمیکرد.
تبعید رضاشاه به جزیره دورافتاده موریس جدا از تلاش انگلستان برای خروج رضاشاه از صحنه قدرت در ایران دلیل دیگری هم داشت و آن چیزی نبود جز جلوگیری از دسترسی رضاشاه به رسانه های جمعی و افشای کم و کیف روابط پنهانی که میان انگلستان و رضاشاه در طول سالهای طولانی سلطنتش برقرار بود.
حکومت پهلوی از ملی گرایی و تجددگرایی برای اخذ مشروعیت سود می جست. تجددگرایی به دلیل عدم پیش نیازهای سیاسی و اجتماعی در تعارض کامل با بنیادها و نهادهای سنتی قرار میگرفت. برقراری مشروعیت پایدار، از قدیمیترین و بنیادیترین بحثهای سیاسی میباشد که همواره رژیمهای سیاسی به دنبال آن هستند، چرا که نداشتن مشروعیت به معنی عدم انطباق ارزشهای حاکمین و مردم و همچنینناکارآمدی رژیم، برای شهروندان آن جامعه است.
دولت بریتانیا از اواخر قرن نوزدهم برای تضعیف حکومت مرکزی که تحت نفوذ روسیۀ تزاری قرار داشت روسای ایلات و عشایر عمدۀ ایران را زیر چتر حمایت خود گرفته و سلاح هایی نیز در اختیارشان قرار داده بود که از میان این عشایر به خان های بختیاری در برابر حفاظت از لوله های نفت، سهامی هم از شرکت نفت انگلیس و ایران واگذار شده بود.
یکی از اهداف قرارداد 1919 که میان ایران و انگلیس بسته شد، یکپارچه کردن ارتش ایران بود زیر نظر افسران عالی رتبۀ انگلیسی! بر اساس این قرارداد که در نهم اوت 1919 / 17 مرداد 1298 به امضای وثوق الدوله رئیس الوزرا و سِر پرسی کاکس وزیر مختار انگلیس در ایران رسید، یک هیئت هفت نفری از افسران انگلیسی به ریاست ویلیام دیکسون برای وزارت جنگ ایران استخدام و به کار گمارده شدند.
متن زیر نامه محمد علی فروغی مشهورترین سیاستمدار عصر پهلوی درباره وضعیت وزارت خارجه ایران در عصر رضاشاه است. فروغی این نامه را در بهمن 1307 زمانی که مسئولیت سفارت ایران در ترکیه را داشت نوشت و مخاطب وی محمدعلی فرزین کفیل وزارت امور خارجه بوده است.
ستعفا و تبعید رضا شاه پس از آن صورت گرفت كه دولتهای روسیه و انگلستان به دلیل مناسبات رو به گسترش رضا شاه با آلمان هیتلری، سه بار به وی هشدار دادند. در آن زمان اخبار و گزارشهای دریافتی از جبهههای جنگ دوم جهانی حاكی از پیشرفت روز افزون آلمان و شكستها و عقبنشینیهای متفقین بود. رضا شاه نیز كه پیشبینی پیروزی آلمانیها را در جنگ داشت نه برای حفظ استقلال كشور، بلكه برای حفظ موجودیت خود و رژیمش «بیطرفی در جنگ» اعلام كرده بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید