درباره مجد الدين كيوانى

1385/8/14 ۰۳:۳۰

درباره مجد الدين كيوانى

عرفان وترجمه!
مجدالدين كيوانى متولد: ۱۳۱۶‎/۱۱‎/۱۰ اصفهان
- پايان تحصيلات متوسطه در اصفهان
- اخذ ليسانس ادبيات فارسى دانشگاه تربيت معلم (دانشسراى عالى سابق) خرداد ۱۳۴۰



عرفان وترجمه!
مجدالدين كيوانى متولد: ۱۳۱۶‎/۱۱‎/۱۰ اصفهان
- پايان تحصيلات متوسطه در اصفهان
- اخذ ليسانس ادبيات فارسى دانشگاه تربيت معلم (دانشسراى عالى سابق) خرداد ۱۳۴۰
- ديپلما در تعليم و تربيت دوزبانه دانشگاه ويلز، انگلستان(خرداد ۱۳۴۴)
- دكترا در آموزش زبانهاى خارجى دانشگاه ويلز، انگلستان (خرداد ۱۳۴۷)
- تدريس ادبيات فارسى اهواز
- استاديار زبان انگليسى ۵۳-۱۳۴۷ دانشگاه تربيت معلم
- استاديار حق التدريس ۵۳-۱۳۴۷ دانشگاه سپاه دانش دانشگاه تهران
- مدير گروه زبانهاى خارجى مهرماه ۱۳۵۳- تيرماه ۵۲ دانشگاه تربيت معلم
- رئيس دانشسراى عالى زاهدان مهرماه ۱۳۵۳ تا تيرماه ۱۳۵۷
- دانشيار زبان انگليسى دانشگاه تربيت معلم اسفند ۱۳۵۳ تا بهمن ۱۳۶۷
- عضو ثابت كميته ارتقاى دانشكده ادبيات دانشگاه تربيت معلم ۶۵-۱۳۶۳
- عضو كميته برنامه ريزى زبانهاى خارجى ستاد انقلاب فرهنگى ۶۲‎/۷۱-۶۱‎/۶‎/۱
- استاد زبان انگليسى دانشگاه تربيت معلم ۶۷‎/۱۱‎/۱۷
- عضو هيأت مديره دانشگاه تربيت معلم ۶۸‎/۴‎/۲۶
- تأليف بيش از صد مقاله به زبانهاى فارسى و انگليسى در حوزه هاى زبان شناسى، ادبيات و عرفان ايرانى و تاريخ - عضو شوراى علمى دائرة المعارف بزرگ اسلامى
- نگارش مداخل متعدد براى دانشنامه


ترجمه كتب:
- اصول آموزش زبان، نوشته هرولد پامر، دانشگاه تربيت معلم، ۱۳۵۳.
- اصول يادگيرى و تدريس زبان، نوشته داگلس براون، مركز نشر دانشگاهى، ۱۳۶۳.
- زبان شناسى جديد، نوشته تيل اسميت و ديردرى ويلسون، نشر آگاه، ۱۳۶۷ (مقدمه و فصول ۱۱ و ۱۲).
- روانشناسى خواندن، نوشته رينر و پولانسك، مركز نشر دانشگاهى، ۱۳۷۸ (كتاب برگزيده سال ۱۳۷۹ دانشگاه تهران).
- خواجه عبداللـه انصارى، نوشته عبدالغفور روان فرهادى، نشر مركز، ۱۳۷۷.
- روزبهان بقلى، نوشته كارل ارنست، نشر مركز، ۱۳۷۷.
- شعر صوفيانه فارسى، نوشته يوهانس دوبروين، نشر مركز، ۱۳۷۸.
- سهروردى و مكتب اشراق، نشر مركز، ۱۳۷۷.
- حلاج، نوشته هربوت ميسن، نشر مركز، ۱۳۷۸.
- عزيز نسفى، نوشته لويدريجون، نشر مركز، ۱۳۷۸.
- فراسوى ايمان و كفر، اشعار و تعاليم محمود شبسترى، نوشته لئونارد لويزن، نشر مركز، ۱۳۷۹.

كيوان آرام: «سهروردى در كتاب روزى با جماعت صوفيان گفت و گوى شيخ صوفى را با مريدى در يك خانقاه وصف مى كند.
سالك از شيخ مى پرسد چگونه «چشمى» كه با آن حقيقت را مى توان ديد باز مى شود. سهروردى در يكى از بى نظيرترين نمونه هاى بيان رمزى و به سبك ادبى بسيار زيبايى نسخه رياضت مى نويسد: شيخ را گفتم من آن نظر ندارم تدبير چيست؟ گفت تو را امتلاء است، برو چهل روز احتراز كن ، برو چهل روز به اندك غذاى موافق كه از شبهت دور باشد و نظر كسى سوى آن نباشد قناعت كن. آنگه داروى بساز و به يك دم بازخور. اگر زود حاجتت افتد ، پس دارو كارگر آمد . زود ديده روشن شود و اگر حاجت نيفتد ، دارو اثر نكرده بود. باز چهل روز ديگر همچنان احتراز كن و باز همان دارو بخور كه اين بار كارگر آيد. اگر اين بار نيز كارگر نيايد هم بدين وجه بار ديگر و بار ديگر بخور كه هم كارگر آيد.
. . . شيخ را گفتم چون ديده گشاده شود بيننده چه بيند؟ شيخ گفت چون ديده اندرونى گشاده شود، ديده ظاهر بر هم بايد نهادن و لب بر همه بستن و اين پنج حس ظاهر را دست كوتاه بايد كردن و حواس باطن را در كار بايد انداختن تا اين بيمار چيز اگر گيرد به دست باطن گيرد و اگر بيند به چشم باطن بيند و اگر شنود به گوش باطن شنود و اگر بويد به چشم باطن بويد. . . [سپس] خود بيند آنچه بيند و بايد ديدن. »(۱) اين بخشى از كتاب «سهروردى و مكتب اشراق» نوشته مهدى امين رضوى است كه دكتر مجدالدين كيوانى آن را به فارسى برگردانده و هم گوياى گرايش و هم بازتاب دهنده توانايى هاى مترجم در بازشناسى بخشى از فرهنگ ايرانى و درياى بى كران عرفان اين سرزمين است. در اين كتاب علاوه بر شرح زندگانى شيخ سهروردى، انديشه هاى وى در باب تصوف و عرفان، همچنين مكتب اشراق ارزيابى مى شود. سهروردى انديشمندى بود كه شيوه هاى استدلالى فلسفه را در حوزه عرفان به كارگرفت و حاصل تلاش هاى فكرى وى، تبيين نوعى آموزه بود كه آن را علم حضورى نام نهاد. كوشش سهروردى در اين تأمل و تحقيق، نوعى پيوند فلسفه و عرفان است كه به «حكمت اشراق» شهرت يافته است.
اين مجموعه شرح كوتاهى بر مكتب اشراق سهروردى است كه با بررسى ديدگاه هاى سهروردى در خصوص تصوف عملى و تصوف فلسفى همراه است. در خاتمه كتاب، تأثير سهروردى بر فلسفه اسلامى نيز ارزيابى مى شود. اما اين همه تسلط و همه گرايش مجدالدين كيوانى در عرصه تحقيق و تفحص نيست كه او در علم زبان شناسى وآموزش زبان نيز صاحب نظر و صاحب شيوه است. ترجمه آثارى چون اصول آموزش زبان، نوشته هرولد پامر، اصول يادگيرى و تدريس زبان، نوشته داگلس براون، زبان شناسى جديد، نوشته تيل اسميت و ديردرى ويلسونو. . . نشان از اين تسلط و گرايش دارد. مجد الدين كيوانى متولد ۱۳۱۶ خورشيدى در شهر اصفهان است. پس از پايان تحصيلات متوسطه در دانشسراى عالى پذيرفته مى شود تا در رشته اى كه دوست داشته است يعنى ادبيات فارسى، ادامه تحصيل دهد. ليسانس ادبيات فارسى را در خرداد ماه ۱۳۴۰از دانشگاه تربيت معلم فعلى و دانشسراى عالى سابق دريافت مى كند و بدون فوت وقت براى ادامه تحصيل به انگلستان مى رود. كيوانى ديپلم تعليم و تربيت دوزبانه راخرداد ۱۳۴۴از دانشگاه ويلزانگلستان مى گيرد و چون دانشجوى پيگيرو مستعدى بوده است، بى وقفه مدارج دانشگاهى اش را تا اخذ دكترا ادامه مى دهد. او دكتراى آموزش زبانهاى خارجى را از دانشگاه ويلز انگلستان در خرداد ۱۳۴۷ دريافت كرده است. در خلال اين سالها كيوانى به تدريس ادبيات فارسى نيز مى پردازد و بعد از مراجعت به ايران، به عنوان استاديار زبان انگليسى در دانشگاه تربيت معلم مشغول به كار مى شود.
او همچنين به مدت شش سال استاديار حق التدريس دانشگاه سپاه دانش دانشگاه تهران بوده و يك سالى نيزمدير گروه زبانهاى دانشگاه تربيت معلم شده است. سال ۱۳۵۳ اما او به مأموريت تازه اى مى رود و به عنوان رئيس دانشسراى عالى زاهدان به مدت ۴ سال مشغول به كار مى شود.
در اين سالها او مدارج علمى دانشگاهى را از استاديارى به دانشيارى طى مى كند و سرانجام در سال ۶۷ استاد تمام وقت زبان انگليسى دانشگاه تربيت معلم مى شود. مجدالدين كيوانى عضو ثابت كميته ارتقاى دانشكده ادبيات دانشگاه تربيت معلم نيز بوده و در كميته برنامه ريزى زبانهاى خارجى ستاد انقلاب فرهنگى نيز عضويت داشته است. كيوانى گرچه از سال ۷۸ بازنشست شده، اما از اين دوران دامنه فعاليت هايش را با تمركز بيشترى بر ترجمه و نيز عضويت در شوراى علمى دايرة المعارف بزرگ اسلامى گسترش بخشيده و با تأليف مقالات ارزشمندى در دايرة المعارف، نام خويش را در شمار مؤلفين پركار دانشنامه نويسى در ايران نيز به ثبت رسانده است. مجدالدين كيوانى در تمامى سالهاى تدريس نيز تحقيق و پژوهش را دنبال كرده و بيش از صد مقاله فارسى ارزشمند در حوزه هاى زبان شناسى، متون ادب فارسى و تاريخ نگاشته است. همچنين علاقه او به عرفان ايرانى از يك سو و تسلط بر ترجمه از سوى ديگر، كيوانى را ترغيب به ترجمه آثارى از مستشرقين آشنا با تصوف و عرفان ايرانى كرده است. از آن جمله است ترجمه خواجه عبداللـه انصارى، نوشته عبدالغفور روان فرهادى، روزبهان بقلى، نوشته كارل ارنست، شعر صوفيانه فارسى، نوشته يوهانس دوبروين، حلاج، نوشته هربوت ميسن، عزيز نسفى، نوشته لويدريجون و فراسوى ايمان و كفر، اشعار و تعاليم محمود شبسترى، نوشته لئونارد لويزن. در ميان اين كتب كتاب «ميراث تصوف» كه شامل مجموعه مقالاتى از كنفرانسهايى است كه در سالهاى ۹۰ تا ۹۷ درباره تصوف در لندن و واشنگتن برگزار شده اند، بيش از ساير كتب ترجمه شده توسط او، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. از جمله اين بازتاب ها نشست بررسى كتاب «ميراث تصوف» با حضور مجدالدين كيوانى و همچنين دكتر نصرالله پورجوادى و شهرام پازوكى در محل كتاب ماه ادبيات و فلسفه بود.
كيوانى درباره اين كتاب مى گويد: «در اين كنفرانس ها كه با مديريت و تدبير دكتر سيد حسين نصر صورت گرفته بودند، نكته بسيار جالبى را مى توان مشاهده كرد و آن حضور پر رنگ ايران و ايرانى بود. از نظر كمى تعداد قابل توجهى از محققان ايرانى كه در خارج از ايران زندگى مى كنند مانند دكتر نصر، دكتر حميد دباشى، مهدوى دامغانى و دكتر محجوب در اين همايشها حضور داشتند. اگر چه كسان ديگرى كه در اين كنفرانسها بودند مانند لويزن و چيتيك به غير از بعد نظرى و عملى يك نوع انسى نيز به ايران داشتند. » دكتر كيوانى درباره مشكلات ترجمه مقالات مى گويد: «طبيعى است كه در كار ترجمه در جاهايى با مشكل مواجه شدم، اما سعى من اين بود كه با نويسندگان مقالات ارتباط داشته باشم و مسائلى را نيز از آنها بپرسم. يكى از مشكلات من در ترجمه اين كتاب گستردگى موضوعات بود. يعنى يك دوره تاريخ هزار ساله در دنياى اسلام از آغاز تا قرن سيزدهم بود. موضوعات كتاب هم متنوع بودند؛ از عرفان و تصوف در تركيه تا در هندوستان نيز بودند كه هر كدام رنگ و آب محلى داشت. اما گستردگى ميراث تصوف از مهمترين ويژگيهاى اين كتاب است كه آن را بارز كرده است. اين مقالات توسط نويسندگان مختلف با زمينه هاى زبانى مختلف نوشته شده بود كه حتى سبك نگارش آنها نيز با هم متفاوت است. يكى ديگر از مشكلات ترجمه منابعى بود كه نويسندگان در اختيار داشتند كه برخى از اين منابع به نسخ خطى ارجاع داده شده بود.»(۲)
اما با اين همه كيوانى از پس ترجمه اين كتاب ارزشمند به خوبى برآمده است. تصوف در شرق و غرب، نگاهى تاريخى به تصوف آغازين ايرانى، جوانمردى، انديشه عرفانى و عشق الهى، تاريخ و اولياء نام هاى طريقتهاى صوفيانه، انضباطها، تمرينها و آداب در تصوف، تصوف و تحول شعر و نثر فارسى، نمادسازى و صور خيال در شعر و نثر صوفيانه فارسى، مكتب مولانا و... از جمله فصول اين كتاب مهم است.
رشته سخنرانى هاى عبدالحسين زرين كوب در زمينه «تصوف و عرفان ايرانى» كه به زبان انگليسى در دانشگاه هاى آمريكا صورت گرفته بود را نيز مجدالدين كيوانى به فارسى ترجمه كرده و منتشر شده است. «تصوف ايرانى در منظر تاريخى آن» عنوان اين كتاب است. كيوانى درباره اين كتاب مى گويد: «مرحوم زرين كوب دركنار تدريس كه در دانشگاه تهران داشت، اغلب به كشورهاى خارج دعوت مى شد و نه تنها به آمريكا، بلكه از كشورهاى ديگر هم اين دعوت ها صورت مى گرفت. از انگلستان گرفته تا كشورهايى مثل آلمان و فرانسه و... سال ۱۳۴۹ بود كه دكتر زرين كوب به دعوت«انجمن مطالعات ايرانى» راهى آمريكا مى شود و سلسله سخنرانى هايى در دانشگاه كاليفرنيا و دانشگاه پرينستن درباره تصوف ايرانى وعرفان ايرانى مى كند. تأكيد ايشان بيشتر روى ايرانى بودن تصوف و عرفان دور مى زد. بعدها اين مجموعه سخنرانى ها كه به زبان انگليسى بود، از سوى «انجمن مطالعات ايرانى» در شماره هاى ۳ و ۴ از جلد دهم فصلنامه (Iranian Studies) به نشر درآمد. درواقع كتاب «تصوف ايرانى» كه انتشارات سخن منتشركرده، برگردان فارسى همان سخنرانى هاست.»
«خانم قمرآريان (همسر دكتر زرين كوب) ازمن خواستند كه اين اثر چاپ نشده را ترجمه كنم. من هم با كمال خوشوقتى اين پيشنهاد را پذيرفتم. ناشر هم بسيار سريع اين كتاب را چاپ و منتشركرد. » كيوانى درباره محتواى اين كتاب مى گويد: «مرحوم زرين كوب، يكى از متخصصان و كارشناسان مبرز حوزه تصوف ايرانى است. او دراين كتاب تصوف ايرانى را از آغاز يعنى از ريشه هاى آن كه مربوط به قبل از اسلام مى شود، دنبال مى كند تا همين اواخر كه تقريباً مصادف با زمان خودش مى شود. حوزه فوق العاده وسيعى است و كتاب هاى خود ايشان هم نشانه همين وسعت و گستره چشمگير آن است. دكتر زرين كوب فهرست وار مسائل و مباحثى كه به نوعى مربوط مى شود به تصوف و عرفان ايرانى و رويدادهايى كه دراين حوزه اتفاق افتاده و شخصيت هايى كه در حوزه تصوف خدمتى كرده اند و تأثيراتى كه به جا گذاشتند، بررسى كرده است. اصولاً فلسفه عرفان و تصوف و تحولاتى كه از بدو پيدايش آنها يعنى از قرن هاى دوم و سوم پشت سرگذاشتند.» كيوانى همچنين در ترجمه «سى و دوهزار سال تاريخ هنر» كه عنوان كتابى است در زمينه نقاشى، پيكرتراشى و معمارى اثر فدريك هارت، با هرمز رياحى و جمعى از مترجمان برجسته همكارى كرده است.
مجدالدين كيوانى مترجم فاضلى است كه دغدغه هاى شخصى اش از لابه لاى متونى كه براى ترجمه انتخاب مى كند، آشكار و پيداست. او الگوى مناسبى براى اميدهاى آينده ترجمه و تحقيق در ايران است، برايش آرزوى توفيق و بهروزى مى كنيم. ایران
پى نوشت ها:
۱- سهروردى و مكتب اشراق
۲- خبرگزارى «مهر»، ۱۳۸۴‎/۷‎/۱۰


خان احمدی
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: