1392/8/27 ۱۵:۰۶
کتابهای رخداد با سهگانه ژیژک، آگامبن، بدیو با ایده در کنارهم قراردادن این سه متفکر آغاز شد. گرچه در برههای که این مجلدها منتشر شده بود مثلا آگامبن در آثار خودش بهخصوص در «هوموساکر» مستقیما به بدیو اشاره کرده اما مفصلهای پیوندی این سهگانه همانا مطرحبودن آنها بهعنوان فیلسوفان چپ رادیکال بود؛
سهند ستاری: کتابهای رخداد با سهگانه ژیژک، آگامبن، بدیو با ایده در کنارهم قراردادن این سه متفکر آغاز شد. گرچه در برههای که این مجلدها منتشر شده بود مثلا آگامبن در آثار خودش بهخصوص در «هوموساکر» مستقیما به بدیو اشاره کرده اما مفصلهای پیوندی این سهگانه همانا مطرحبودن آنها بهعنوان فیلسوفان چپ رادیکال بود؛ «تلاش برای ادامه تفکر در عصری که فکرکردن بیشتر به امری غیرضروری و اضافی یا حتی ناممکن بدل شده است». کتابهای رخداد میکوشید از طریق ترجمه مقالات نظری و فلسفی چهرههایی همچون ژیژک، آگامبن و بدیو، طرح دوباره فلسفه انتقادی را نشان دهد و آن را در پیوند با تجربه چپ، نقد سرمایهداری و سیاست مردمی رادیکال پیوند زند. اما خواسته یا ناخواسته باید اذعان کرد که چرخش سیاسی وضعیت امروز، نیازمند درک جدیدی از کنش نظری است؛ کنش - تفکری که بناست در برابر برخوردهای ارتجاعی تفکر، نسبیگرایی نهیلیستی، تکثرگرایی نئولیبرالیستی، فروکاستن سیاست به مدیریت و اعتدال و میانمایگی، ایستادگی و مقاومت کند. درواقع، «در شرایط کنونی، تفکر و عمل سیاسی مستلزم صراحت نظری بیشتر است و نظریهپردازی نیز نیازمند تامل و خودآگاهی سیاسی بیشتر. تفکر نظری هنوز هم اساسا معادل ترجمه به معانی گوناگون آن است؛ ولیکن تجربه به ما نشان داده است که تحقق ترجمه در مقام کنشی خلاق تا حد زیادی در گرو کار گروهی و بصیرت و تعهد سیاسی است» (رخداد یک، اسلاوی ژیژک، پیشگفتار). آنچه این سهگانه را در تقابل با بیش از سهدهه هژمونی نئولیبرالیسم بههم نزدیک میکرد مشخصا حرکت دوباره نظریه بهمثابه یک کنش-تفکر بود. ردپای این هژمونی را بهلحاظ فلسفی میتوان در گسترش پستمدرنیسم، نسبیگرایی فرهنگی، غلبه سنت آنگلوساکسون انگلیسی-آمریکایی، علمگرایی ناب و تکنولوژیگرایی جست. یعنی همانا تنندادن به پستمدرنیسم که مدعی است دوره کلیگرایی گذشته است. به اینقرار، به نظر میرسد مبنای سهگانه رخداد و کنارهمقراردادن نامهایی با تفاوتهای نظری و مفهومی مبنایی سیاسی باشد. چراکه آنچه امکان پیوند این نامها را ممکن میکرد «مازاد سیاسی» این گفتارها بود. پیوند میان فلسفه بهعنوان فرمی از فکر کردن و سیاست رهاییبخش. «نامهای سیاست» را میتوان از این منظر ادامه چنین جریانی دانست. این کتاب مجموعهای است از مقالات که گرچه همگی به گفتارهای انتقادی و سیاسی چپ تعلق دارند اما کنارهمنشستن آنها محل سوال است. «مازاد سیاسی» این گفتارها، نخستین پاسخ به حلقه اتصال میان آنهاست. اما چرا «نامهای سیاست»؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش را باید در وجه تمییز و تفاوت میان سیاست (the politics) از یکسو و امر سیاسی (the political) از سوی دیگر جستوجو کرد. یکیساختن سیاست با اعمال قدرت و مبارزه برای تصاحب قدرت، معنایی جز نفی سیاست ندارد. فروکاستن سیاست حتی به اندیشه معطوف قدرت یا در صورتبندی ژورنالیستی آن - مثلا سیاستورزی دولت و دولتمردان، تدبیر سیاسی، مصلحتاندیشی سیاسی، سیاست داخلی و خارجی، چانهزنی سیاسی و... - فرآیندی است که در دهههای اخیر شاهد آن بودهایم. سیاست درگیر سوژه خود یعنی سوژه جمعی سیاسی است و در تقابلی مستقیم با سیاستزدودگی و جامعه مدنی سیاستزداییشده و امر سیاسی دولتی تعریف میشود. پس این مساله را باید به میانجی سوژه خاص سیاست، از کوفتن بر طبل امر سیاسی و مدیریت آن متمایز ساخت. از اینرو بهنظر میرسد بر اساس همین تمایزگذاری است که در کتاب «نامهای سیاست»، مقالات حول محور مشخصی جمعآوری شده است؛ «سیاستی که با رخداد تغییر رادیکال عجین است و بیشتر بهواسطه نامها شناخته میشود تا تعاریف آکادمیک». به اینسان، واضح است که مقالات این کتاب از هر نوع گفتار آکادمیک و آنچه تحتعنوان علوم سیاسی برای توصیف و حفظ وضع موجود بهکار بسته میشود، بهدور است. پس مساله اصلی همانا ایستادن در جایی است که این نامها و فیگورها را در این مجموعه به یکدیگر گره زده است. اما با این حال آنچه واضح است غیبت متفکرانی است که سه مجلد قبلی رخداد به نام آنها شناخته میشود. هرچند به نظر میرسد بعضی از مقالات به لحاظ ارتباطی ایجابی و بعضی دیگر از روی ارتباط سلبی با سه مجلد دیگر در این مجموعه در کنار یکدیگر آمدهاند. شاید از همینرو در این مجلد به چهرههایی برمیخوریم که کمتر نامی از ایشان در آن سهگانه به میان آمده بود: ژاک رانسیر، ارنستو لاکلائو، کلود لوفور، لویی آلتوسر، هانا آرنت، هانری لوفور، ژان بودریار، پائولو ویرنو، جورجو آگامبن، اتین بالیبار، ژیل دلوز، جودیت باتلر و میشل فوکو. به این ترتیب میتوان مساله اصلی «نامهای سیاست» را طرح دیگر گفتارهای چپ معاصر و دوری از دگماتیسمی دانست که تنها یک خط مشخص را دنبال میکند؛ تنندادن به نسبیگرایی از یکسو و تنزدن از دگماتیسم از سوی دیگر. «نامهایسیاست» محل تلاقی سهگانه رخداد با سنتهای دیگر است؛ امری که میتواند به غنای گفتار انتقادی بینجامد. این مجموعه در چهار بخش تنظیم شده: بخش نخست با عنوان آغازهای مفهومی، بخش دوم با عنوان پیچوخمها، بخش سوم مواجهات و بخش چهارم میانبرها. برای مثال به چند مقاله از هر یک از فصول این کتاب میتوان اشاره کرد: در فصل «پیچوخمها» و در مقاله «جریان زیرزمینی ماتریالیسم مواجهه» لویی آلتوسر، مساله اصلی آن «ذرهگرایی» باستانی است که با دو اصل خلأ و ذرات اتمها شروع میشود. آلتوسر ذرهگرایی را همراه با اتمیستها به نحو ماتریالیستی تفسیر میکند و این منطق را به سمت یک سیستم تکمفهومی پیش میبرد که برمبنای آن اتمها حاوی مازادی نسبت به خلأ هستند. این امر نوعی نیستی ناب است و نشان میدهد اصل ذرهگرایی همان مساله تصادف و شانس است. اما این تصادف که از انحراف آغازین در مباحث کیهانشناختی پی گرفته میشود، باید تکرار شود. تصادف، تابع ضرورت نیست و مساله اصلی در اینجا تاکیدگذاشتن بر تداوم تصادف و شانس است و نباید آن را برمبنای آشفتگی تصادفی دید. پس بر همین اساس، هر تلاشی برای مهارکردن سوژه برای تغییر وضعیت به آشفتگی سوژه دامن خواهد زد. بهعبارت بهتر، در این مقاله تاکید بر آن است که سنت فلسفی گرچه «ماتریالیسم مواجهه» را پس زده اما این به آن معنا نیست که از آن غافل بوده، بلکه این ماتریالیسم بیش از حد برای سنت فلسفی خطرآفرین بوده است. در ماتریالیسم مواجهه آلتوسر میکوشد با طرح پنج مفهوم اساسی نشان دهد این نوع از ماتریالیسم روی چه اجزایی سوار است: 1- خلأ (void) اولیه در بحث ذرهگرایی 2- مواجهه و امکان، مثلا در برخورد اتمها 3- باقیماندن مواجهه و ادامه آن در برخوردهای دوباره 4- بزنگاه و شرایطی که اتمها در جایی بههم میرسند و امکان مواجهه را فراهم میکنند. مساله تعیین نیز مربوط به این بحث است و 5- ضرورت/ حدوث (necessary/contingency) بهعنوان مفاهیم دوگانهای که تمایل آلتوسر را برای ساختن فلسفهای ماتریالیستی نشان میدهد. نکته مهم در این مقاله،گذار آلتوسر از یک بحث انتولوژیک به بحثی سیاسی است؛ درواقع گذر از انتولوژی به تاریخ و پیداکردن رابطه درونماندگار (immanent) میان ماتریالیسم و تاریخ. از اینرو شاید آنچه در این مقاله عجیب به نظر برسد قرائت ماتریالیستی آلتوسر از کتاب «شهریار» ماکیاولی است. آلتوسر در تفسیر «شهریار»، وضعیت سیاسی را بهگونهای نشان میدهد که میتوان وجود را به وضعیتهای مختلف رساند. البته ذکر این مهم ضروری است که اهمیت ماکیاولی و اثرگذاریاش هیچ ارتباطی به مفاهیم رایج از ماکیاولیسم و سلطنتطلبی و جمهوریخواهیاش ندارد. درواقع این مساله ناشی از مبانی ماتریالیسم مواجهه است که آلتوسر آن را در پس ماکیاولی نشان میدهد. رهانیدن ماتریالیسم مواجهه از واپسزدگیای که سنت فلسفی در پی آن است و البته کشف استلزامهایش هم برای فلسفه و هم برای ماتریالیسم، رسالتی است که آلتوسر در این مجال برای خود تعریف کرده بود. این مساله نشاندهنده جدایی و فاصلهگرفتن آلتوسر از آرای ساختگرایانهاش بود؛ مسالهای که بعدها به «سیاست ناب» نزد بدیو و رانسیر میرسد. در فصل «آغازهای مفهومی» و در مقاله «آغاز سیاست» رانسیر نیز میتوان ردپای پاسخگویی به چگونگی ترسیم مرزهای انتقادی سیاست ناب یا سیاست ژاکوپنی و چگونگی به بار نشستن مردم یا همان حذفشدگان را یافت. آغاز سیاست به بنیانهای سیاست بازمیگردد و رانسیر میکوشد نشان دهد چگونه زمانی که یک کل از طریق نظم هندسی ساخته میشود، سیاست راه سومی برای خود باز میکند. او در این مقاله هر نوع نظم اجتماعی را حادث میداند و هیچ آرخهای برای آن قایل نیست. رانسیر به خوبی نشان میدهد دموس یا مردم همان حذفشدگانیاند که چون تعلق به طبقه خاصی ندارند منشا ظهور سیاست و دموکراسی به شمار میروند. آنها از دل کجشماری، از دل خطایی بیرون میآیند که در هر طبقهای رخ میدهد و در آن شکاف میاندازد. بدیناعتبار، دموس/ مردم، حذفشدگانی هستند که فضیلتشان تنها آزادی است؛ هیچبودگی مردم پیچ میخورد و به همهبودگی تبدیل میشود. از جمله مقالات مهم دیگر این مجموعه میتوان به «میان فروید و فوکو» نوشته جودیت باتلر در فصل «مواجهات» اشاره کرد. باتلر در این مقاله به میانجی فروید دوباره پای این متفکر فرانسوی را با مبنای سیاست فوکویی به میان میکشد. میشل فوکو در ایران فیلسوف شناختهشدهای است و اغلب آثارش به فارسی ترجمه شده. با اینحال سیاست فوکویی حلقه گمشده آثار او است؛ سیاستی که باید از طریق درسگفتارهای فوکو به آن رسید. از این منظر، ترجمه مقاله «چندین سیاست» ژیل دلوز (در فصل «میانبرها») نیز تلاشی است برای بازنمایی سنت سیاست دلوزی یا سیاست رادیکال مبتنی بر اسپینوزا. همچنین مقاله «عقل پوپولیستی: ملاحظات پایانی» از لاکلائو میکوشد تا نقطه شروع مردم را بیاید. او شرایط عمده این ظهور را نخست در مجموعه تصمیمهای نظری لازم برای قابل فهم شدن چیزی چون مردم برمیشمارد و سپس شرایط تاریخیای را مطرح میکند که ظهور مردم را ممکن میسازد. با اینهمه همچنان جای خالی برخی دیگر از متفکران رادیکال در این مجموعه بهچشم میخورد. به همین سیاق، وجود یک مقدمه که علت حضور این نامها و ساختار کتاب را توضیح دهد نیز ضروری بهنظر میرسد. در سهگانه پیشین بهرغم آنکه هر مجلد در مورد یک متفکر غربی مشخص جمعآوری شده، دستهبندیها مشخصتر و فصلبندیها غیراستعاریتر بود، اما پیشگفتار کتاب یک معرفی کلی و موجز و مکفی از ساختار کتاب ارایه میداد. درحالی که در این مجموعه، فصلبندیها استعاری است و مشخص نیست بر چه اساسی این نامها در این فصول جای گرفته است. مقصود ویراستاران مجموعه از عناوین فصول چیست؟ شاید مقدمه یا پیشگفتاری همچون سهگانه قبلی میتوانست به این پرسشها پاسخ دهد و مخاطب را دچار تفسیرها و توهمات و گاه پیشداوریهای مغرضانه نکند. نکته دیگری که باید درباره این کتاب بر آن تاکید داشت، وجود غلطهای املایی و نگارشیای است که متاسفانه گریبانگیر اغلب کتابهای فلسفی در ایران است؛ غلطهایی که گاه خواندن یک کتاب را با دشواری مواجه میکند و زحمات مترجمان و مولفان را تحتتاثیر قرار میدهد. برخاستن تئوری و فلسفه و پیوند آن با سیاست در تقابل با ایدئولوژی «پایان» ایده اصلی «نامهای سیاست» بهنظر میرسد. هرچند معنای امروزی واژه سیاست برای فهم عرفی همزمان واضح و غامض است و البته ماهیت آن نیز بسیار مشکوک. اما امروز پاسخ به معنای سیاست هم در ساحتهای فردی و هم در عرصه فلسفه و علوم انسانی از اساسیترین پرسشهاست. باید تاکید داشت که «آن سیاستی که با رخداد تغییر رادیکال عجین است، بیشتر به واسطه نامها شناخته میشود تا تعاریف و مقولات آکادمیک: نامهایی چون مارکس، باکونین، لنین، لوکزامبورگ، کمون پاریس، اکتبر، 22 بهمن. در زمانه ما احیای کنش - تفکر رهاییبخش، بعضا وامدار نویسندگان این مجلد است. از اینرو بعید نیست در آینده اسامی برخی از ایشان نیز به یکی از نامهای سیاست بدل شود.»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید