جستاري درباره سرچشمه زبان ايران و هند

1385/7/3 ۰۳:۳۰

جستاري درباره سرچشمه زبان ايران و هند

در 2 قرن اخير ، دانشمندان كشورهاي جهان درخصوص زبان هند و ايراني و تاريخ اقوامي كه به اين زبان صحبت مي كنند به پژوهش هاي عميق و همه جانبه اي پرداخته و موفقيت هاي چشمگيري به دست آورده اند ولي درباره منشاء زبان هند و ايراني ، هنوز به اتفاق نظر نرسيده اند.



در 2 قرن اخير ، دانشمندان كشورهاي جهان درخصوص زبان هند و ايراني و تاريخ اقوامي كه به اين زبان صحبت مي كنند به پژوهش هاي عميق و همه جانبه اي پرداخته و موفقيت هاي چشمگيري به دست آورده اند ولي درباره منشاء زبان هند و ايراني ، هنوز به اتفاق نظر نرسيده اند.
در سالهاي اخير ، به دنبال پيشرفت در امور پژوهش هاي باستان شناسي و زبان شناسي و بررسي مجدد درباره منشاء هند و اروپاييان و پراكندگي آنها ، اين مطلب بيش از پيش مورد توجه و علاقه جهانيان قرار گرفته است.
به طوري كه همه مي دانند زبان هند و ايراني شاخه اي از خانواده زبانهاي هند و اروپايي است و اين شاخه شامل دو شاخه فرعي زبان هند و آريايي و زبان ايراني است.
زبان هند و آريايي بيشتر در هندوستان ، پاكستان و بنگلادش امروز استفاده مي شود و مي توان تاريخ آن در شبه قاره هند را به قرن 20 پيش از ميلاد برگرداند. زبان ايراني بيشتر در ايران ، افغانستان ، كشورهاي آسياي ميانه ، پاكستان و منطقه شمال غربي چين مورد استفاده است و مي توان تاريخ آن را به زبان ايراني در دوره هاي باستاني ميانه و زبان فارسي و زبان اوستا در دوران باستان برگرداند.
پس از طبع و نشر كتاب مشهور «باستان شناسي و زبان» به قلم كولين رنفرو باستان شناس انگليسي در سال 1978، موضوع رابطه باستان شناسي يا زبان شناسي مورد توجه و علاقه دانشمندان جهان قرار گرفت و مساله زبان هند و اروپايي و محل پيدايش مردم هند و اروپايي مجدد مورد علاقه زياد پژوهشگران قرار گرفت.
از طرف ديگر، به دنبال پيشرفت علم ژنتيك و زيست شناسي با استفاده از فنون دي ان اي و كروموزوم Y مي توانيم نياكان و اجداد پدري و مادري هر كسي را تعيين كنيم.
بدون شك اين كار براي پژوهش درباره منشاؤ ملي هر قومي اهميت زيادي دارد. كاوالي سفورزا متخصص معروف علم ژنتيك جهان با پژوهش هاي موثر خود به وضوح ثابت كرده است كه پراكندگي مناطق ژنهاي بشر با پراكندگي مناطق زبانها ارتباط نزديكي دارد. در اين صورت ما مي توانيم از ثمرات پژوهشي در زمينه هاي ژنتيك ، باستان شناسي ، انسان شناسي و زبان شناسي بخوبي استفاده و رابطه همخوني ميان قبايل همزمان را مشخص كنيم.
همه اينها زمينه مناسبي را براي پژوهش درخصوص منشاء زبان هند و ايراني فراهم مي آورند. درباره محل پيدايش قوم هند و اروپايي چند نظر وجود دارد:
1- منشاء هند و اروپايي در منطقه اي ميان درياي بالتيك و درياي خزر ، درياي سياه بوده است و مي توان تاريخ آن را به سالهاي 8500 - 5000 (پيش از ميلاد) برگرداند.
2- منشاء آنها در منطقه آناتوليا بوده است و تاريخ آن را مي توان به سالهاي 7000 - 6500 (پيش از ميلاد) برگرداند.
3- منشاء آنها در ناحيه اروپاي ميانه ، بالكان بوده است و تاريخ آن را مي توان به سالهاي 5000 - 3000 (پيش از ميلاد) برگرداند.
4- منشاء آنها در ناحيه درياي خزر و درياي سياه بوده است و تاريخ آن را مي توان به سالهاي َ4500 - 2500 (پيش از ميلاد) برگرداند.
در ميان اين گفته ها ، نظريه هاي رديف 2 و 4 و طرفداران بيشتري دارند. پژوهش درباره منشاء زبانها هند و ايراني از شاخه خانواده زبانهاي هند و اروپايي با پژوهش درخصوص پرورش اسب و استفاده از كالسكه مرتبط است.
براساس پژوهش هاي ديويد آنتوني دانشمند امريكايي و كوزمينا ، دانشمند روسي ، قديمي ترين كالسكه دوچرخه از خرابه هاي قزاقستان غربي و خرابه Pettovka Sintashta منطقه اورال كشف شده كه زمان آن به حدود قرن 20 پيش از ميلاد برمي گردد.
مي توان حدس زد كه اين خرابه ها نشانگر فرهنگ هند و ايراني اوليه پيش از مهاجرت به جنوب بوده است.
بسياري از دانشمندان عقيده دارند فرهنگ اندرونوو در مرتعهاي اروپا و آسيا با فرهنگ هند و ايراني اوليه ارتباط داشته است. Colin Renfrew بتازگي تصريح كرده اين گفته كه پرورش اسب و استفاده از كالسكه با منشاء هند و اروپايي ارتباط دارد، شايد درست نباشد; ولي اين نظريه كه چنين كاري با مهاجرت هند و ايراني از خانواده زبانهاي هند و اروپايي به جنوب ارتباط دارد، شايد صحيح باشد.
اوايل قرن 2 پيش از ميلاد ، در منطقه مارگيانا و منطقه باكتريا فرهنگ جديدي به وجود آمده است و دانشمندان روسي از جمله ويكتور ساريانيدي آن فرهنگ را BMAC Bactrian Marglana Archaeologual Complex مي خوانند ; چون آن فرهنگ هم در مناطق جنوب آسياي ميانه و هم در مناطق شمال آسياي ميانه رايج بوده و هم ويژگي فرهنگ كشاورزي جنوب و هم فرهنگ صحرانشيني شمالي را داشته است.
از اين نظر پژوهش عميق درباره آن فرهنگ براي آشنايي با مبادلات ميان دو فرهنگ جنوبي و شمالي خيلي مهم است و براي پژوهش در خصوص منشاؤ زبانهاي هند و ايراني نيز اهميت زيادي دارد. بعضي دانشمندان روسي و آسياي ميانه معتقدند فرهنگ BMAC تابع هند و ايراني بوده ; ولي روند آريايي شدن آسياي ميانه خيلي پيچيده است. دانشمندان روسي از جمله B.A.Litvinski و L.T.P.Yan Ko va و معتقدند اين روند از اواخر قرن 30 پيش از ميلاد آغاز شده و براي مدت طولاني ادامه داشته است.
اما لامبرگ كارلوسكي ، باستان شناس امريكايي مي گويد اين مساله كه فرهنگ اندرونوو و فرهنگ BMAC هر دو تابع هند و ايراني بوده اند بي اساس است ، چون اين دو فرهنگ با هم متفاوتند ولي وي نظريه مشخصي را هم در اين زمينه مطرح نكرده است.
از نظر زبان شناسي ، براساس پژوهش هاي هرماتا دانشمند مجارستاني و ميخائيل ويتزل دانشمند امريكايي ، مردمان هند و ايراني در ناحيه اصلي خود و در روند مهاجرت به جنوب با زبانهاي مختلف برخورد كرده اند كه اين زبانها عبارتند از: زبانهاي هند و اروپايي ، زبانهاي قفقازي ، زبان هورياني ، زبان بوروشاسكي ، زبان تركي اوليه و غيره. ما با پژوهش در اسناد قديمي موجود به زبان هندي و زبان ايراني هم مي توانيم رابطه ميان تمدن هند و ايراني و تمدن حوزه رودخانه فرات و تمدن رودخانه هند در زمان قديم را روشن كنيم.
ساكنان منطقه شمال غربي چين بويژه ناحيه سين كيانگ با مليتهاي هم خانواده زبانهاي هند و اروپايي از جمله هند و ايراني از زمان قديم ارتباط نزديك داشته اند. ساپير سال 1938 نوشت:من احساس مي كنم دست كم دو زبان از زبانهاي هند و اروپايي در زمان قديم در تركستان چين و منطقه غرب چين رايج بوده است و اين دو زبان شاخه هاي فرعي از خانواده زبانهاي هند و اروپايي بوده اند. اكتشافات و پژوهش هاي بيش از 60 سال گذشته ، حدس ساپير، زبان شناس معروف جهان را ثابت كرده است.
اكنون ظروف برنزي و اشياي تدفيني متعلق به فرهنگ اندرونوو در ناحيه ايلي و تاچنگ (Tacheng) كشف شده و مي توان استنباط كرد كه اين فرهنگ اواسط قرن 20 پيش از ميلاد وارد سين كيانگ شده است. توسعه فرهنگ اندرونوو با پيشرفت ملتهاي سواركار هند و ايراني ارتباط مستقيم داشته و اين روند تاريخي ، روند مهاجرت قبايل صحرانشين از ناحيه غرب اورال به شرق بوده و زمان آن از مرحله فرهنگ Yamnaya شروع شده است.
در قرن 10 پيش از ميلاد، روش زندگي قبايل سواركار، در منطقه تاريمو تاثير گذاشته و نفوذ آن حتي به فلات چينگهاي و تبت چين ، فلات غرب سي چوان و ناحيه غرب يون نن هم رسيده بوده است. در چند قرن پيش و پس از ميلاد، قبايلي كه به زبان ايراني حرف مي زدند در واحه خه تيان سين كيانگ ساكن شده و كشور يوئيان را تاسيس كردند. نوع ديگري از زبانهاي هند و اروپايي كه ساپير به آن اشاره كرده است بايد زبان توخارا باشد. توخارييان پيش از هند و ايرانيان وارد منطقه شمال غربي چين شدند. طبق تحقيقات Asko Paropla دانشمند فنلاندي ، فرهنگ افناسيوو در سيبري جنوبي (در حدود سالهاي 3500 - 2000) و قديمي تر از فرهنگ اندرونوو با توخاراييان اوليه ارتباط داشته است.
مساله روابط هند و ايراني با توخارايي در دوران پيش از ميلاد بايد از لحاظ باستان شناسي و زبان شناسي مورد پژوهش عميق قرار گيرند. به طور كلي ، منشاء زبانهاي هند و ايراني مطلب خيلي مهمي است كه با تاريخ روزگار باستاني منطقه مرزي چين ارتباط نزديك دارد. علاوه بر باستان شناسان ، برخي زبان شناسان معروف جهان از جمله:

V.vIvanov
TT.Burrow
HH.W.Bailey
LL.M.Dyakonov
TT.V.Gamkrelider ، همگي در اين باره پژوهش كرده اند.
دانشمندان چيني نيز بايد تلاشهايي را در اين زمينه انجام دهند. بتازگي يك مهر ساخته شده در2300 سال پيش از ميلاد در خرابه هاي «انو» تركمنستان كشف شده كه روي آن علامتي شبيه زبان چيني تراش شده است. اين كار مورد توجه رسانه هاي گروهي و عامه مردم قرار گرفته و دانشمندان چيني نيز در اين خصوص عكس العمل نشان داده اند كه اين پديده مسرت بخشي است.
در پژوهش مطالب مهم و پيچيده علمي نظير منشاء زبانهاي هند و ايراني ما بايد از طريق همكاري هاي بين المللي اسناد و مدارك دست اول را در اختيار داشته باشيم تا حق اظهار نظريم.
شوي وين كان
ارائه شده در سومين همايش
ايران شناسي در دانشگاه پكن



خان احمدی
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: