تاریخچه فراز و فرود نشر در ایران / علیرضا رئیس دانایی ـ مدیر مسئول انتشارات نگاه

1394/4/30 ۰۱:۱۵

تاریخچه فراز و فرود نشر در ایران /  علیرضا رئیس دانایی ـ مدیر مسئول انتشارات نگاه

تیراژ کتاب در ایران از زمان ورود صنعت چاپ به کشور پایین بوده، در عصر قاجار که سیطره چاپ سنگی دورانی طولانی میدان نشر را در اختیار داشت تیراژ کتاب‌ها حداکثر بین 500 تا 700 نسخه بود، این روند در عصر رضاخان با رواج چاپ سربی اندکی رشد کرد. اگرچه عناوین منتشره قلیل بود اما تیراژها به دو هزار و سه هزار نسخه می‌رسید علت آن البته تضمین فروش این تعداد کتاب نبود، بلکه چون چاپخانه‌ها هزینه تیراژ پنج‌هزار نسخه چاپی را می‌گرفتند، ناشر برای کاستن از هزینه تولید به چنین تیراژی بسنده می‌کرد، ضمن اینکه صاحبان آثار که تعدادشان نیز اندک بود چندان تمایلی برای تیراژ کمتر از خود نشان نمی‌دادند، البته فروش همین تعداد نسخه گاه سالیان درازی به طول می‌انجامید. مثلاً کلیات سعدی که در 1317 توسط منصور به شکل نفیسی چاپ شد، ده‌ها سال بعد نیز در کتابفروشی‌ها قابل دسترسی بود، همین‌گونه بود مثلاً چاپ دیوان مسعود سعد سلمان، یا حتی نویسندگان نوگرایی مثل جلال آل‌احمد که عبدالرحیم جعفری مدیر و مالک سابق انتشارات امیرکبیر، در خاطراتش از مدتی ده ساله برای فروش دید و بازدید وی یاد می‌کند.



تیراژ کتاب در ایران از زمان ورود صنعت چاپ به کشور پایین بوده، در عصر قاجار که سیطره چاپ سنگی دورانی طولانی میدان نشر را در اختیار داشت تیراژ کتاب‌ها حداکثر بین 500 تا 700 نسخه بود، این روند در عصر رضاخان با رواج چاپ سربی اندکی رشد کرد. اگرچه عناوین منتشره قلیل بود اما تیراژها به دو هزار و سه هزار نسخه می‌رسید علت آن البته تضمین فروش این تعداد کتاب نبود، بلکه چون چاپخانه‌ها هزینه تیراژ پنج‌هزار نسخه چاپی را می‌گرفتند، ناشر برای کاستن از هزینه تولید به چنین تیراژی بسنده می‌کرد، ضمن اینکه صاحبان آثار که تعدادشان نیز اندک بود چندان تمایلی برای تیراژ کمتر از خود نشان نمی‌دادند، البته فروش همین تعداد نسخه گاه سالیان درازی به طول می‌انجامید. مثلاً کلیات سعدی که در 1317 توسط منصور به شکل نفیسی چاپ شد، ده‌ها سال بعد نیز در کتابفروشی‌ها قابل دسترسی بود، همین‌گونه بود مثلاً چاپ دیوان مسعود سعد سلمان، یا حتی نویسندگان نوگرایی مثل جلال آل‌احمد که عبدالرحیم جعفری مدیر و مالک سابق انتشارات امیرکبیر، در خاطراتش از مدتی ده ساله برای فروش دید و بازدید وی یاد می‌کند.
دهه 40 اما تحولی در ایران پدید آمد، این تحول در نشر البته به عوامل بیشمار دیگری بستگی داشت. در آغاز این دهه جمعیت ایران حدود 18 میلیون نفر بود که بیش از 80 درصد آن در روستاها سکونت داشتند، بافت اقتصاد ایران مبتنی بر تولیدات دامی و کشاورزی بود، اما اصلاحاتی که با خواست امریکاییان در ایران عنوان دهن پرکن انقلاب سفید را به خود گرفت، تغییرات گسترده‌ای در ساختار اقتصادی - اجتماعی ایران ایجاد کرد. رشد بوروکراسی اداری، ایجاد صنایع مونتاژ، گسترش شهرنشینی و پدید آمدن طبقه متوسط شهری خودبه‌خود، مباحث فرهنگی را مطرح و زمینه رشد حوزه‌های فرهنگی را گسترش داد. اگر تا آغاز دهه چهل تعداد دانش‌آموختگان دانشگاهی در ایران به دویست هزار نفر هم نمی‌رسید، با گسترش مراکز آموزشی این خروجی رشدی قابل توجه پیدا کرد.  همزمان با این تحولات، افزایش نشریات، ماهنامه‌ها، جنگ‌های ادبی، فصلنامه‌ها و گاهنامه‌های ادبی حتی در شهرهایی غیر از تهران نشان از جنب و جوش روشنفکران و تحصیلکردگان داشت. مهمترین آثار ادبی در حوزه شعر و داستان در همین دهه متولد شدند، شاعرانی مثل شاملو، فروغ، م. آزاد، شاهرودی، نصرت رحمانی و سهراب سپهری بهترین آثار خود را در این دهه تولید کردند. تقی مدرسی، هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی در داستان‌نویسی شکوفا شدند. تئاتر و سینمای ایران تحول جدی و نو را تجربه کرد و فعالیت‌های فرهنگی به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی گره خورد.
کانون نویسندگان نیز به عنوان نهاد صنفی اهل قلم در همین دهه پدید آمد. همه این عوامل باعث شتاب نشر کتاب شد. عناوین منتشره بسرعت روند رو به رشد یافت. ناشرانی مدرن پا به عرصه کار نهادند و تیراژ کتاب نیز گاه تا مرز پنج هزار نسخه رسید، اما این همه دولت مستعجل بود، با افزایش بهای نفت در پایان این دهه، بی‌نیاز شدن دولت از جیب مردم، رشد جنبش‌های اجتماعی که با فعالیت‌های زیرزمینی به جوانان سیاسی رسیده بود، باعث  رودررویی حاکمیت با حوزه‌های فرهنگی نیز شد. نشریات به محاق رفتند، بسیاری از اهل قلم یا گرفتار بند و زندان شده یا ممنوع‌القلم شدند و تیراژ کتاب و عناوین آن رو به افول نهاد.
از سال 1356 مجدداً با رشد جنبش اجتماعی، سست شدن ارکان سرکوبگر دیکتاتوری و بی‌اعتنایی جامعه به سانسور، کتاب‌های سال‌ها در پس پرده مانده رخ کردند، التهاب جامعه و شور دانستن یکباره باعث رشد انفجاری تیراژ کتاب شد، کتاب‌های معروف به جلد سفید که نه ناشر مشخص و گاه حتی نام نویسنده آن پوشیده بود، بازار کتاب را در ید قدرت خود گرفت و تیراژها به رقم‌های شگفت پنجاه هزار و صد هزار هم رسید، اما طبیعی بود که این تب تندی است که زود به عرق می‌نشیند و چنین هم شد، پس از پیروزی انقلاب تثبیت دولت بر آمده از آن و بالاخره رودررویی گروه‌های سیاسی، مسئولان فرهنگی در صدد کنترل و نظم‌دهی به بازار نشر برآمدند، حاصل آن کنترل کتاب‌ها ابتدا بعد از چاپ و سپس از سال 1367 به بعد منجر به نظارت‌های جدی‌تر دولت در بخش فرهنگ شد. در دهه 60 به علت شرایط جنگ، محدودیت واردات کاغذ و کمی تعداد ناشران فعال، آنچه چاپ می‌شد در تیراژ پنج‌هزار نسخه فروش می‌رفت. زیرا عناوین محدود بود و کتابخوانان کتاب‌های منتشره را در اختیار می‌گرفتند. از دهه هفتاد با فعالیت دولت سازندگی و سپس دولت اصلاحات، صدور مجوز نشر برای متقاضیان و کاهش فشار ممیزی، ناگهان سفره نشر بیش از اندازه بزرگ شد، افزایش ناشران که گاه به صرف داشتن مدرک لیسانس، جواز گرفته و هیچگونه پیشینه و سابقه‌ای در امر نشر نداشتند موجب ورود غیر حرفه‌ای‌ها، گسترش کتابسازی‌ها، ضعف ساختاری کتاب‌ها و در نهایت ورود عناوین بیشماری کتاب بدون بررسی خواسته و تمایل خوانندگان وارد بازار شد. عناوین منتشره در سال یکباره رشد انفجاری به خود گرفت. از سویی حمایت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از نشر در قالب‌های خرید کتاب، وام‌های کم بهره و کاغذ یارانه‌ای باعث رشد رانت‌خواری در بدنه نشر نیز شد، در پایان دهه هفتاد کم‌کم آثار افول در نشر پدیدار می‌شد، کتاب‌ها نافروش می‌ماند و انبارها پر می‌شد، اما هنوز تیراژها دو هزار و سه هزار نسخه بود. با روی کار آمدن دولت نهم - اما میخ بر تابوت تیراژ کوبیده شد، حذف یارانه‌های عام و جهتگیری خاص آن به سوی ناشران همسو با سیاست‌های فرهنگی دولت، گسترش نظارت و جلوگیری از انتشار بسیاری از کتاب‌های بارها چاپ شده و مانع در راه آثار دلپسند جوانان، کم کم دلزدگی و افول تیراژ را در پی آورد، اما ماجرای بزرگ در راه بود، افزایش تحریم‌ها، یکباره سد را شکست، پول ملی سیر نزولی طی کرد و قیمت ارز در کوتاه مدتی چند برابر شد، دارایی ناشران ناگهان به یک چهارم تقلیل یافت و کتاب راهی جز گرانتر شدن نداشت. دولت دهم با خارج کردن کاغذ از اقلام کالاهای ضروری، سانسور اقتصادی را بیشتر کرد تا خوانندگان محدود کتاب توان‌شان برای خرید به کمترین حد ممکن برسد. به این ترتیب کتاب با تیراژی روبه‌رو شد که حتی در سالیان اولیه نشر نیز آن را تجربه نکرده است. افزایش مشکلات اقتصادی هم مزید شده و کتاب از سبد خرید خانوارها محو شد و حالا ناشران یا دست و دل‌شان به چاپ کتاب نمی‌رود یا تیراژهای صد نسخه‌ای تا حداکثر پانصد نسخه‌ای سیطره خود را بر بازار نشر ایران محکم می‌کند. البته می‌توان به دلایل و آسیب‌شناسی گسترده‌تر این امر و راه‌های برون‌رفت از آن نیز پرداخت که مجالی دیگر می‌خواهد.
در دولت یازدهم، اما در بر مداری بهتر می‌چرخد، از فشار نظارت‌ها کاسته شده و کتاب‌های بسیاری از بن‌بست دوران مهرورزی به در آمده و چهره گشوده‌اند. امید به آینده افزون شده و اگر کشور در مدار بهبود اقتصادی قرار گیرد، شاید بتوان اعتماد از دست رفته را بازیابی کرد و وضعیت بازار نشر را بهبود بخشید.

ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: