1394/3/25 ۱۱:۰۷
پیمان سمندری: تاریخ جامع ایران، آنگونهکه مجریان و نویسندگان آن روایت کردهاند، اثری برجسته در تاریخنگاری ایران به شمار میآید. پروژه به انجامرساندن این دوره ٢٠ جلدی، که ١٤سال پیش آغاز شده، اکنون در آستانه به بارنشستن است. طبیعتا بنیانگذاران و طراحان این پروژه علمی از کامیابشدن این کار بزرگ باید خرسند باشند. هنگامیکه پای سخنان آنان مینشینیم، این مسأله بیشتر نمایانده خواهد شد. «محمدکاظم موسوی بجنوردی» رئیس مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و ناظر کل پروژه تاریخ جامع ایران، بهترین فردی است که میتواند دراینباره برایمان سخن بگوید. گفتوگوی اختصاصی«شهروند» با بنیادگذار و طراح این پروژه، نکتههایی جالب در بردارد.
******
هنگامیکه با مجموعه «تاریخ جامع ایران» روبهرو میشویم، یک اثر دانشنامهای پیشرو داریم یا مجموعهای مقالات علمی- پژوهشی با تقسیمبندی زمانی؟
مجموعه تاریخ جامع ایران، کتابی مانند هر کتاب دیگری است که مقالات علمی- پژوهشی را دربردارد. موضوع آن بهطور مشخص، تاریخ ایران است، منتها همهجانبهنگر است و مجموعه گستردهای از تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران را در برمیگیرد، از همینرو لقب «جامع» به آن داده شده است. دایرهالمعارف تعریفهای خاص خود را دارد؛ دایرهالمعارف، مدخلهای الفبایی دارد، بنابراین قابل مقایسه با یک کتاب نیست. نکته دیگر اینکه متاسفانه تاکنون در ایران، در نوشتن تاریخها به مسائل اجتماعی و فرهنگی به اندازه کافی اهمیت داده نمیشده است. همه تلاش مرکز این است که در حیطه فرهنگ اسلامی و ایرانی، تحقیق و آن را به دنیا عرضه کند. طبیعتا توجه ما به مسائل فرهنگی، ویژه است، این مهم حتی هنگام تدوین تاریخ ایران هم لحاظ شده است. با وجود این از همان روز نخست تصمیم گرفتیم تاریخی بنویسیم که تاریخ جامع باشد؛ یعنی جامع وجوه مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی.
چگونه توانستید حوزهای به این گستردگی و بیکرانگی را در شکل کنونی آن تعریف و تحدید کنید که نتیجه کار بتواند یکدست و ساختارمند در دسترس قرار گیرد؟
همانطورکه خود شما هم حدس زدید حدود و ثغوری دقیق برای این کار نمیتوان قایل شد. واقعیت آن است که تاریخ، داستان زندگی گروهی از انسانها است. مجموعه تاریخ جامع ایران هم، سرگذشت ما ایرانیها در طول چندهزار سال است و همه دنیای ایرانی را پوشش میدهد چون تاریخ جامع ایران مربوط میشود به ایران بزرگ فرهنگی که دایرهاش خیلی وسیعتر از جغرافیای کنونی ایران است. این کتاب در عین حال بزرگترین سند ملی ما هم است، یعنی ما تاکنون سندی مفصلتر از تاریخ جامع درباره ایرانیها نداشتهایم. اینکه ما همه زوایای زندگی ایرانیان را بیاییم و در تاریخ منعکس کنیم، خیلی بعید و شاید غیرممکن است. تا آنجا که اسناد داشتیم و منابع در دسترس ما بود، کوشیدیم این کار را انجام دهیم. در نظر نداریم که این کتاب را یکبار بنویسیم و برای همیشه کنار بگذاریم بلکه در هر بازچاپی میکوشیم تکمیل شود.
مجموعه پیشرو، بیشتر کدام بخشهای زندگی، تاریخ و تمدن ایرانی را به تصویر میکشد؟ این تصویر چگونه عرضه شده است؟
اینکه میگویم تاریخ جامع ایران، به شیوهای دیگر با قدری تسامح میشود گفت که کارنامه ملت ایران و داستان زندگی آن است. همه شادیها، غمها، پیروزیها، شکستها، دستاوردها و خسارتها، در این تاریخ بازتاب یافته است. کاریکه اینجا کردهایم آن بوده که غبار زمان را از روی خیلی از اتفاقات رخداده برای مردم ایران برداریم و آن را قابل ارایه کنیم. مردم ایران و همچنین جهان با انتشار این اثر با دستاوردهای ایرانیان و نقشی که در باروری معارف بشری داشتهاند، آشنا میشوند. البته بهعنوان مورخ و یک سازمان پژوهشی و فرهنگی نمیتوانیم مبدع تحقیقات بنیادی باشیم. کار ما استفاده از همه دستاوردهای علمی است که در زمینه مسائل فرهنگی و اجتماعی این قوم و حتی در ارتباط با رویدادهای سیاسیشان نوشته و مکتوب شده است. تاریخ جامع ایران، اگر چه یک سند ملی و جایگاه آن، جایگاهی ویژه و یگانه است اما مایلم که برخورد ما با این اثر، مثل برخوردمان با یک دایرهالمعارف باشد. دایرهالمعارف مثل یک شیء زنده مرتبا به روزرسانی و هر چندسال یکبار با ویرایشی جدید منتشر میشود. درحال تدارک و تمهید مقدماتی هستیم که وقتی نگارش دایرهالمعارف بزرگ اسلامی تمام شود، برای ویرایش دوم آن اقدام کنیم. برای تاریخ جامع نیز همین نگرش وجود دارد.
اشاره کردید ما یک سند داریم که هر چه بودیم و هستیم در آن نمایان است، یکبار به وجود میآید و از سوی دیگر باتوجهبه تجربه شیوه دایرهالمعارفنویسی و دانش ویژه آن، باید این مجموعه همواره بهروزرسانی شود. آیا میتوان ادعا کرد تاریخ جامع ایران در زمینههایی یک نقطه عطف در تاریخنگاری علمی - پژوهشی در ایران است؟
بهطور نسبی همینطور است. تاکنون در کشور، سنت تحقیق دستهجمعی جدی به آن معنا نداشتهایم؛ بهویژه در زمینه علومانسانی، ناچیز کار شده است. در زمینه علومانسانی حتی در کشورهای پیشرفته هم، اینگونه کارها کم است؛ بهجز دایرهالمعارفنویسی فکر نمیکنم بتوانیم پروژه پژوهشی - تاریخی را حتی در اروپا و آمریکا سراغ بگیریم که این همه نویسنده داشته باشد. مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی از یک شورایعالی با حدود ٤٥تن از استادان برجسته کشور تشکیل شده است. همه تصمیمهای اساسی توسط آنها گرفته میشود و مغز متفکر تشکیلات ما این بزرگواران هستند. مصوبات شورایعالی علمی باید از سوی من بهعنوان رئیس شورا و همچنین سرویراستار کل مرکز اجرایی شود. هر پروژهای دارای یک شورای علمی و تعدادی مشاور است. این شورایعالی در رأس همه شوراهای علمی است، چون در اینجا پروژههای مختلفی در دست انجام است.
مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی از انجام پروژهای در این گستره، چه اهدافی را پی میگیرد؟
هدف ما در این مرکز چیزی فراتر از آن نام اولیه یعنی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی است. آن نام و هدف اولیه را هم البته حفظ کرده اما در زیر آن، مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی را هم افزودهایم. میخواهیم ایران ما، مرکز فرهنگی جهان اسلام باشد. قصد داریم همه وجوه فرهنگی ایران را برای همه دنیا قابل عرضه کنیم. هدف بزرگ این است که کشورمان را بشناسانیم. میخواهیم با منطق و زبان علمی با دنیا صحبت کنیم که سزاوار ایرانیان هم این است. کار ما حرکت جمعی سازمانیافتهای است که روی ساختار آن تأمل فراوانی صورت گرفته و همواره درحال گسترش و تکامل است. کار ما در مرکز دایرهالمعارف ارزش پژوهشی دارد. ٣١سال پیش که حرکتی را شروع کردیم، برخی در شورای علمی آن زمان که از میان بزرگان علم و ادب برگزیده شده بودند، میگفتند به دو دلیل عمده ما نمیتوانیم در ایران چنین کارهایی را انجام دهیم؛ یک اینکه دسترسی به منابع تحقیق نداریم، دیگر اینکه در همه رشتهها متخصص وجود ندارد. مرکز دایرهالمعارف زیر نظر همان استادان و با همکاری و راهنماییشان کوشید با برنامهریزی این دو کاستی را برطرف کند. اولا منابع تحقیق را گردآوردیم؛ اکنون کتابخانه ما از لحاظ ارزش پژوهشی بهترین کتابخانه کشور است. تا امروز ٧٥٠هزار جلد کتاب در آن موجود است. هنوز هم البته در آغاز راه هستیم. با دست خالی شروع کردیم و چون میدانیم فعالیتمان در این مرکز نقش مهمی در شکوفایی ملت ایران دارد، مشکلات عدیده را صبورانه به دوش کشیدهایم و همچنان هم پیگیریم. ما مبارزان دیروز، اکنون از راه فعالیت علمی و فرهنگی و بالابردن دانایی همگانی، میکوشیم اقتدار ملی را افزایش دهیم. خود نیز از این راه خرسند میشویم؛ این هدف زندگی ما به شمار میآید. جوانهای زیادی را در این مرکز پرورش دادهایم که دستاورد خوبی است. با چنین زمینه قوی، مرکز، این توان را در خود دید که تاریخ جامع ایران را بنویسد. استادانی زیاد که در تدوین تاریخ جامع با ما همکاری کردند، درواقع اقتدار علمی مرکز دایرهالمعارف را پذیرفتند. دایرهالمعارف با کارهای علمی که پیشتر ارایه کرده بود، درواقع شخصیت پژوهشی خود را نشان داد. نتیجه این همه، بزرگترین سند ملی در زمینه فرهنگ و تمدن ایرانی است که پس از انقلاب پدید آمده و البته در مقایسه با آنچه در گذشتهها انجام گرفته، بینظیر است.
یک گروه بزرگ از نویسندگان و مشاوران، از سنتها و مکتبهای گوناگون تاریخنگاری و تضارب آرای میان ایشان! چگونه توانستید اختلاف نظرها و سلیقهها را مدیریت کنید؟ آیا این به یکدستی کار نقصان وارد نکرد؟
در همه زمینهها و پروژههای علمی این گفته صدق میکند. ما در مرکز دایرهالمعارف اما رویهای داریم که روش علمی است. همه تلاش من بهعنوان مدیر علمی تمام آثار موسسه، آن است که از روش علمی تخطی نکنیم. آنچه از لابهلای گزارشها و منابع مختلف به دست میآید، بدون پیشداوری و اعمال نظر شخصی ارایه میشود.
این واقعا نکته مهمی است زیرا بهویژه درباره تاریخ گفته میشود هیچکس نمیتواند در جریان تاریخ بیطرف باشد و هر تاریخنگاری از زاویه دید خود به مسائل مختلف مینگرد. افراد بهویژه از اوضاع سیاسی متاثر میشوند یا مجموعه شرایط و عواملی آنها را مجاب میسازد چیزهایی را بگویند و چیزهایی را نگویند؛ آیا واقعا در نوشته شدن این کار، این موارد اثر نداشتهاند؟
نه، اجازه ندادم؛ اصلا نقش من همین است که روش علمی را حفظ کنم. برای نمونه یادم است در نوشتن مقاله درباره ابوبکر، برای پرهیز از اعتراض گرایشهای مذهبی در ارتباط با یک واقعه تاریخی، با نویسنده مقاله دو یا سه جلسه ویژه تشکیل دادیم که چگونه این مقاله نوشته شود. بالاخره نتیجه گرفتیم برای اینکه احساسهای مذهبی هیچ گروهی را متاثر نکنیم و از مسیر تحقیقات علمیمان هم خارج نشویم، نظرات طرفهای مختلف را با استناد به منابع معتبر بیاوریم. بگوییم شیعه امامیه این نظر را دارد، سنیها در فرقههای مختلف اینگونه روایت کردهاند و موارد فراوان دیگر از این دست. دیدگاههای مختلف را آوردهایم بیآنکه پیشداوری داشته باشیم. منظورم این است که تحقیق کافی صورت گرفت. خیلی از وقایع تاریخی هم که البته هرگز به باورهای مذهبی و فرقهای ارتباطی ندارد و فقط واقعیتهای تاریخیاند.
بسیاری وقتی تاریخ را تعریف میکنند، آن را سیر تحول انسانها در بستر زمان میخوانند؛ در ابتدای صحبت درباره اهمیت انسان ایرانی در این مجموعه نکاتی بیان کردید. اما جنبه دیگر، در بستر زمان بودن پدیدهها است. پژوهش تاریخی بیشک اطلاعات گذشته را در خود دارد، اما آیا با خواندن این اثر ما میتوانیم چشماندازی از ایرانی و ایران امروز و آینده هم به دست آوریم؟
قطعا همینطور است. تاریخ جز سرگذشت رفتارها و پندارهای ما در عرصههای فردی و اجتماعی چیزی نیست. این چه نقشی برای زمان حال و آیندهمان دارد؟ اولا خواندن تاریخ بهویژه دانستن تاریخ خودمان، که در گذشته چه داستانی داشتیم و چه روندی را در هزاران سال طی کردهایم، یک آگاهی ملی در ما پدید میآورد و شناختی نسبت به هویت ملیمان پیدا میکنیم؛ همین شناخت موجب میشود توان ما برای اتحاد و همبستگی زیادتر شود؛ درواقع هویتمان پررنگتر به نظر میآید. میدانید که هر یک از ما درواقع در فضای ذهنی خودمان زندگی میکنیم، از این رو بسیار مهم است که ذهنمان را چگونه شکل دهیم. بنابراین وقتی ما این آگاهی را پدید میآوریم، در اصل یک آگاهی ملی ایجاد کردهایم. این میتواند زیربنای فکری وحدت ملی و همبستگی اجتماعی ما شود. چنین رخدادی قطعا توان ملی ما را افزایش خواهد داد. وقتی توان ملی بالا برود دستاوردهایی برای امروز و فردایمان به ارمغان میآورد.
بهنظر خودتان چه عنصرهایی از پژوهش تاریخ جامع ایران، در ویرایشهای آینده باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟
البته موضوعات زیادی بود که نتوانستیم به آنها بپردازیم. همانطورکه گفتم یا منابع کافی برایش نداشتیم یا نویسنده آن در دسترس نبود. بهعنوان مثال، مناسبتر میدیدم مسائلی درباره نوعی مالکیت و زمینداری متناسب با کمبود آب در ایران، در این پژوهش مطرح میشد. این کار به یک بحث علمی دقیق با جزییات نیاز دارد. البته انجام دادیم ولی به نظر من کافی نیست. بهتر بود ما در جزییات زندگی روستاییانی که زیر تسلط خانها و مالکان آب و زمین میزیستند، هم دقیقتر وارد میشدیم. واقعیت آن است که من قدری در برابر زندگی ضعیفان و فروافتادگان حساسم، به همین دلیل خیلی مایل بودم در این زمینهها تحقیقاتی بیشتر شود که فکر میکنم اینگونه درنیامده است. ایرانیان کنونی باید بدانند این ملت چه مراحلی را از سر گذرانده و چه رنجهایی را پشتسر گذاشته تا به امروز رسیده است. راهی پرنشیب و فراز که ناهمواری آن از همواری، بیشتر بوده است. بنابراین بازتاباندن رنجهای مردم آنطور که شاید و باید در این کتاب نیامده است؛ در آینده باید با این گرایش کار را تکمیل کنیم که البته جزو برنامههایمان است.
مخاطبان این پژوهش چه کسانیاند؟ فقط پژوهشگران؟ مردم عادی هم با سطوح مختلف دانش و سواد میتوانند در زمره بهرهگیرندگان این کتاب جای گیرند؟ مثلا آیا دانشآموزان میتوانند از این کتاب استفاده کنند یا فقط دانشجویان و نخبگان علمی صرفا استفادهکنندگان آن هستند؟
البته زبان نگارش این مجموعه، ساده و برای همه قابل فهم است، ولیکن هزاران ارجاع و منبع دارد. بنابراین هم کتاب درسی، هم کتابی است که همه پژوهشگران و ایرانشناسان دنیا و همه دانشمندان حوزههای دیگر نیز میتوانند از آن بهره ببرند. همچنین کسی هم که با خواندن زبان فارسی آشنایی دارد میتواند از مجموعه استفاده کند؛ این استفاده اما مختصر و آگاهی برگرفته از آن اجمالی است. برای فهم دقیق آن دستکم باید دانشجو باشید. تاریخ جامع ایران برای استادان، معلمان و گروههای علمی و فرهنگی بسیار مفید است. این کتاب برای مطالعه همه متخصصان درباره ایران، جایگاهی برجسته دارد زیرا دستاورد تحقیقات چند صد ساله ایرانیان است. همه آنچه محققان غربی، خاورشناسان و ایرانشناسان و خود علمای ایرانی در گذشته کار کردهاند، مورد استفاده قرار گرفته و در این مجموعه منعکس شده است. بنابراین وقتی شما یک دوره تاریخ جامع ایران را دارید گویی دستاورد همه اینها را با هم در اختیار گرفتهاید؛ این بسیار مهم است. من حتی آرزویم این است که سنتی به وجود بیاید تا در کابین هر عروس و داماد ایرانی حتما یک دوره تاریخ جامع ایران هم باشد.
اشاره کردید این کتاب، کارنامه ملت ایران است؛ اکنون با آماده شدن مجموعه و پایان یافتن مراحل تدوین و انتشار، این کارنامه را چگونه ارزیابی میکنید؟
من در جریان تدوین این اثر و مرور بخشهای مختلف آن، ملت ایران را باعظمت یافتم و جایگاه و شایستگیهای آن را بسیار بیش از آنچه هماکنون بر او میگذرد، دیدم. سزاوار ملت ایران نیست بالاترین تولید ملی را نداشته باشد، شایسته نیست بزرگترین و بهترین کتابخانه ملی را نداشته باشیم و خدای ناکرده اینکه از دیگران عقب بیفتیم. اینها را در خور شأن ایرانی نمیبینم. تصویری که من از مردم ایران گرفتم، بسیار باشکوه است چون مردم در گذر تاریخ از خودشان صبر، مقاومت و استقامت نشان دادهاند، رنجها را بر خود هموار کرده و تا امروز روی پای خودشان ایستادهاند. این مردم با استقامت شگفتانگیزشان توانستند در این سرزمین بمانند، زندگی کنند و تمدن بیافرینند. ایرانیان دانش و فرهنگ را گستردند. ما در این سند بزرگ علمی اینها را ارایه کردهایم. اگر در زندگی شغلی من فقط همین یک کار هم انجام شده باشد، همیشه مفتخر خواهم بود.
به این ترتیب، تاریخ جامع ایران، در میان مجموعه آثار و محصولات مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی جایگاهی بزرگ دارد؟
یقینا جایگاه آن، ویژه و منحصربهفرد است. بنابراین امیدوارم در آینده برای تکمیل و رفع نقایص آن بکوشیم. انشاءالله.
پیشنهاد و انگیزه اجرای این کار در چه شرایطی پدید آمد؟
ما دفتری ویژه داریم که طرحهایی زیاد در آن ثبت شده است. تدوین تاریخ ایران از سالها پیش جزو برنامههایمان بوده است. دو اتفاق خاص، زمان تدوین تاریخ ایران را پیش انداخت که یکی را اینجا بیان میکنم، آن دیگری را در مقدمه کتاب خاطرنشان ساختهام. با جمعی پنج، شش نفری از فلاسفه، گاه در این دفتر برای گپزدن جمع میشویم. آقای ابراهیمی دینانی یکی از بزرگان این جمعاند. ایشان یکی از شبها دیر آمدند. وقتی دلیل دیر آمدنشان را پرسیدیم، پاسخ دادند که تاکسی راه را گم کرد. به ایشان گفتم چون شما جغرافیتان ضعیف است، مسیر را گم کردید. ایشان پاسخ دادند که اتفاقا راننده تاکسی به من میگفت ما تاریخمان را هم گم کردهایم. این گفته ایشان محرک و انگیزه اولیه ما شد؛ نتیجه این اتفاقها و تأملات ما را به آنسو سوق داد که کار تدوین تاریخ جامع ایران را جلوتر بیندازیم.
روند شکلگیری مجموعه تاریخ ایران از ابتدا چگونه بود؟ چه مراحلی از سر گذرانده شد؟
آقای دکتر سجادی پیشطرح دوره اسلامی و آقای دکتر رضایی باغبیدی پیشطرح دوره باستان را تهیه کرد. هر دوی این استادان، سرویراستارهای دو جزء اصلی کار برگزیده شدند. طرحها به تدریج توسط دیگر استادان و مشاوران هنگام کار تکمیل شد و پس از تصویب، مبنای کار قرار گرفت. آقای دکتر محمود جعفری دهقی بعدها به درخواست آقای رضایی باغبیدی به جای ایشان مشغول شدند و ادامه کار تاریخ دوران باستان را برعهده گرفتند و حقا خیلی هم زحمت کشیدند. کار من در این جریان، سازماندهی، پیگیری و نظارت بود. در زمان بروز مشکلات و نیاز به مشاورهها، کوشیدیم آن را مرتفع سازیم. در آغاز گمان میکردیم کار پنج ساله تمام شود، اما نزدیک به ١٤ سال طول کشید. طرح در ابتدا برای ١٢ جلد نوشته شده بود، اما به ٢٠ جلد رسید. همه مجلدات بین ٨٠٠ تا ٨٧٠ صفحهاند. مجلدات آخر اما حدود ١٢٠٠ صفحه هستند. کار بههرحال به این صورت به سرانجام رسید.
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید