محمود شالویی: سعدی چون تمام حکیمان ما شاگرد مکتب قرآن است - بخش دوم و پایانی

1404/2/3 ۰۸:۵۸

محمود شالویی: سعدی چون تمام حکیمان ما شاگرد مکتب قرآن است  - بخش دوم و پایانی

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با تاکید بر آنکه رمز ماندگاری سعدی و دیگر مفاخر ادبی، در ارتباط آنها با منبع وحیانی است تصریح کرد: تمام حکیمان و ادیبان ما نظیر سعدی و حافظ، شاگردان مکتب قرآن بوده‌اند.

امین خرمی: سعدی؛ حافظ؛ مولوی؛ فردوسی؛ عطار و تمامی مفاخر بزرگ فرهنگ و ادب ما محصور و معدود در مدفنگاه خویش نیستند و موجبات افتخار؛ همراهی و همدلی ما به شمار می‌روند. «ای بسا هندو و ترک هم‌زبان» در همین‌جاست. اینها را چه کسی هم‌زبان کرده است؟ به تحقیق راز این هم‌زبانی همان همدلی است.

این همدل بودن را می‌توانیم به ‌خوبی در سراسر جغرافیای ایران‌زمین پیدا کنیم. از طرف دیگر زبان و ادب فارسی یکی از مهمترین مؤلفه‌های پیوند اقوام ایران با یکدیگر است. یعنی فردی در مرکز کشور به همان اندازه از شعر «سعدی» لذت می‌برد که آن مرزنشین ما که شاید زبان دیگری داشته باشد و یا با لهجه و گویشی دیگر تکلم کند، لذت می‌برد.

بنابراین این مفاخر جزئی لاینفک از افتخارات ما به شمار می‌روند. همه ما ایرانی‌ها در هر نقطه‌ای که زندگی می‌کنیم به مفاخر خود می‌بالیم پس جملگی آنها از مهمترین محورهای وحدت و همدلی ما به شمار می‌روند.

خوشبختانه همه مفاخر ما به‌ دنبال آن بوده‌اند که نه‌تنها در میان مردم شهر و دیار خود، بلکه میان مردم سرزمین خود، جغرافیای زندگی خود و حتی بالاتر و برتر از آن در میان جوامع دیگر هم این «وحدت»؛ «همدلی»؛ «صلح»؛ «دوستی» و «مهر و محبت» را ارزانی دارند.

اگر امروز سعدی بنی آدم را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید جمله آدمیان همه از یک گوهر هستند؛ به‌ خاطر آن است که می‌خواهد بگوید «ای انسان‌ها، شما هر چه بیشتر به ‌هم نزدیک شوید؛ هر چه بیشتر با هم صلح، دوستی، وفاق و همدلی داشته باشید به قطع و یقین، زمینه‌های رشد، ترقی و اعتلا برای همه شما بیشتر و بهتر فراهم خواهد شد.

از همین روی است که در بین هیچکدام از مفاخر ما این مسئله را نمی‌بینید که اختلافی، افتراقی و جدایی در کلامشان وجود داشته باشد. هیچکدام از اینها در آثارشان و کلامشان آهنگ جدایی یا دشمنی و نزاع سر نداده‌ و همیشه مردمان را به صلح؛ دوستی؛ عدالت و خوش‌رفتاری با یکدیگر توصیه و دعوت می‌کردند. جملگی مفاخر ایران این زندگی را موهبتی از جانب خداوند سبحان می‌دانستند که به این مردمان ارزانی شده ‌است و آنها باید به بهترین نحوه و شیوه از آن بهره بگیرند.»

همه اینها؛ تام و تمام بخش‌هایی از سخنان محمود شالویی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران است که با حضور در خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) به بهانه روز اول اردیبهشت؛ روز «پاسداشت نام حضرت سعدی» و گرامیداشت «روز نثر فارسی» به گفت‌وگو از معارف فرهنگ و مفاخر کشورمان اینبار از منظر و امضای جناب سعدی نشست که در ادامه بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو از خاطرتان می‌گذرد.

******

جناب شالویی امروزه بخواهیم یا نخواهیم یکی از مهمترین مباحث کشورمان تأکید بیش ‌از پیش بر اتحاد و وفاقی است که جناب دکتر پزشکیان به‌ عنوان رئیس دولت چهاردهم به آن اشاره و حتی نام دولت خود را «دولت وفاق» نامیده‌اند؛ چرا که بخشی از فخر ایران، همین موزاییک رنگارنگ اقوامی است که در کنار یکدیگر از آن ایران فرهنگی تا امروز به این مرز جغرافیایی رسیده است. این اتحاد، همدلی و هم‌دردی میان تمامی اقوام سرزمینمان در طول هزاره‌های تاریخ همواره سترگ، عظیم و عمیق بود و این همان مسئله‌ای است که دشمن به آن پی برده و برای برهم زدن اتحاد ایرانیان اینبار رویکرد اقوام را مد نظر قرار داده است. اگر فصل دوم گفت‌وگوی خود را متمرکز بر حضرت سعدی و سیر آفاق و انفس او استوار کنیم؛ پی می‌بریم بخش مهمی از آن خردی که به آن اشاره کردید در قالب همین ارتباط با اقوام مختلف شکل‌گرفته است. ولی جنگ نرم امروز دشمنان، در کنار لزوم «روایت اول» مقام معظم رهبری و تأکید ایشان و آنچه که دکتر پزشکیان برای رسیدن به آن اتحاد صحبت می‌کند؛ بازتابی از بیان آسیب‌هایی است که نشان می‌دهد در یک دهه اخیر و طی کردن مسیر فرهنگی گاه دچار غفلتی شده‌ایم! روی پرسشم به شکل خاص به هیچ دولت و هیچ مدیریتی ارجاع ندارد؛ مسئله این پرسش طرح غفلت‌هایی است که درنهایت گاه تکدر خاطری را برای برخی از اقوام با خود به‌ همراه آورده و اینجاست که رویکرد من در طرح پرسش از شما بر جایگاه سعدی، بلندای آرای او در «بوستان» و «گلستان» و غزلیاتش در راستای تنوع رنگارنگ نگاهش برای رسیدن به این اتحاد استوار می‌شود. در این ‌میان مفاخر ما ازجمله حضرت سعدی چگونه می‌توانند به اتحاد هرچه بیشتر ایرانیان از هر قوم؛ نژاد؛ رنگ؛ گویش؛ بینش؛ روش و منش کمک کنند؟

خوشبختانه به ‌سبب افتخار و تجربه ۲۷ یا ۲۸ سال حضورم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دوره‌های مختلف مدیریتی و دولت‌های متعدد را شاهد بودم. حاصل این تجربه و درک من طی دوران خدمت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیریت‌های مختلف آن است که همه دولت‌ها به ‌دنبال این مهم بوده و هستند که بتوانند از عنصر «وفاق» و «همدلی» برای اجرای هر چه بیشتر و بهتر برنامه‌های خود استفاده کنند.

خوشبختانه در دوره جدید و در دولت چهاردهم نیز این اتفاق به شکلی جدی‌تر در دستور کار قرار دارد و همانطور که اشاره کردید؛ «وفاق و همدلی» یکی از مهمترین شعارهای رئیس‌جمهور محترم نیز قرار گرفت.

گر تو صد سیب و صد آبی بشمری

صد نماند، یک شود چون بفشری

این درک بسیار خوب و دقیقی است که مسئولان و دولتمردان ما نسبت ‌به این مسئله مهم و موضوع دارند و به ‌خوبی می‌دانند و درک می‌کنند که اتفاق؛ همدلی و همراهی می‌تواند برای همه جامعه ما مفید و مؤثر باشد. از مهمترین محورهای این وفاق و اتحاد مفاخر هستند.

همان اندازه مردم شیراز به «سعدی» و «حافظ» افتخار می‌کنند که مردمان ما در استان‌هایی مثل آذربایجان شرقی و غربی یا مردمان دیگر در استان سیستان‌وبلوچستان از آن طرف تا خراسان!

سعدی؛ حافظ؛ مولوی؛ فردوسی؛ عطار و تمامی مفاخر بزرگ فرهنگ و ادب ما محصور و معدود در مدفنگاه خویش نیستند و موجبات افتخار؛ همراهی و همدلی ما به شمار می‌روند. «ای بسا هندو و ترک هم‌زبان» در همین‌جاست. اینها را چه کسی هم‌زبان کرده است؟ به تحقیق راز این هم‌زبانی همان همدلی است.

همدلی را خود زبان دیگر است

همدلی از هم‌زبانی خوش‌تر است

این همدل بودن را می‌توانیم به ‌خوبی در سراسر جغرافیای ایران‌زمین پیدا کنیم. از طرف دیگر زبان و ادب فارسی یکی از مهمترین مؤلفه‌های پیوند اقوام ایران با یکدیگر است. یعنی به همان اندازه از شعر «سعدی» فردی در مرکز کشور لذت می‌برد که آن مرزنشین ما که شاید زبان دیگری داشته باشد و یا با لهجه و گویشی دیگر تکلم کند.

بنابراین این مفاخر جزئی لاینفک از افتخارات ما به شمار می‌روند. همه ما ایرانی‌ها در هر نقطه‌ای که زندگی می‌کنیم به مفاخر خود می‌بالیم. پس جملگی آنها از مهمترین محورهای وحدت و همدلی ما به شمار می‌روند.

خوشبختانه همه مفاخر ما به‌ دنبال آن بوده‌اند که نه‌تنها در میان مردم شهر و دیار خود، بلکه میان مردم سرزمین خود، جغرافیای زندگی خود و حتی بالاتر و برتر از آن در میان جوامع دیگر هم این «وحدت»؛ «همدلی»؛ «صلح»؛ «دوستی» و «مهر و محبت» را ارزانی دارند.

اگر امروز سعدی بنی آدم را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید:

بنی آدم اعضای یکدیگرند

یا

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

به‌ خاطر آن است که می‌خواهد بگوید «ای انسان‌ها، شما هر چه بیشتر به ‌هم نزدیک شوید؛ هر چه بیشتر با هم صلح، دوستی، وفاق و همدلی داشته باشید به قطع و یقین، زمینه‌های رشد، ترقی و اعتلا برای همه شما بیشتر و بهتر فراهم خواهد شد. از همین روی است که در بین هیچکدام از مفاخر ما این مسئله را نمی‌بینید که اختلافی، افتراقی و جدایی در کلامشان وجود داشته باشد. هیچکدام از اینها در آثارشان و کلامشان آهنگ جدایی؛ آهنگ دشمنی و نزاع سر نداده‌ و همیشه مردمان را به صلح؛ دوستی؛ عدالت و خوش‌رفتاری با یکدیگر توصیه و دعوت می‌کردند. جملگی مفاخر ایران این زندگی را موهبتی از جانب خداوند سبحان می‌دانستند که به این مردمان ارزانی شده ‌است و آنها باید به بهترین نحوه و شیوه از آن بهره بگیرند.

معتقدم که ما هر چه بیشتر مفاخر خود را ارج نهیم؛ هر چه به سمت‌وسوی آثار و اندیشه‌های آنها نزدیک‌تر شویم؛ به همان اندازه نسبت ‌به همه متحدتر می‌گردیم. چرا که این مفاخر رمز اتحاد ما هستند.

به همین برنامه‌ای که روز بزرگداشت سعدی در شیراز برگزار می‌شود، دقت کنید! در همه استان‌های و همه شهرهای کشورمان نیز برای سعدی برنامه برگزار خواهد شد. همانطور که درباره «حکیم نظامی» این مهم محقق شد. طبق آخرین آماری که به دست ما رسید؛ قریب به ۳۰ استان کشورمان برای حکیم نظامی برنامه‌های مختلف، متعدد و ویژه‌ای در گرامیداشت و پاسداشت او داشته و برگزار کردند.

ذیل این برنامه‌ها توجه خاصی به این مسئله نمی‌شود که الان نظامی در کجا مدفون است! مهم آن است که نظامی از آنِ ما است. زبانش، زبان ما؛ فکر و اندیشه او، فکر و اندیشه ما به شمار می‌رود. پس ما این مسئله را میان همه مفاخرمان به‌خوبی می‌بینیم و امیدوارم هرچه بیشتر از آن بهره بگیریم.

خوشبختانه بنا بر اهداف و برنامه‌هایی که دولت جدید (دولت چهاردهم) مد نظر دارد این مسئله مهم را با جدیت پیگیر می‌کند. مفاخر را ارج و قرب فراوان می‌گذارد و درصدد آن است که از این مفاخر برای انتقال مفاهیم بلند و اساسی ملی، میهنی و مذهبی بهره‌های افزون برد.

هرچه ما به مفاخر خود نزدیکتر شویم به همان اندازه با این مفاخر می‌توانیم رشد و اعتلا پیدا کنیم. یعنی با این مفاخر می‌توانیم بالا رفته و صعود کنیم. «سعدی» و «حافظ» می‌توانند ما را به بالا سوق دهند. وقتی با آنها هستیم، می‌توانیم صعود کنیم. این همان رمز با هم بودن و اتحاد است.

می‌گویند افراد را از دوستانشان می‌شناسند. وقتی ما با بزرگان و مفاخر سرزمین خود انس و الفت داشته باشیم؛ به تحقیق و بی‌تردید مثل همین مفاخر خواهیم شد. مثل آنها می‌توانیم اوج بگیریم.

به هر روی این مسئله فرصت مغتنمی است که همه دست در دست یکدیگر بگذاریم، از این فرصت بهینه استفاده کنیم و بتوانیم برنامه‌های خوب، منظم، همدلانه و صمیمانه‌ای را برای معرفی مفاخر خود و استفاده از فرهنگ؛ ادب؛ دانش و اندیشه آنها در راستای این گونه اهداف متعالی پی‌ریزی کنیم.

حضور در خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) می‌طلبد در جنس روایت بر بلندای ساحت گفت‌وگو با مهمانان خبره، خریط و بزرگواری که میزبانی می‌کنیم و حال در مواجهه با دکتر شالویی قرار داریم از کلام‌الله و اعجاز آن بگوییم. پی فرصت را مغتنم دانسته و زلف گفت‌وگو را با آنچه که میراث فرهنگ ایرانی و اسلامی در پس پذیرش دین هدایتگر و مبین اسلام وجود با خود به ارمغان آورده را به آنچه که از بطن سینه نبی مکرم اسلام(ص)؛ آیات قرآن؛ روایات؛ احادیث و اهل‌ بیت(ع) بوده را بر بلندای زلف محور بحث گره می‌زنم. وقتی درباره‌ ادبیات فارسی و قافله هزاره آن صحبت می‌کنیم نمی‌توانیم شاعر، ادیب، حکیم و عارفی را پیدا کنیم که از این معارف، مبانی اسلامی و قرآنی بهره‌ای نبرده باشد. ازجمله حضرت سعدی که «بوستان» و «گلستان» او به شکلی تام و تمام بدون هیچ تردیدی برآمده و برگرفته از مبانی قرآنی است. این هم‌آمیزی مبانی قرآنی و اسلامی در ادب فارسی و خاصه آنچه در آثار سعدی است را با چه نگرشی می‌توان مورد مداقه و تدقیق قرار داد؟

تمام حکیمان و ادیبان ما شاگردان مکتب قرآن بوده‌اند. آنها ابتدا در مکتبخانه‌ها تحصیل کرده‌اند و در چنین محیط‌هایی تهذیب یافته‌اند. آنها ابتدا با قرآن انس و الفت گرفته‌اند. یعنی قرآن در زندگی آنها حضور و نفوذ فراوان داشته است. فضای فکری و ذهنی آنها را قرآن فراگرفته است.

همین آشنایی وثیق با قرآن، آیات آن، صُوَر و تفسیر آن موجب و سبب شده ‌است که این معانی و مفاهیم انسان‌ساز و معرفت‎بخش کلام‌الله در شعر آنها خود را البته به زبان ادب فارسی رخ بنمایاند.

وقتی شما با «سعدی» مواجه می‌شوید؛ درمی‌یابید که بسیاری از اشعار او برگرفته از قرآن است. بسیاری از روایت‌ها و داستان‌های جناب سعدی؛ حافظ، مولانا و همه مفاخر بزرگ و چهره‌های بلند ادبیات کشورمان، می‌توانیم نور قرآن را در اندیشه‌های خالقان و سرایندگان آن آثار بیابیم.

وقتی سعدی اشاره می‌کند «و قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ»؛ این لرزه را بر اندام ما می‌گذارد که ای مخاطب من به درگاه الهی شکرگزار باش. وقتی او می‌گوید «منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است»؛ همه این مباحث و معارف را از قرآن گرفته است. حضرت «حافظ» به‌ عنوان حافظ قرآن است که به شهرت رسیده و مگر کسی در این مسئله تردیدی دارد؟!

به هر روی همه این بزرگان بُن‌مایه فکری و فرهنگی خود را از قرآن وام گرفته و این ارتباط تنگاتنگ باعث شده که با چنین برداشت قوی و غنی از قرآن و معارف آن بتوانند آن مفاهیم را در اندیشه‌های خود جای دهند و به زبانی که زبان شعر و ادب است به ما ارائه کنند. از همین منظر هم اگر آنها پایدار مانده‌اند و آثارشان ماندگار است چون به چنین منبع وحیانی متصل هستند! اگر این اتصال وجود نداشت، ایمان داشته باشید که این آثار چنین دلنشین نبودند و اینگونه جاودانه و ماندگار نمی‌ماندند. رمز این ماندگاری در چنین پیوندی است که توانسته آنها را تا به امروز نگاه دارد و فردای ما هم با چنین اندیشه‌هایی گره خورده است.

جناب شالویی در پایان اگر نکته‌ای برای قوام و تکمیل فرمایشات خود و تعریضی بر آنچه که در این گفت‌وگو در ساحت و شمایل روایت به پاسخ نشستید وجود دارد بیان بفرمایید. یا اگر احساس می‌کنید پایان‌بخش این هم‌سخنی می‌تواند گشایشی دریچه و منظری نو برای اندیشه و تدقیق باشد؛ ما را به این پنجره مهمان کنید.

همواره در برابر مفاخر دو نکته را تأکید می‌کنم. نخست آنکه باید آثار و اندیشه‌های آنها به زبان امروزی، به زبان فارسی معیار که فهم بیشتر و بهتری برای همگان با خود به ‌همراه داشته باشد در دسترس علاقه‌مندان به ‌ویژه طبقات جوان و نوجوان ما قرار گیرد.

در این ‌میان از همه تجربه‌های موجود می‌توان بهره برد و تنها به یک شخص اکتفا نمی‌کنم. آثاری که به زبانی ساده‌تر و روان‌تر نگارش شده باشند؛ چون عمق معنا و مفهوم زیستن به نیکی و درستی را در آثار آنها به ‌خوبی می‌توان پیدا کرد. این زبان نیازمند آن است که امروز با زبان گفتاری از آن استفاده شود. یعنی همین فارسی معیار!

دو دیگر آنکه؛ در مواجهه با مفاخر خود، تنها به نام و نشانشان اکتفا نکنیم. اهمیت این مفاخر نه در نام آنها؛ نه در بقعه، بارگاه و آرامگاه آنها که در دانش و اندیشه آنها نهفته است.

بر خود فرض بداریم که به سراغ هر مفخره‌ای که می‌رویم با جهان دانش و اندیشه او آشنا شویم. امروز که بزرگداشت سعدی‌ست؛ «بوستان» و «گلستان» و غزلیات او را در زندگی خود به ‌کار بگیریم. مفاخر خود را با آثارشان مورد مطالعه قرار دهیم.

اگر چنین کردیم؛ «سعدی» را پاس داشتیم. فراموش نکنیم که امری مهمتر از این نکته وجود ندارد که «سعدی» را با آثارش باید نگاه داریم. درک این مولفه، اهمیت فراوانی دارد.

منبع: ایکنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: