1402/11/16 ۱۱:۳۶
خدا رحمت کند نخستین معلم فلسفه ما، مرحوم مجتهدزاده را که اسم و درسش با دکتر مجتهدی شباهت دارد. او با اشتیاق تمام بحث الفاظ را به ما آموخت. این یادآوری از آنرو مهم است که وی در اولین جلسه، با حوصله درخور ستایش، دو ساعت تمام درباره «تاریخ فلسفه» و تعریف هر واژه در این ترکیب سخن گفت.
خدا رحمت کند نخستین معلم فلسفه ما، مرحوم مجتهدزاده را که اسم و درسش با دکتر مجتهدی شباهت دارد. او با اشتیاق تمام بحث الفاظ را به ما آموخت. این یادآوری از آنرو مهم است که وی در اولین جلسه، با حوصله درخور ستایش، دو ساعت تمام درباره «تاریخ فلسفه» و تعریف هر واژه در این ترکیب سخن گفت. سپس اشارهای جامع و دقیق به «فلسفه تاریخ» کرد تا بیاموزاند این جابجایی کلمات تا چه حد در تغییر حوزههای معنایی و موضوعی مؤثر است. شاید به صورت ناخودآگاه، در همان زمان آموخت که در فلسفه، دقت در گزینش الفاظ و ترتیب آنها در ترکیب قضایا و مسائل فلسفی، اهمیتی درجه اول دارد. پس از آن سالهای سادگی شهرستانی، وقتی پای ما به دانشگاهی در تهران باز شد، با اشتیاق تمام از کلاسهای درس فلسفه تاریخ، و از جمله دروس استاد دکتر کریم مجتهدی مستفید شدیم. این امر در آن زمان (نیمه دوم دهه 60) بسیار مغتنم بود؛ زیرا اساساً گرایش طبقه متوسط کتابخوان به مباحثی چون فلسفه تاریخ و علوم سیاسی و نیز تاریخ و فلسفه، پس از التهابات بزرگ سیاسی و انقلابات فرهنگی و اجتماعی بسیار افزایش مییابد.
مسأله ما نیز این بود که در برابر فلسفه تاریخ مارکسیستی و نیز تحولات عظیم سیاسی، بفهمیم چگونه و در چه جهتی در حرکتیم و آیا مسیر فعالیت ما با سیر عظیم تحولات تاریخی و جهتنمایی آن همگون است یا خیر؟ خصوصاً که فرهنگ مذهبی شیعه نیز در ذات خود، حامل نوعی انگاره تاریخی بر محور مختصات کامل زمانی است. این فرهنگ از دل تاریخ برآمده، ولی ظهور تاریخی آن با فلسفهای مقدر و قدری متعین، سرشته شده است. علاوه بر این، سیر دقیق و مشخصی بر روی محور بُردار آینده دارد و سرنوشت و سرگذشت نوشتهشدهای برای انسانو جوامع انسانی تبیین کرده است. اینگونه در آن سالها، تعلق خاطری ژرف و عمیق در معتقدان، به تاریخ ایجاد میشد و ما را به فلسفه تاریخ علاقهمند میساخت. برخی نوایدئولوگهای مذهبی و متعلق به نحلهها و گروههای سیاسی، میکوشیدند تبیینی از ظهور و سقوط یا اعتلا و انحطاط تمدنها مطرح نمایند و برخی مستدلات تاریخی را با قصص انبیا ،روایات و آیات همراه و نوعی تفسیر مذهبی و آیینی از تاریخ عرضه میکردند. سرشت کلی این بحثها چیزی شبیه به فلسفه تاریخ بود؛ اما فاقد الزامات خاص این علم در معنای معتبر آن محسوب میشد. نکتههای بسیار داشت؛ اما در آن دوره، در چارچوب ایدئولوژیک در ایران مخاطب داشت و نه بیشتر.
در دانشگاه، تنی چند از استادان مسلط بر مباحث فلسفی، به تدریج باب بحثهای جدیتر را با استفاده از آثار مهم و تجارب عمده بشری در سراسر جهان و تاریخ میگشودند. در فلسفه، جامعهشناسی، علم تاریخ، سیاست، فلسفه سیاسی و ... در «فلسفه تاریخ» که فقر آثار مهم در آن زمان بسیار محسوس بود. کتاب فلسفه تاریخ دکتر مجتهدی، اثری از همان دوران است. کتابی که اگر به همین صورت در دهه 60 یا اوایل دهه 70 منتشر میشد، مشکل اولیه بسیاری از علاقهمندان و حتی سیاستگران را در طرح مسائل و سابقه موضوع حل میکرد و منحصر به دانشجویان نمیبود.
دکتر کریم مجتهدی، استاد باسابقه دانشگاه تهران، یکی از برجستگان نسل دوم ـ یا شاید سوم ـ فلسفه در این دانشگاه است که علاوه بر تسلط و تدریس در مباحث مهم فلسفه غرب، نسبت به تحولات فکری در داخل کشور نیز بیتوجه نبود. سیر تفکر فلسفی و کیفیت تقابل اندیشههای ایرانیان با غرب و تفکر مدرن، برای وی مسألهای بااهمیت بود و در بازگشایی گرهها و رفع ابهامات آن کوشید.
آثار علمی دکتر مجتهدی
دو کتاب «سید جمالالدین اسدآبادی و تفکر جدید» (1363) و «آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب» (1379) نمونههایی از همین تلاش ارزشمند است. همچنین مشارکت در تألیف کتاب «مدارس و دانشگاههای اسلامی و غربی در قرون وسطی» (1379) و مجموعه «فلسفه و غرب» (1380) که در همین مسیر نکتهسنجیهاست و افاضات بسیاری در آنها مستتر است.
دیگر زمینههای خاص تألیفات فلسفی استاد نیز، در همین جهت و برای آشنایی ایرانیان با واقعیت و ژرفای فلسفه غرب تمهید شده است؛ خاصه تألیفاتی در باب هگل و برخی مسائل و فلسفههای جدید و قرون وسطی. سه اثر درباره هگل، از جالبترین تألیفات درباره این فیلسوف بزرگ، نشان دهنده تسلط دکتر مجتهدی بر موضوع است: «پدیدارشناسی روح برحسب نظر هگل» (1371)؛ «درباره هگل و فلسفه او» (1373) و «منطق از نظرگاه هگل» (1377). رسیدن این کتب به چاپ بعدی، به تنهایی بیانگر موفقیت آنهاست و از این نظر، میتوان دکتر مجتهدی را مؤلفی موفق به شمار آورد. سایر آثار ایشان نیز ارج و قرب فراوان دارد: «چند بحث کوتاه فلسفی» (1348)؛ «فلسفه نقادی کانت» (1363)؛ «نگاهی به فلسفههای جدید و معاصر در جهان غرب» (1373)؛ «فلسفه در قرون وسطی» ( 1375)؛ «اونس اسکوتس و کانت به روایت هیدگر» (1376).
استاد مجتهدی برخلاف بسیاری از علاقهمندان و معتقدان فلسفه غرب، کوشش خود را بر تألیف استوار ساخت و نه ترجمه. او در موضوعات و مسائلی که برمیگزید، اهل نظر بود و از بیان دیدگاههای خاص خود، منظوری مهم را دنبال میکرد: فهماندن و ایجاد درک سلیم در مخاطبان و نیز گشایش باب موضوعاتی اساسی و مهم برای ذهن دانشجویان و فلسفهخوانان و ایجاد زمینه برای پیدایش ادراک اصیل فلسفی.
مجتهدی فلسفه را با زبانی روشن و بیابهام مینوشت. نثرش محکم و در عین حال بیاحساس فلسفی است که تعهد بیشتری دارد تا آرایههای مخاطبپسند. این امر برآمده از سالها تدریس فلسفه در دانشگاه است که موضوعاتی دشوار، همچون کانت و هگل را برای دانشجویان جوان میباید قابل درک و دسترسپذیر ساخت. توجه به همین نکته که وی فلسفه دشواری چون فلسفه هگل را چگونه به زبانی امروزین و روشن به دانشجویان آموخته و مورد بحث قرار داده، به تنهایی نشانۀ اعتبار و اعتلای کار و آثار اوست. فلسفه به نظر مجتهدی، امری جهانی است و نیازی اصیل و عمیق در آن نهفته است. فلسفه میتواند زیرساخت جهانی عقلانی، جامعهای قانونمند و سرنوشتی بهتر برای هر ملت و هر فرهنگ را فراهم کند. به همین منظور، میباید به آموزش فلسفه اهتمام ورزید. نثر مرسل، بیاغراق، باکیفیت و متعادل مجتهدی، برآیندی از نثر فروغی در «سیر حکمت در اروپا» و اخلاف اوست، یعنی فاقد سره گرایی، واژههای غریب، عربیزدگی و استعمال افراطی از لغات فرنگی است. مصطلحات برگزیده وی عمدتاً همان اصطلاحات پذیرفته و رایج است که سالها مطالعه، تدریس و تجربه، وی را به گزینش آنها متقاعد ساخته و مجتهدی با استفادۀ بهجا و بیدریغ از افعال، بدون اطناب در جملات، کوشیده است فهم آنها را هرچه سادهتر سازد یا به درک مخاطب نزدیکتر کند.
فلسفه تاریخ
اما «فلسفه تاریخ» دکتر مجتهدی، کتابی بسیار خاص است. نه از آن جهت که موضوعش جالبتوجه راقم و یا کمی خارج از سرخط اصلی فلسفه قلمداد میشود، بلکه از حیث سطح کار و کیفیت تدوین آن، بهکلی با دیگر آثار استاد تفاوت دارد. در این کتاب میتوان چند موضوع را به وضوح دید:
اول روح دایرهالمعارفی اثر که نشان میدهد مربوط به اولین دوره طرح جدی این مباحث در سالهای پس از انقلاب اسلامی است.
دوم سادگی و ایجاز آن که درخور دانشجویان دوره مقدماتی فلسفه تحریر شده و سوم شکل مدرسهای و جزوهوار تدوین آن که از ورود به جزئیات و مباحث پیچیده اجتناب شده و بهجایش، سیر عمومی موضوع را از اقصای تاریخ تا پهنای دورههای اخیر را دربرگرفته است.
مجتهدی در مقدمه به نکته بسیار مهمی اشاره میکند و آن تناقضی است که در ظاهر این اصطلاح نهفته است و یا به چشم میآید؛ یعنی «فلسفه» و «تاریخ». فلسفه «حبّ حکمت» و ظاهراً مستقل از زمان و مکان است و تاریخ «روایت گذشته» و مقید و تابع زمان. این تناقض در بادی امر، مسألهای دشوار به نظر میآید؛ اما مگر آموزش و درک فلسفه نیز چیزی جز در تاریخ فلسفه است؟ شاید باشد، ولی تاریخ فلسفه متضمن فلسفه بشری و سیر استعلایی آن در گذر تحول عقل ناب است و این نکتهای نیست که اهل فلسفه منکر شوند یا از کنارش ساده بگذرند.
مجتهدی میگوید: «منظور این نیست که این دو رشته نقایص یکدیگر را رفع میکنند، بلکه منظور بیشتر این است که این دو رشته در هم انعکاس مییابند. تأمل فلسفی فقط به نحو قراردادی و به قصد و نیت خاص، خارج از صیرورت قرار میگیرد و تاریخ نیز با اینکه در نحوه گذر زمان غور و تفحص میکند، در نظرگاه نهایی خود، موضعگیری فلسفیاش را به زحمت میتواند پنهان دارد، مگر اینکه به منظور اثبات عینیت تحقیق خود، از ابتدا صریحاً بدان معترف شده باشد». طرح این نکات، البته فقط میتواند به دانشجوی فلسفه دشواریهای مقدماتی را در باب موضوعی مهم گوشزد کند، اما نمیتواند وارد مباحث بسیار مهمی در باب تمایز موضوعات دو علم شود یا دغدغه نهایی رفع تناقض را از میان ببرد. به همین دلیل، مؤلف اشاره میکند: «عنوان فلسفه تاریخ اگر هم به نفسه متناقض تلقی نشود، متضمن نوعی مشکل درونی است... این اختلافات از لحاظ آموزشی خالی از فایده نیستند و اگر نتیجهگیریهای عجولانۀ یکجانبه را نامقدور میسازند، در عوض ذهن را با طیف وسیعی از افکار زیربنایی روبرو میکنند که از اسباب بسط اطلاعات و تعمق نظرگاهها و از شرایط هر نوع تحقیق و پژوهش است، خاصه در رشتههایی از نوع تاریخ و فلسفه که این خود از اهداف آنها به شمار میآید.»
با چنین سؤالاتی، ورود در موضوع «فلسفه تاریخ» شاید سختتر از آنچه میپنداشتیم به نظر آید؛ ولی دانشوران و متفکران بزرگی قبلاً بدان وارد شده و به انبساط مباحث پرداختهاند: «گویا اولین بار ولتر فلسفه تاریخ را به کار برده است. با اینکه سالهای بسیار قبل از او، افرادی چون ویکو و منتسکیو... با تعمیم اصل علیت، از نوعی ضرورت اجتنابناپذیر در توالی حوادث تاریخی صحبت کرده بودهاند؛ ولی در هر صورت، کاربرد اصطلاح فلسفه تاریخ توسط ولتر، سنخیت و همراهی آن را با تجددخواهی و تقابل آن را با نظرگاه سنتی محرز میدارد. گویی نظر ولتر بر این است که تاریخ نه فقط در امور انسانی معنی دارد، بلکه صرفاً براساس عقل انسان قابل شناخت و فهم است. فلسفه در این اصطلاح به معنای عقلانیت جدید به کار رفته که حتی در امور جزئی و ظاهراً تصادفی و جزافی نیز قابل اعمال است...».
به این ترتیب مجتهدی از فلسفه تاریخ، همان معنای متعارف در تاریخ فرهنگ غرب را مد نظر دارد؛ اما به سبک مورخان و تاریخالحکمانویسان مشرق زمین، از اعماق تاریخ آغاز میکند و «فلسفه تاریخ در سنت فرهنگی چین» را مبدأ بحث قرار میدهد. از این نظر تائوئیسم و سنت کنفوسیوس بر اساس قاعدهای خطی و زمانی، و نظریات بودا را به بحث وارد میکند و فصل دوم را تحت عنوان «اعتقادات دینی در هند و مسأله تاریخ» مورد توجه قرار میدهد. فرهنگ اسلامی را هم به ذکری چندصفحهای از ابن خلدون، تحت عنوان یک نمونه از فلسفه تاریخ در معارف اسلامی منحصر ساخته است.
سومین فصل کتاب، عنوان «اسطوره و مفهوم سرنوشت در فرهنگ یونان باستان» را دارد که در ذیلش به نظرگاههای هومر و هزیود اشاره شده است، همچنان که در فصل چهارم «تاریخ و فلسفه آن، از نظرگاه مورخان یونانی و رومی در دوران باستان»، دیدگاههای مورخانی چون هرودوت و توسیدید واکاوی بررسی شده است.
مباحث عالی و اصلی و مهم کتاب از فصل هفتم به بعد آغاز میشود. سه فصل هفتم، نهم و دهم، البته مهمترین فصول کتاب و بیانگر توجه ویژه و درست دکتر مجتهدی نسبت به بزنگاههای فلسفه تاریخ است. ژان باتیست وئیکو (1688 ـ 1744) یوهان گوتفرید هردر (1803 ـ 1744) و هگل مهمترین نظریات در باب فلسفه تاریخ را در قرون هجدهم و نوزدهم مطرح کردهاند. شاید کتاب دکتر مجتهدی یکی از اولین مواردی بود که به نظرات ویکو و اهمیتش اشاره داشت و البته در سالهای بعد، بسیار بدان پرداخته شد و آثار متعددی به صورت تألیف و ترجمه، در فلسفه تاریخ منتشر شد.
ویکو تأثیر زیادی بر اخلاف خود گذارد و مباحث عقلی و استدلالی بسیار مهمی را مطرح کرد. او نوعی کلیگرایی یا عظمتگرایی نسبت به امور را میپسندید و مسائل بسیار برجسته را در نوشتهها و پراکندهگویی های نبوغآمیز خود مطرح میکرد. درهر نیز برآمده از تفکر و فرهنگ آلمانی در عصر روشنگری بود. وی نسبت به برخی متفکران و فلاسفه آلمان قابلیت خاصی نداشت؛ اما تمرکزش بر فلسفه تاریخ، از او متفکری متمایز ساخت. او کتاب جالبی با نام «اندیشههایی درباره فلسفه تاریخ و نوع انسان» نوشت که منسجمترین کتاب در آن زمان و در این موضوع محسوب میشد. هردر در چارچوب همان سنت متصلب حاکم آلمانی و نوعی انگاره سیاسی مبتنی بر تاریخگرایی میاندیشید؛ اما اصالتی در طرح موضوعاتش دیده میشود که نمیتوان نادیده اش گرفت. تعالیگرا و مذهبی بود و سیری خاص را در تاریخ بیان میکرد که هدف متعالی الهی تاریخ بشر محسوب میشد.
پس از هردر، هگل دستگاه عظیم فلسفی خود را بنا نهاد. در فلسفه او، برخلاف فلاسفه متقدم آلمانی نظیر شلینگ، بحثهای منسجم و دقیقی در باب فلسفه تاریخ مطرح شد. او به مسائلی همچون مکان و زمان، توجه کرد. در فلسفه هگل، «فیلسوف تاریخ از لحاظی کاملاًدر بطن تاریخ است و زمان مورد نظر او، نفس زمانه است و تصور این زمانه، مستلزم فهم این مطالب است که فقط زمان میتواند زمان را منهدم سازد و نشان دهد که زمان خود فقط مرحله موقت از نحوه بروز صورت عقلی امور است که در زمانه حاصل میآید؛ یعنی در واقع به صیرورت توجه داشت که جنبههای متقابل زمان را به ترتیب درهم میآمیزد و در عین حال، از هم تفکیک میکند تا بروز مرحلهای از صورت عقلی را مقدور و میسر سازد».
دکتر مجتهدی به خوبی از پس بیان روشن موضوع برآمده است. هگل معتقد است: «تاریخ معلول یک سلسله علل فاعلی خارجی نیست، بلکه حرکتی است که از درون، روح را بالفعل میسازد؛ تاریخ واقعی تجلی روح است و بس...». هگل همه آنانی را که در تاریخ مؤثر بودهاند، اسیر جریان و غایتی میداند که خارج از هدف و اراده ظاهری آنها بوده و لذا فهم حوادث تاریخی نیز درک همین هدف و غایت در هیأتی عقلانی است و به یک معنا «امر واقعی به سوی امر معقول به سوی امر واقعی سوق میدهد» و این اصلیترین نکته در فلسفه هگل است که او «به انحای مختلف در آثار خود بیان و تکرار کرده است و تاریخ را کلاً محل تحقق انضمامی همین دانسته است».
پس از هگل، فلسفه تاریخ بسیار متورم شد و مباحث بسیاری بدان افزوده شد. چند متفکر برجسته دیگر که نظراتشان قابل بحث است، در طی بیست و چند صفحه به اختصار معرفی شدهاند: آدام اسمیت، آنتوان نیکلا کندرسه، ادگار گینه، لسینگ، کارل کریستان فردریک کراس، اگوست کنت، انگلس، مارکس، نیچه، اشپنگلر، کالینگوود و توین بی.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید