1402/7/5 ۰۶:۵۰
جنبش خوشنویسانه به عنوان ژانری از هنر مدرن اسلامی با پارادایمهای جدید موازی هنر مدرن در خاورمیانه استمرار یافته است.
نگاهی آسیبشناسانه به جامعه معاصر خوشنویسی سنتی ایران
آنچه از رسائل، آدابالمشقها و فتوتنامهها درباره آداب و مناسك صناعت خوشنویسی سنتی بر میآید همواره خوشنویس را در كسوت سالكی دانسته كه در طلب مشاهده حقیقت به كسب فضایل حمیده و زدودن رذایل نكوهیده، كوشیده است و هدف غایی صناعت خوشنویسی را نیز صفا و خوبی اخلاق معرفی كرده است؛ همانگونه كه سلطانعلی مشهدی سده نهم هجری قمری در رسالهاش با عنوان «صراطالسطور» این مفهوم را به صورت نظم آورده است: غرض مرتضی علی از خط/ نه همین لفظ بود و حرف و نقط/ بل اصول و صفا و خوبی بود / زان اشارت به حسن خط فرمود.
با این توصیف، با نگاهی به شرح زندگانی مكتوب خوشنویسان صاحبنام در ادوار تاریخی چیزی جز این نبوده است كه این خوشنویسان علاوه بر وقوف و معرفت والا به خط، گاه همتراز عرفا و صاحبنامهای عصر خویش قرار گرفتهاند كه این دوره را میتوان «گذشته دور خوشنویسی» نامید. در دوره معاصر گویی غالب خوشنویسان با كهنالگوهای معرفیشده تفاوت دارند و گمان میرود بافت فكری آنان دستخوش تغییراتی شده همانگونه كه در جامعه معاصر شاهد بروز و تقابل گفتمانهای متكثر هستیم. از دیدگاه مكتب كلاسیك جامعهشناسی، تغییر معنا و تغییر فرهنگ، تابعی از تغییرات اجتماعی است به بیان دیگر تغییر معنا و رویكرد در گفتمان خوشنویسی سنتی در جامعه معاصر ریشه در تغییرات اجتماعی دارد كه در این نوشتار به برخی از این تباینها اشاره میشود.
اوج خوشنویسی سنتی ایران را میتوان دوره قاجار دانست. در این دوره با استقرار مشروطه شاهد ظهور گفتمان سیاست فرهنگی هستیم. آزادیخواهی و ضدیت با استبداد و تجددطلبی در گفتمان مشروطه تبلور مییابد و دولت نیز به عنوان كارگزار، قوانین مطروحه را پیش میبرد. مهمتر از همه، اندیشههای میهنپرستانه است كه در دوره مشروطه در اشعار شعرایی مانند عارف قزوینی، پروین اعتصامی، میرزاده عشقی، ایرج میرزا، نسیم شمال، ملكالشعرای بهار، فرخی یزدی، علیاكبر دهخدا تجلی مییابد. در زمینه خوشنویسی نیز با این ویژگی كه خطوط نستعلیق و شكسته نستعلیق علاوه بر كاربردی بودن آن هویت ملی را بیش از سایر خطوط بازنمایی میكند شاهد رشد چشمگیر و تنوع گرایشها و قالبهای خوشنویسی نستعلیق، شكسته نستعلیق و تا حدودی تعلیق در این دوره هستیم. در دوره پهلوی نیز از آنجایی كه گفتمان غالب «ملیت ایرانی» بود و نوعی بیگانهستیزی از جمله عربستیزی در سیاستهای فرهنگی پهلوی بود، تمركز اصلی بر خط نستعلیق گذاشته شد كه در كتیبههای معماری، اوراق دولتی، سكه و پول رایج و مواردی مانند آن نمادپردازی شد.
در سالهای دهه 30 در عرصه خوشنویسی، انجمن خوشنویسان ایران با همت سید حسین میرخانی و دیگر خوشنویسان همعصر نظیر علیاكبر كاوه، ابراهیم بوذری و سید حسن میرخانی، با اهتمام مهدی بیانی محقق و استاد دانشگاه به عنوان نهادی مردمی با همكاری وزارت فرهنگ و هنر وقت با عنوان «كلاسهای آزاد خوشنویسی» تاسیس و راهاندازی گردید. بدینترتیب آموزش خوشنویسی كه بیشتر در قالب خط نستعلیق بود در قالب منسجمتری فراگیر شد. نویسنده این دوره را «گذشته نزدیك خوشنویسی» مینامد. پس از انقلاب اسلامی، خوشنویسی به دلیل پیوندخوردگی با كلام الهی و شعائر اسلامی كه در راستای گفتمان انقلاب قرار داشت تقویت شد و سالها به عنوان هنر رسمی و مورد توجه سیاستهای فرهنگی نهادهای دولتی قرار گرفت و این امر موجب قدرت گرفتن انجمنهای خوشنویسان در سراسر كشور شد تا آنجا كه شعبههایی در برخی از كشورهای خارجی نیز دایر گردید. نهادینه شدن آموزش خوشنویسی توسط انجمنهای خوشنویسان بر اساس آمارها موجب رشد و توسعه كمّی خوشنویسی در سراسر كشور شد كه تعدد شعبههای انجمن و آمار هنرجویان گواه این امر است. آنچه امروزه عیان است خوشنویسی سنتی معاصر ایران با توجه به این رشد كمّی هنوز نتوانسته است جایگاه خط و خوشنویسی در گذشته دور و نزدیك را حفظ كند. شاید در دسترس بودن آموزش خود نوعی برای این صناعت آسیب محسوب شود، از این رو نیازمند آسیبشناسی است كه توجه جدی صاحب نظران و منتقدان این حوزه را میطلبد.
آسیب دیگر، رواج فرهنگ مریدپروری در این صناعت است كه نتیجه آن را میتوان در مناقشات و دستهبندیهای سالهای اخیر میان جامعه خوشنویسان از سوی استادان صاحبنام و شاگردانشان مشاهده كرد كه هنوز هم كم و بیش در جریان است. همانطور كه در رسالات و فتوتنامهها آمده هدف اعمال و آدابالمشقها تسلط خوشنویس بر نفس خویش است چرا كه خوشنویسی از جمله فنونی است كه در خلوت شكل میگیرد و نیازمند آرامش روح و روان است. اهل فن میدانند بازداشتن ضمیر از توجه به بیرون از امور مهم در این فن شریف است و جمع كردن مریدان و شاگردان گرداگرد خود، مانع از حركت روح فردی به سمت حقیقت و كشف جنبههای زیباشناسانه آن میشود. امتناع ورزیدن برخی از خوشنویسان مشهور از تعلیم شاگردان فراتر از بقای حیات اقتصادی و حضور در دستگاههای حاكمان و پادشاهان گواه این امر است.
ماهیت هنرهای سنتی از جمله خوشنویسی در فرهنگ اسلامی بازتابدهنده و تذكر زیبایی الهی است از این رو بر خلاف هنرمند غربی، هنرمند شرقی و اسلامی خالق نیست و اثر هنری مخلوق هنرمند نیست، هنرمند نیز عارفی است كه با معرفت به این امر خود را واسطه این بازنمایی قرار میدهد. به واقع هنرمند در ساحت هنر اسلامی واسط فیض است كه چون آیینه بازتابدهنده است. در هنر اسلامی هنرمند از آنجا كه واسطه فیض است اهمیت دارد نه از حیث هنرمند بودن - منظور تكیه بر مهارت- برای روشن شدن این مطلب مثال زیر را تبیین نموده تا درك آن آسانتر شود. ظرف سفالینی ساخته شده از (طین) كه برای نگهداری آب است از آنجا كه دیگر، گِل نیست خاصیت آن بروز مییابد. خاصیت و كاربرد آن زمانی است كه گل نیست و كوزه است. از این رو بسیاری آثار با ارزش و منحصربهفرد در شرق و حوزه فرهنگ اسلامی در حالی تولید شده كه فاقد امضای هنرمند است. البته در دورههایی از تاریخ هنر اسلامی شاهد رقم بر آثار هنری هستیم كه در برخی موارد توسط شاگردان بر آثار الحاق شدهاند یا بنا بر درخواست سفارشدهنده و در برههای از تاریخ هنر دوران اخیر بر اثر مبادلات با هنر غرب و تاثیرپذیری از هنرمندان غربی بوده است كه توسط برخی از هنرمندان به ویژه دوره قاجار شكل ظریف و درخور تاملی را به خود گرفته است. بهطور مثال رقم «یا علی مدد است» كه میرزاغلامرضا اصفهانی برای امضای برخی از آثار خود برگزیده است از این نمونه به شمار میآید. بیشتر خوشنویسان سنتی، با استفاده از اصطلاحاتی به عنوان پیشوند چون: كمینه، العبد العاصی، المذنب و امثال اینها نام خود را رقم زدهاند. این در حالی است كه در جامعه خوشنویسی سنتی معاصر همچنان نیز از این القاب استفاده میكنند در حالی كه رفتار اجتماعی برخی از آنان تباین آشكاری را نشان میدهد كه با مبادی هنرهای سنتی همخوانی ندارد.
صناعات سنتی از جمله خوشنویسی به عنوان ابزار كتابت به عنوان یك ضرورت همواره در طول تاریخ خود مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی كه فرهنگ اسلامی فرهنگ «كلمهمحور» است خوشنویسی و خوشنویسان از اهمیت و منزلت ویژهای برخوردار بودهاند. خوشنویسی در تمدن جایگاه خود را با شیوههای متنوع، بر بسترهای مختلفی از پوست نازك آهو تا صخرههای سنگی ستبر، باز یافته است و هر گاه به نقطهای از اشباع رسیده، توسط هنرمندان و نخبگان خوشنویس با طراحی جلوهای تازه از خوشنویسی به وجود آمده است كه نمونهای كم نظیر از آن را میتوان توسط خوشنویس ناشناس در موزه توپقاپی استانبول دید كه از تركیب متقاطع خط كوفی تركیببندی (كمپوزیسیون) خلاق و خاصی را ایجاد كرده است. این اثر به نوبه خود گواهی بر استمرار و خلاقیت خوشنویسی غیركلاسیك (غیررسمی) در طول تاریخ این صناعت است كه علاوه بر جنبههای زیباشناسانه از نظر معنا نیز در حوزه واژگانی حكمت خوشنویسی سنتی شكل گرفته است. نمونههای درخشان دیگر این خلاقیتها را میتوان در تنوع و تطور خطوط كوفی دید. حال در جامعه معاصر خوشنویسی سنتی ایران از یك سو در برخی موارد چنان وفادار به گذشته دور عمل میكند و سعی در تقلید و بازتولید آثار قدمای این فن دارند كه تشخص خط خود را گم كرده و عمدتا مسیر خلاقیت مبتنی بر نظام زیباشناختی فردی را كه حاصل مشّاقیهای طاقتفرسا چه از نوع مشق نظری، عملی و خیالی است، بر خود میبندند و از سوی دیگر، برخی بدون تجربه و معرفت كافی به دنبال شكستن ساختار خوشنویسی سنتیاند كه طی قرون متمادی سیر تكاملی خود را پیموده است كه منتهی به تولید آثار بدون معنا و هویت در این حوزه شده است.
در دهههای اخیر با رشد و توسعه فناوری در زمینه رسانههای نوین، برخی از خوشنویسان سنتی سیطره ابزارهای جدید هنری غرب را پذیرفتند و به دنبال تجربههای نو سعی در بومیكردن آن داشتهاند. تلفیق فنون و آموزههای هنر غربی با خوشنویسی اسلامی به عنوان سرمایه فرهنگی هنرمندان منطقه روایت تازهای از تقابل سنت و تجدد بود كه جنبش خوشنویسانه (به اصطلاح عامه نقاشیخط و جنبش حروفیه در جهان عرب) را رقم زد. همزمان در كنار هنر مدرن در جوامع اسلامی جنبش خوشنویسانه را میتوان به عنوان ژانری از هنر مدرن اسلامی با پارادایمهای جدید دانست كه به صورت موازی در خاورمیانه استمرار یافته است. اگرچه در اجزا و روابط نظام زبانی با خوشنویسی سنتی متفاوت است؛ اما برآمده و تابعی از تغییرات اجتماعی زمان خود است با این وجود آثاری كه در این جنبش به وجود آمده به واسطه خوشنویسی به عنوان یك نشانگر هویت از وحدت نظام دیداری برخوردار است اما همگی دارای معنا و محتوایی در راستای سنت خوشنویسی و هنر اسلامی نیستند. از مهمترین عوامل تغییرات در گفتمان هنر خوشنویسی معاصر ایجاد نهادهای جدیدی مانند موزهها، جشنوارهها و رویدادهای هنری در جهت رونق بازارهای هنری در این منطقه فضای گفتمانی تازهای را باز تولید كرده كه با قواعد حاكم خود، تعیینكننده شیوههای آفرینشگری هستند. در این روند علاوه بر اینكه تعدادی از هنرمندان با پیشینه نقاشی یا خوشنویسی به گرایشهای خوشنویسانه روی آوردهاند و آثار فراوانی نیز تولید شدهاند كه نه تنها موجب دلزدگی و تغییر ذائقه مخاطبان خوشنویسی شده است بلكه خوشنویسی یا سایر عناصر برگرفته از هنر اسلامی را به عنوان الگویی تكراری و تصنعی در خدمت سیاستهای بازار به كار گرفتهاند كه علاوه بر تغییر در عوامل شكلدهی معنا در گفتمان خوشنویسی اسلامی فرآیند انتقال معنا را نیز دگرگون ساختهاند. بنابراین گرایشهای نوین و معاصر فارغ از معنا و نیت مولف در حوزه خوشنویسی معاصر را میتوان گونهای از هنرمدرن اسلامی دانست كه زاده تغییرات در جامعه در تقابل با گفتمان مدرنیته و آموزههای غربی است و میتواند فارغ از خوشنویسی سنتی (كلاسیك) هم به حیات خود ادامه بدهد. خوشنویسی سنتی نیز مادامی كه مطابق اصول و مبانی سنتی خود باشد و از حكمت آن پیروی كند و نیز نسبت خردانگارانه با آموزههای حكمی و سنت خود را حفظ كند، دارای اصالت و هویت است. زیرا حكمت و سنت در خوشنویسی سنتی، دامنه و حدود ساختارهای معنایی را تعیین كرده است. از این رو همه تولیدات آثار خوشنویسی در حیطه صناعت خوشنویسی سنتی قرار نمیگیرند همانگونه كه همه خوشنویسان سنتی معاصر را نمیتوان خوشنویس سنتی نامید.
* مصرعی از غزلیات حافظ. انتخاب این عنوان ازینرو که در هر صناعتی اگر از آداب و سیر سلوک معنوی به دور باشد آلودگیها فراوان است. از طرفی نویسنده خود در جرگه خوشنویسان بوده و از دیدگاه خود انتخاب شده است.
تركیببندی با خط كوفی، هنرمند گمنام ایرانی، قرن 15 م موزه توپقاپی.
٭ دكترای تخصصی تاریخ هنر، نقاش و خوشنویس (احیاگر خط تعلیق)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید