1393/10/27 ۱۱:۱۶
مجید تفرشی معتقد است كه نواب صفوی همچون هر فعال سیاسی و اجتماعی دیگری در تعامل با سیاست و سیاستورزان در حال تغییر بود و اگر روزگار به او مجال میداد، احتمالا سرنوشت فداییان اسلام به گونهیی دیگر رقم میخورد. در گفتوگوی كوتاه حاضر با تفرشی سند پژوه و محقق تاریخ معاصرمروری كوتاه خواهیم داشت بر زندگی سیاسی و دیدگاههای شهید سید مجتبی میرلوحی یا چنان كه به نام خانوادگی مادرش شناخته شده است، نواب صفوی.
محسن آزموده: مجید تفرشی معتقد است كه نواب صفوی همچون هر فعال سیاسی و اجتماعی دیگری در تعامل با سیاست و سیاستورزان در حال تغییر بود و اگر روزگار به او مجال میداد، احتمالا سرنوشت فداییان اسلام به گونهیی دیگر رقم میخورد. در گفتوگوی كوتاه حاضر با تفرشی سند پژوه و محقق تاریخ معاصرمروری كوتاه خواهیم داشت بر زندگی سیاسی و دیدگاههای شهید سید مجتبی میرلوحی یا چنان كه به نام خانوادگی مادرش شناخته شده است، نواب صفوی.
نخست بفرمایید كه خاستگاه خانوادگی و اجتماعی شهید نواب صفوی چه تاثیری در شكلگیری شخصیت و منش ایشان داشت. میدانیم كه نواب تحصیلاتش را در مدارس جدید آغاز كرد و دوره متوسطه را نیز در مدرسه فنی آلمانیها گذراند.
راجع به زندگی و كارهای مرحوم شهید سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی آثار فراوانی از دیدگاههای متفاوت مذهبی، ملی، چپ، سلطنتطلب و سكولار نگاشته شده است. نكته مهم زندگی ایشان این است كه مرحوم نواب صفوی در یك خانواده معمولی مذهبی به دنیا میآید و پرورش مییابد. تحصیلاتی هم كه در مدرسه صنعتی آلمانی داشت، چندان تاثیری در دیدگاههای او به عنوان فردی كه شیفته و علاقهمند و طرفدار غرب باشد، نگذاشت. حتی به دلیل ویژگیهای تجدد عصر رضاشاه نوعی زدگی از فرنگ و فرنگیگری در او پدید آورد. تا جایی كه در سالهای آغازین دهه ١٣٢٠ و پس از بركناری رضاشاه تصورش این بود كه باید به عنوان یك طلبه تازه وارد اقدام مهمی صورت دهد. ضمن آنكه او تحصیلات سنتی زیادی هم نداشت. در هر صورت تصور او این بود كه برای اصلاح جامعه باید با كسانی كه با دین مبارزه میكنند بهشدت برخورد كرد.
شهید نواب در دوره نجف شاگرد علامه امینی صاحب اثر الغدیر است. كتاب علامه امینی از آثار برجسته در دفاع از تشیع است. آیا همین آموزشها در نگرش نواب تاثیری نگذاشت؟
من بر اساس برداشتی كه از زندگی و آموزهها و عملكرد علامه امینی دارم، ایشان را فردی كه اهل مبارزه باشد، نمیدانم و كارش را بر اساس علم و اجتهاد و روایات شیعه و سنی انجام میدهد. او خودش هیچوقت وارد فعالیت سیاسی نشد و كار علمی میكرد. ضمن آنكه ما نمیدانیم تا چه حد علامه امینی یا حاج آقاحسین قمی نواب صفوی را به اعمال مبارزه ترغیب كردهاند.
برخی میگویند كه شهید نواب كتابهای كسروی را نزد علما میبرد و از ایشان حكم گرفت.
این به نظر من برداشت دقیقی نیست. اینكه یك حكم شرعی نظری داده میشود، به معنای جواز به همه نیست. نكته دیگر اینكه نواب وقتی به ایران میآید، از روز اول قصد مبارزه نداشت. اسناد دادگستری و وزارت كشور نشان میدهد كه ایشان با كسروی و طرفداران او بحث و جدل كرده كه بعدا به درگیری خیابانی كشیده میشود. مثلا یكی از درگیریها در چهارراه حشمتالدوله است و در یكی از این درگیریها نخستین بار با عصا به نواب صفوی حمله میكند. الان در پرونده هست كه داخل عصای او سرنیزه بوده است! البته من نمیدانم كه این ادعا درست است یا غلط، اما به هر حال ضرب و جرحی صورت میگیرد. اما بعد از آن به ترور كسروی و منشیاش حدادپور در كاخ دادگستری توسط حسین امامی منجر میشود كه البته هیچگاه محاكمه هم نمیشود و این افراد تا زمان ترور هژیر آزاد بودند. بنابراین باید در نظر داشت كه طرفداران كسروی هم چندان افراد دموكرات و مسالمتجویی نبودند و جلسات كتابسوزی ایشان معروف است. اما در هر صورت مرگ كسروی علامت سوالی است كه چرا انجام شد.
اتفاقا در همین ایام (١٣٢٤) است كه جمعیت فداییان اسلام تشكیل میشود. ایده اساسی تشكیل این گروه چیست؟
فداییان اسلام زاییده به بن بست رسیدن فعالیتهای نظری گروهی از جوانان طلبه یا مذهبی عمدتا تهرانی و كمتر شهرستانی است كه وقتی برخی نابسامانیها و به تعبیر خودشان بیعفتیهای دوران بعد از شهریور ١٣٢٠ زمانی كه دموكراسی ناقص شكل میگیرد، به خصوص در دوران اشغال را میبینند، تصمیم میگیرند كه برای حل این مساله باید اقدام عملی انجام داد. البته تبلیغات هم داشتند. اما پشت سر ایشان اندیشه عمیق سیاسی نبود و به همین خاطر در چند برهه مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، مثلا در یك مورد گفته میشود كه شاه با دادن قول رعایت ظواهر شریعت در جامعه تقصیر را به گردن مصدق میاندازد. همچنین در مورد سوءقصد به جان شهید فاطمی گفته میشود كه نواب در زندان است و حاج ابراهیم صرافان اداره امور فداییان را در دست داشته كه میدانیم او آدم سید ضیاء الدین است. این موارد نشان میدهد كه در برهههایی سوءاستفادههایی از ساده دلی و صداقت اعضای فداییان اسلام صورت میگرفته است.
گفته میشود كه در خود فداییان نیز رویكردها و جریانهای فكری متفاوتی حضور داشته است. به خصوص در مورد شهید واحدی میگویند كه چندان همراه شهید نواب نبوده و در جاهایی اختلاف نظر داشتهاند، به خصوص زمانی كه نواب زندان بوده و واحدی از دستورات او سرپیچی میكرده است.
برادران واحدی از جوانان طلبه پرشوری بودند كه در میانه راه اختلافاتی با نواب پیدا كردند. اگر به خاطرات سید حسین بدلا از اقوام نزدیك خانواده واحدی كه چند سال پیش در سن بسیار بالا درگذشت، مراجعه كنید، میبینید كه او اشاراتی به اختلاف نظرها و رویه سیاسی نواب و واحدی دارد. خانواده نواب چنان كه آمد ریشه روحانی نداشتند اما خانواده واحدی، خانواده مشهور و شناخته شده روحانی كرمانشاه بودند كه بعدا مقیم تهران شدند. اینها از حواریون آقا شیخ عبدالكریم حائری، بنیانگذار حوزه علمیه قم بودند. بنابراین طبیعی است كه گاهی حس میكردند كه نسبت به شهید نواب احق و الیق هستند. به همین خاطر در برخی موارد خطوطشان از هم جدا شد. به خصوص بعد از اینكه نواب صفوی در سال ١٣٣٢ كاندیدای نماینده مجلس میشود و با پاسپورت سیاسی دولت زاهدی به اردن میرود، واحدیها به او اعتراض میكنند. به خصوص اعلامیه معروفی كه نواب درباره آیتالله بروجردی و آیتالله كاشانی میدهد از مواردی است كه باعث ایجاد اختلاف میشود.
علی رهنما در كتابش اشاراتی درباره برخی گفتارها و نوشتههای نواب بعد از زندانی شدن دارد كه تا حدی میتواند نشانگر تغییر رویه باشد. تفسیر شما از این تغییر چیست؟
ببینید همه فعالان افراطی سیاسی وقتی كه در تعامل با سیاست ورزان و سیاستمداران حرفهیی قرار میگیرند، در طول زمان تعدیل میشوند و صیقل میخورند. نمیتوان نواب سال ١٣٢٤ را با نواب سال ١٣٣٢ یكی گرفت. به هر حال آدمها تغییر میكنند و درس تجربه و سیلی روزگار در رفتارشان موثر است. البته درصد تغییر را به طور دقیق نمیتوان مشخص كرد، اما در گفتار و بیان فداییان اسلام به طور كلی و به طور خاص مرحوم نواب صفوی شاهدیم كه در اثر تعامل با دولت، اهل گفتوگو میشوند. این نشانگر آن است كه در باورهای سرسختانه به روششان تغییر دیدگاه پیدا كردهاند. این تغییر برای همه ما هست و برای فداییان اسلام و شهید نواب هم طبعا بوده است. البته فداییان بعد از ١٣٣٢ چندان فعال نبودند، اما ترور نافرجام حسین علاء كه نمیدانیم فداییان چه حد با آن موافق و همراه بودند، باعث شد كه حكومت شاه بهانهیی داشته باشد كه یك بار برای همیشه با فداییان برخورد سركوبگرانه داشته باشد. به هر حال معلوم نیست اگر شهید نواب زنده مانده بود، فداییان اسلام چه وضعی پیدا میكرد، آیا فداییان یك حزب سیاسی میشدند یا خیر.
به طور كلی میتوان این نتیجه را از بحث اخیر شما گرفت اگر به كسانی كه دیدگاههای تند دارند، اجازه فعالیت سیاسی داده شود، به تدریج و خواهناخواه قواعد بازی را یاد میگیرند؟
دنیای سیاست از دنیای آرمانگرایی فاصله دارد. شهید نواب اول بازیگر عرصه سیاست نبود و فقط برای خودش رسالت اصلاح جامعه را قایل بود. در حالی كه فعال سیاسی یك هدف مهم و یك ابزار دارد. هدف او این است كه به قدرت سیاسی برسد و موفقیت سیاسی كسب كند. فعال سیاسی كه بگوید من وارد عرصه سیاست میشوم اما علاقهیی به كسب قدرت ندارم، سیاستورز نیست یا سیاست را نشناخته است. سیاستورزی كه اهل تعامل و گفتوگو و تفاهم و مواجه مسالمتآمیز با دیگران نباشد، سیاست را نمیشناسد. نواب این موضوع را دیر فهمید اما تا حدی به آن رسید كه دشمنان دیروز میتوانند متحدان فردا باشند.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید