1399/10/21 ۰۸:۳۲
در دل تاریکیهای استبداد و اختناقِ دوران پنجاه ساله ناصری، هر ازگاهی، با ظهور شخصیتهایی استثنایی و سرنوشت ساز، بارقههایی از روشنایی و امید در دل ایران دوستان دمیده میشد؛ امّا دریغا که شمار این نادره مردان اندک بود و از آن مهمتر، مدت تصدی و خدمتگزاری بعضی از آنها بسیار کوتاه بود که نمونه بارز آن، دوران چهارساله صدارت امیرکبیر است.
کند و کاوی در سه سفرنامه کم نظیر عصر قاجار
اشاره: در دل تاریکیهای استبداد و اختناقِ دوران پنجاه ساله ناصری، هر ازگاهی، با ظهور شخصیتهایی استثنایی و سرنوشت ساز، بارقههایی از روشنایی و امید در دل ایران دوستان دمیده میشد؛ امّا دریغا که شمار این نادره مردان اندک بود و از آن مهمتر، مدت تصدی و خدمتگزاری بعضی از آنها بسیار کوتاه بود که نمونه بارز آن، دوران چهارساله صدارت امیرکبیر است.
یکی از چهرههای بیبدیل یا کمبدیلِ این دوره که منشاء خدمات بیشماری در حوزههای مختلف، بهویژه در زمینههای علمی و فرهنگی، به ایرانزمین بوده، عبدالغفارخان نجمالدوله است که در نوشتارهایی دیگر، به شرح احوال و آثار او، به خصوص درباره تلاشهای خستگیناپذیرش برای انجام نخستین سرشماری جمعیت در تهران، تنظیم و چاپ سالیانه تقویم رسمی کشور، تطبیق تقویمهای قمری و میلادی برای بیش از دوهزار سال، ترسیم نخستین نقشه شهر تهران و نیز تألیف و ترجمه دهها کتاب علمی و درسی پرداختهایم.
در مقاله حاضر، به بررسی و تحلیل سه سفرنامه بسیار جالب و خواندنی او خواهیم پرداخت که هر یک از آنها، آئینه تمام نمایی است از اوضاع نابسامان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اداری و فرهنگی عصر ناصری و روایتگرِ انساندوستی و وطندوستی بیشائبه و دغدغه و نگرانی نویسنده از مداخلات ناروای بیگانگان در شئون داخلی کشور.
* * *
عبدالغفّار خان نجمالدوله (۱۲۵۵ (یا ۱۲۵۹)- ۱۳۲۶ه.ق)، به حق، یکی از دانشوران تراز اول و مفاخر مسلم عصر ناصری است که به دلایل مختلف، و مخصوصاً به لحاظ جامعیت فوقالعاده و احاطه کم نظیرش بر دانشها و معارف گوناگون، شگفتانگیزترین چهره علمی و فرهنگی دو سده اخیر ایران محسوب میشود. وی ریاضیدانی مبرّز، منجّمی متبحّر، تقویمشناسی کارآزموده، مصنف و مولّفی پُر اثر، جغرافیدان و کارتوگرافی ورزیده، آمارشناس و آمارگیری پیشگام، سفرنامهنویسی دقیق و بصیر و نیز حائز توصیفها و عنوانهای دیگری است که برای اجتناب از طولانی شدن سخن، از ذکر آنها خودداری میشود.
با توجه به آنچه گفته شد، شگفت نیست که مورخان و تذکرهنویسانِ دوران ناصری از وی، با اوصاف و عناوینی نظیر «ذوفنون» و «ارشمیدسِ عهد و نیوتنِ عصر» یاد کرده باشند.
دریغا! که قدر و منزلت والایِ این شخصیت ارجمند و استثنایی، آنگونه که شایسته اوست، برای معاصرانِ نامبرده و نسلهای بعدی شناخته نشده و خدمات بیشمار و بیشائبه وی، حتی برای بسیاری از خواص و اهالیِ دانش، مغفول مانده است. نویسنده این نوشتار، حدود بیست سال پیش، به خاطر تدریس «جمعیتشناسی» در بعضی از مراکز آموزش عالی و علاقه داشتن به بررسی پیشینه آمارگیریها و سرشماریهای مربوط به نفوس در ایران، با نام این بزرگمرد دانشی آشنا شد که در اینجا فهرستوار، به بعضی از آثار و خدمات ارزنده او اشاره می کنم:
الف ـ خدمات علمی، فرهنگی و عمرانی
۱- مهمترین و برجستهترین خدمت عبدالغفارخان نجمالدوله ـ در حوزه فرهنگ ـ پیشگامیِ او در ارائه بسیاری از دانشهای نوین به هموطنان خود بود. وی به تصنیف، تألیف، ترجمه و انتشار حدود ۵۰ جلد کتاب علمی همت گماشت. بسیاری از این کتابها، از نخستین کتابهای درسیِ مورد نیازِ شاگردان مدارس جدید ـ از جمله دارالفنون ـ محسوب میشوند و طیف بسیار گستردهای از علوم و معارف گوناگون ـ از حساب و هندسه و جبر و مثلثات گرفته تا هیئت و جغرافیا و نقشهبرداری و جراثقال و نقشهکشی صنعتی و علم زراعت و نیز فلسفه و حکمت و ادبیات ـ را در برمیگیرند.
۲- یکی از خدمات علمی بسیار ارزنده نجمالدوله تنظیم و انتشار رساله کوچک، ولی پرمحتوایی است تحت عنوان «رساله تطبیقیه» که در آن، با تنظیم جدولهای خاص و ارائه دستورالعملهای ساده، چگونگیِ تبدیلِ سالهای قمری به سالهای میلادی و برعکس نشان داده شده است؛ به این ترتیب که غُرِّه (= اولین روز) مُحرّمِ ۱۴۰۰ سال قمری (از ۱ تا ۱۴۰۰ قمری) با روزهایِ مقارنِ آن در ۱۳۵۷ سال میلادی(از ۶۲۲ تا ۱۹۷۹ میلادی) و در مقابل، غُرِّه ژانویه ۲۰۴۲ سال میلادی(از میلاد حضرت مسیح(ع) تا ۲۰۴۲میلادی) با روزهایِ مقارنِ آن در ۲۱۰۵ سال قمری (از ۶۴۱ سال قبل از هجرت نبوی به مدینه تا ۱۴۶۴ قمری) یعنی تا حدود ۱۴۰ سال بعد از وفات نجم الدوله تطبیق داده شده است.
این رساله، در مقام مقایسه با کتابهای مشابهی که بعدها تنظیم و منتشر شده است، دست کم از نظر زمانی، تقدم دارد.
۳- نجمالدوله در حدود ۱۵۰ سال پیش، ضمن توضیحات ارائه شده پیرامون نتایج سرشماری جمعیت تهران در ۱۲۸۴ قمری، برای نخستین بار، از علمِ آمار(یا به قولِ او «ستاتیستیک» statistique) و بعضی مفاهیم آماری سخن گفته و موضوع افزایشِ مداومِ جمعیت در جهان و نظریه معروف مالتوس را درباره روندِ صعودی جمعیت، برمبنای تصاعد هندسی، عالمانه و نقادانه مطرح کرده است.
۴- نجمالدوله بنا به دستور ناصرالدین شاه قاجار، نخستین سرشماری جمعیت تهران را در سال ۱۲۸۴ه..ق عهدهدار شد و این کار عظیم و بیسابقه را فقط با کمک هشت نفر از شاگردان نخبهاش در دارالفنون، با چنان دقت و مراقبت و احساسِ مسئولیتی به انجام رسانیده است که به راستی، برای سازمانهای عریض و طویلِ متصدیِ آمارگیری امروز ـ با آن همه متخصص و بودجههای کلان و وسایل و امکانات بیحد و حصر و کامپیوترهای پیشرفته ـ مایه عبرت است.
گستردگی و گوناگونی و در عین حال، اعتماد پذیریِ یافتههای سرشماری ۱۲۸۴ه..ق به حدی است که برمبنای آنها میتوان تصویری واقعی و گویا از تهرانِ اواسطِ دوران ناصری ترسیم کرد. همچنین نتایج این سرشماری میتواند موضوع پژوهشها و بررسیهای متعدد و متنوع جامعهشناختی و جمعیت شناختی قرار گیرد و محققان اجتماعی را در زمینههای گوناگون به کار آید.
۵- از دیگر خدمات برجسته نجمالدوله ترسیم نقشه بسیار دقیقی از شهر تهران است. این نقشه که حاصل بیستوسه سال کوشش خستگیناپذیر او و دستیارانش است، حاویِ اطلاعات و دادههای مبسوطی است که میتواند پژوهشگران را از روندِ رو به گسترش شهر تهران در واپسین سالهای دوران ناصری آگاه سازد و در بررسی کالبد شناختی(morphologic) این شهر و تحوّلات بعدی آن و نیز شناخت ساختار اجتماعی و اقتصادی آن در عصر مذکور سودمند باشد. این نقشه هنوز هم، بعد از گذشت حدود ۱۲۰ سال از زمان ترسیمش مورد توجه و مراجعه و استنادِ تهران شناسان و تهران پژوهان قرار دارد. ناگفته نماند که نجمالدوله، برای بسیاری از شهرهای دیگر ایران و نیز راههای ارتباطی و اماکنِ عمومی آنها هم، نقشههای دقیقی تهیه کرد.
۶- استخراج تقویم رسمی کشور برحسب سال خورشیدی و انتشار سالیانه آن برای ۴۸ سال متوالی. شایان ذکر است که نجمالدوله نخستین کسی است که تعبیر «سال هجری شمسی» را که تا آن زمان «سال جلالی» خوانده میشد، در بالای یکی از صفحات تقویم فارسی سال ۸۰۸ جلالی(مطابق با ۱۳۰۴-۱۳۰۳قمری) درج و در تقویمهای سال بعد ستون جدیدی برای دوازده برج آن(حَمَل، ثور و…) و نیز روزهای ماهها منظور کرد.
۷- نجمالدوله به دلیل آگاهی از اطلاعات ریاضی و مهندسی، گاهی برای انجام طرحهای عمرانی هم مورد مراجعه و مشورت قرار میگرفت. از آن جمله، از وی برای مطالعه درباره تعمیر و بازسازی سدّی باستانی بر روی رودخانه کارون در اهواز دعوت شد. نامبرده، به دستور ناصرالدین شاه، در ۲۳ ذیحجه ۱۲۹۸ه..ق برای بررسی باقیماندههای سد مزبور و برآورد هزینه ترمیم آن، به اتفاق چند مهندس عازم خوزستان شد. هفت سال بعد، دیگر بار، به دستور ناصرالدین شاه، عازم اهواز و شخصاً مأمور بازسازی سد مزبور شد.(سفرنامههای اول و دوم خوزستان در شرح ماجراهای رفت و برگشت این دو مسافرت و ایام اقامت در خوزستان نگاشته شدهاند.)
این بود شرحی کوتاه درباره آثار و خدمات متعدد و متنوع میرزا عبدالغفار خان نجمالدوله که به حق، شایستگی او را برای احرازِ لقب «ذوفنون» مسلم میسازد؛ امّا از آنجا که نگارنده، پیش از این، با تألیف و انتشار دو کتاب، به تفصیل، به شرح احوال و تألیفات و تلاشهای علمی و فرهنگی نامبرده پرداخته است، به همین مختصر اکتفاء کرده، دنباله مقاله را به بررسیِ سه سفرنامه نگاشته وی که از جهات گوناگون در خورِ کمال توجه است، اختصاص میدهد:
ب ـ سفرنامههای نجمالدوله
در میان آثار نجمالدوله، حداقل سه سفرنامه دیده میشود که به دلیل اهمیت فوقالعاده پژوهشهایِ گسترده جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مردمشناختیِ مندرج در آنها، شایان تأمل و بررسیِ ویژه است. این سه سفرنامه به ترتیب زمان نگارش عبارتند از: «سفرنامه حج»، «سفرنامه(اول) خوزستان» و «سفرنامه دوم نجمالدوله به خوزستان».
گرچه هدف و مقصود اصلی از مسافرتهایِ موصوف در سفرنامههای مذکور، به ترتیب «زیارت بیتالله الحرام» و «بررسیِ امکانِ بازسازی سد اهواز» بوده، ولی این امر مانع از آن نشده است که نجمالدوله، در طول سفرهای مزبور، از فرصتهای مغتنمی که در مسیرهای رفت و برگشت و محل اقامت او برای مطالعه شئون گوناگون زندگی مردم پیش میآمده است، استفاده مطلوب کند. ذهن وقّاد و اندیشه پویایِ این محقق خستگیناپذیر، از نخستین لحظات این سفرها تا پایان آنها، لحظهای از تکاپو و تجسّس عالمانه باز نایستاده و از کوچکترین و جزئیترین مسائل و وقایع صرفنظر نکرده است؛ چنان که وی، در اوایل کتابچه حاویِ دستورالعملِ چهارده اصلی ناصرالدین شاه برای اجرای مأموریتش در خوزستان، خطاب به نامبرده، به این معنی اشاره کرده و نوشته است:
«… اگرچه مأموریت خانه زاد مطلقاً برای… سدِّ اهواز بوده ولی در ضمن انجام مأموریت، بعضی خدمات دیگر صورت داد که به هیچ وجه منافی مقصود نبوده و اسباب تعویقِ امر منظور نگشت. منجمله بعد از…. بیرون آمدن از دارالخلافه، نقشه عرض راه را از تهران به اصفهان و از آنجا به بروجرد و خرمآباد و دزفول و شوشتر و اهواز و محمّره و بصره من البدایه اِلی النهایه برداشت و در بلاد کوچک و بزرگ هر جا یکی دو روز توقف نموده، نقشه محیط شهر و معابر و بازار و مسجد و مدرسه و کاروانسرای معتبری که داشته برداشته و چون وارد خاک عربستان و خوزستان گردید، علاوه بر کم و کیف حالت رود کارن(= کارون) و اراضی آن، طولاً و عرضاً، آن ملک را پیموده و سرحدات مملکت ایران و عثمانی را دید و در کنار شطالعرب همه جا سیر نمود و تمام عمارات و خرابهها و حالات طوایف عرب و غیره را اطلاع یافت. از حویزه و بسیتین و خفاجیّه الی کنار کرخه و فلاحیّه و رامهرمز و توابع آن، الی سرحد بهبهان و در مراجعت، راه بختیاری را اختیار نمود و محض اطلاع براحوال آن ملک و ایلاتش و دیدن آب کرن(= کارون) نقشه مفصلی کشید.
پس، از روی اطمینان، میتوان عرض نمود که تا امروز احدی از سیّاحان فرنگی و ایرانی و مأمورین به این دقّت مسیر و گردش نکردند. این چاکر از روز خروج از تهران به سمت مقصد الی خروج از اصفهان، به سمت طهران… راحت و آرام را برخود حرام کرده، فصل زمستان شبانهروز در سرما و برف و کوه گردش کرد و فصل بهار عربستان که گرمتر از تابستان ایران است، همه را در جلگه و صحرا و بیابانهای کویر گردش نمود تا اطلاع تمام براحوال اراضی و ساکنان آن نواحی حاصل کرد. علاوه برنقشه و این کتابچه که برطبق دستورالعمل دیگر عرض کرده، نقشههای دیگر و کتابچه مفصل بهعنوان راپرت از سیاحت خود عرض مینماید.»
ملاحظات مذکور که مربوط به سفر اول نجمالدوله به خوزستان است، کم و بیش، درباره دو سفر دیگر وی نیز مصداق دارد.
برای اینکه خوانندگان ارجمند بتوانند بهتر و بیشتر، به گستردگی و ژرفایی پژوهشهای نجمالدوله و همّت و پشتکارِ کم نظیر او در این زمینه پیببرند، بیمناسبت نیست فهرستی از موضوعاتی که کم و بیش، در هر سه سفرنامه وی مورد بررسی قرار گرفتهاند، ارائه شود:
ـ شهرها، قصبات و روستاهای واقع در مسیرهای رفت و برگشت: شامل مشخصاتِ(= طول و عرض) جغرافیایی، وضع پستی و بلندی، شرایط اقلیمی، اوقات شرعی، فواصل و مسافات، آثار باستانی و تاریخی، امامزادهها و زیارتگاهها، نوع وتعداد بناها، شمار اماکن عمومی(مساجد، حمامها، دکانها…)، چاپارخانهها، کاروانسراها، پلهای دایر و مخروبه و هزینههای تعمیر آنها، اسامی شخصیتهای برجسته محلی.
ـ وضعیت راه و حمل و نقل: راههای مالرو، بارانداز منزلها، ناامنی، باجگیری و قطع طریق، حیوانات مرکوب و بارکش.
ـ مقدار جمعیت و شمار خانوار.
ـ عشایر مسیر راه: طوایف و تیرههای آنها، سرکردگان و ریش سفیدان، مناطق ییلاق و قشلاق و میزان نفوس یا خانوار هر کدام.
ـ وضع کشاورزی: وسعت اراضی زیر کشت یا قابل کشت، زراعتهای معمول، فراوردههای زراعی و دامی، نحوه آبیاری(اراضی فاریاب و دیمزار)، رودها، کاریزها، چشمهها، ضرورت ایجاد نهرها و کانالهای فرعی، لزوم تشویق مردم به زراعت و نخلکاری با واگذاری زمین به زارعان، جنگلها، و عواقب استفاده بیرویه از آنها برای تهیه سوخت و ذغال.
ـ وضع تغذیه و بهداشت: نوع غذاها، آب مشروب، بیماریهای بومی و مسری و انگلها، ضعف بُنیه و لاغری بسیاری از ساکنان نقاط روستایی و عشیرهای، جاری بودن فاضلآبها و فضولات مبالها در معابر عمومی، وجود فحشاء در بعضی نقاط و تعداد روسبیها.
ـ اوضاع اقتصادی: مشاغل و حرفههای متداول، محصولات و مصنوعات محلی و بومی، صنایع دستی، نرخ ارزاق عمومی، بهای اراضی و خانهها، صادرات و واردات و گمرک، تأکید برضرورت خرید کالاهای ساخت کشور.
ـ فرهنگ عام: آداب و رسوم، باورها و مراسم.
ـ چگونگی رفتار دیوانیان و حاکمان با مردم: ظلم و تعدّی حکام، سنگینی مالیاتها و عوارض، فساد مالی، رشوهخواری، حیف و میل بیتالمال.
ـ وضعیت قوای نظامی: بنیه ضعیف دفاعی، وضع نامطلوب نظامیان از نظر مواجب، لباس و اسلحه.
ـ مداخلات بیگانگان: بهویژه انگلیسیها در شئون داخلی کشور.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید