1397/8/12 ۰۸:۵۲
علوم انسانی به عنوان یکی از مولفههای مهم حیات علمی در هر کشوری شاخص بسیار مهمی در توسعه به شمار میرود. تغییر رویکرد جوامع مدرن کنونی به ماهیت و کاربرد علوم، تحولات مهمی در سیستمهای آموزشی دانشگاهی و حتی فعالیتهای غیردانشگاهی پدید آورده است و نتایج موفقیتآمیز این تحولات شامل تنوع، تغییر، اصلاح و توانمندسازی رشتههای علمی است که در علوم انسانی با ضرباهنگ کندتری پیش رفته است. نوشتار حاضر با درنظر گرفتن دو هدف کلی بحث را آغاز کرده و بسط موضوع را در مقالات بعدی دنبال خواهد کرد.
دکتر ریحانه سادات عظیمی ـ دکتر امین بوستانچی
هدف اول: برانگیختن صاحبنظران و پژوهشگران جهت بررسی وضعیت نامطلوب و ابعاد ناکارآمدی علوم انسانی در کشور با استفاده از شاخصهای علمی و اصولی و پس از آن ارائه راه حلهای مناسب جهت توانمندسازی و کارآمدی علوم انسانی.
هدف دوم: کارآمدی علوم انسانی. حال با درنظر داشتن این دو هدف ابتدا لازم است نگاهی آسیب شناسانه به تعریف یا به عبارت بهتر تصور موجود از علوم انسانی داشته باشیم:
اولا تصور موجود از رشتههای علوم انسانی بسیار ایدهپردازانه و محدود به جنبه انتزاعی آن است، حتی درخصوص دانشهای کاربردیتر علوم انسانی مانند روانشناسی و جامعهشناسی که به واسطه ویژگی تجربی و قابل آزمون خود توانستهاند به سطوح کاربردی تری راه یابند نیز تعریف متناسبی ارائه نشده است. به این معنا که هنوز تعریف جامعی از کاربرد آنها براساس قابلیتها، نیازها و توانمندیهای آنها متناسب با نیازهای جامعه باشد ارائه نشده است و تنها شاهد تغییر کاربری آنها در مسیر پاسخگویی به نیازهای مقطعی و موردی بودهایم. در حالیکه هدف مورد نظر ما یعنی کاربردی سازی علوم انسانی ـ که خود وسیلهای برای تامین نیازهای فکری، معرفتی و عملی جامعه است ـ در وهله اول نیازمند تبیین پایههای معرفتی علوم انسانی در سطح علمی،عملی، واقعی و به دور از فضای ایدهپردازانه است. به عبارت دیگر توجیه کارکرد گرایانه علوم انسانی نیاز به پشتوانهای معرفتی و منطقی دارد که این امر نیز بدون نیاز سنجی و ارزیابی قابلیت انطباق آن با نیازهای جامعه میسر نمیشود.
ولیلهم دیلتای۱ (۱۸۳۳-۱۹۱۱) یکی از برترین نظریهپردازان حوزه علوم انسانی، با هدف ایجاد معرفتشناسی مستقل برای علوم انسانی با ارائه ضابطه و ملاکی برای عینی کردن علوم انسانی تلاش کرد تا نشان دهد چگونه این علوم در ردیف علوم طبیعی و به همان اندازه عینی، ارزشمند، معتبر و واقعنما هستند. نگاهی به حوزههای معرفتی نهگانه او به عنوان مصادیق علوم انسانی و مقایسه آن با جایگاه فعلی علوم انسانی در ایران نشان دهنده خلایی جدی است که میتواند و توانسته است آسیبهای جدی در این حوزه ایجاد کند دیلتای در کتاب «تشکل جان تاریخی۲» در علوم انسانی، تاریخ، اقتصاد سیاسی، حقوق، علم حکومت، دین، ادبیات، شعر، هنر و جهانبینیهای فلسفی را حوزه معرفتی و واقعی علوم انسانی میداند. در واقع هدف او قراردادن علوم انسانی بر بنیادهای خودش است و همانگونه که مابعدالطبیعه ارسطویی را به عنوان بنیاد علوم انسانی نمیپذیرد با غلبه روشهای پوزیتیویستی در علوم انسانی را نیز مخالف است و یکی از انگیزههای مهم او برای بنیادگذاری مستقل علوم انسانی به کارگیری روشهای پوزیتیویستی در علومی است که با فهم انسانی سروکار دارد:
«حوزه علوم انسانی را همان حوزه فهم روح انسان فقط میتواند چیزی را بفهمد که خود آفریده است. هر چیزی که انسان مهر تولید خود بر آن زده موضوع علوم انسانی است و هر چیزی که روح انسان خود را در آن متعین کرده در قلمرو علوم انسانی قرار میگیرد» (دیلتای، ۱۳۸۹، ص.۲۵۵)۳
براساس این دیدگاه تمامی علومی که واقعیت اجتماعی ـ تاریخی را موضوع تحقیق خود قرار میدهد ذیل عنوان علوم انسانی قرار میگیرند. بنابراین علوم انسانی. به واسطه ارتباط تنگاتنگی که میان سوژه و ابژه برقرار میکند نسبت به علوم طبیعی دارای این مزیت است که میتواند با تجلیات مختلف حیات انسانی ارتباطی دو سویه یا تعامل برقرار کند لذا شایستگی آن را دارد که از موقعیت محصور و مهجور خود در جامعه فاصله بگیرد و در جایگاه مهمترین و بزرگترین منابع تولید فرهنگ، اخلاف و سیاست در عرصه عمل بنشیند.
سخن آخر اینکه علوم انسانی در فرهنگ و تمدن غنی ایران عرصه سترگی است که میتواند انسان و جامعه را متحول و دگرگون سازد و ثمرات نیکوی نظری و عملی آن بسیاری از نابسامانیهای جامعه را بسامان کند. نیمنگاهی به وضعیت نامطلوب آن در زمینه پژوهش، کاربرد و حتی نظریهپردازی و همچنین در انزوا قرار گرفتن دانش پژوهان لزوم بررسی این پروژه را بیش از پیش نمایان کرده است. بنابراین کاربردی سازی علوم انسانی پروژهای ویژه است که نباید بیش از یک متروک و معطل بماند لذا شایسته است همت پژوهندگان بیش از سایر علوم از یک سو مصروف ارزیابی انتظارات و نیازهای نظری و عملی جامعه و از سوی دیگر سنجش تواناییها و ظرفیتهای علوم انسانی برای پاسخگویی به آنها شود.
اندیشکده کاربردی سازی علوم انسانی۴، با درنظر گرفتن دو هدف ذکر شده در این نوشتار، چشم انداز یک ساله خود را به تبیین و تعریف علوم انسانی، امکان بررسی فنون انسانی، سبقه بحث در ایران، معنای کاربردی سازی علوم انسانی و امکان آن در مقالات بعدی اختصاص داده است و همچنین بررسی شیوههای کاربردی سازی علوم انسانی با هدف شناخت، تقویت و ارتقاط آن جهت بهرهبرداریهای عملی از آن در جامعه ایرانی را در دستور کار خود دارد که در سال جاری دنبال میشود.
پینویسها:
۱ـ ویلهم دیلتای از نظریهپردازان مهم علوم انسانی و مباحث هرمنوتیکی است که در علوم انسانی، معرفتشناسی مستقلی را ایجاد کرد.
۲ـ تشکلهای جهان تاریخی در علوم انسانی، ویلهلم دیلتای، ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی، انتشارات ققنوس٫
۳-Dilthey,Wilhelm.The Formation of the Historical worLd in the Human sciences. (Selected works vol.3) ed by Rudolf Makkreel and Frithjof Rodi.(Princeton:princetion University Press,2003
4- www.andyshkadeh.ir
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید