1397/6/18 ۰۸:۵۲
آئین گرامیداشت چهل و نهمین سالگرد درگذشت جلال آل احمد، عصر شانزدهمین روز از شهریور ۹۷ در خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور، دو تن از نامآوران فرهنگ و ادب ایران، در حلقه خانواده، دوستان و علاقهمندان این زوج ادبی ایران برگزار شد. خانهای که به بیان محمدحسین دانایی؛ خواهرزاده جلال، راز آن، راز بزرگ شدن آدمهاست.
به رسم میزبانی، شروع سخن در این مراسم با ویکتوریا دانشور، خواهر بانوی فقید ادبیات ایران سیمین دانشور بود. چند کلام بیشتر صحبت نکرد: جلال، جلالی بود. کسی بود. سروری بود، نویسندهای بود فوقالعاده تند و تیز و رکگو. میخواست به همه کمک کند. خیلی قشنگ زندگی میکرد و علم میآموخت.با بغضی که دنباله سخن را برایش سخت کرده بود، ادامه داد: جلال مانند انسانی که سالها زندگی کرده، خیلی زندگی کرد با اینکه عمر بلندی نداشت. خیلی حرف بود، خیلی حیف بود .
دومین سخنران این مراسم کسی بود که سابقه دوستی و آشنایی وی با مرحوم جلال به ۷۶ سال قبل باز میگردد. استاد انوار، روزگارش با جلال را اینطور روایت کرد: با جلال ۷۶ سال پیش در مهر ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی شدیم؛ من در شاخه ریاضی و او در شاخه ادبیات. انجمنی داشتیم به نام انجمن ادبی فارسی. من چیزهایی به نام شعر میگفتم و جلال هم تازه دست به قلم برده بود. عبدالله انوار با اشاره به خانهای که امروز موزه جلال و سیمین است، بیان کرد: این خانه انصافا به دوره جوانی ما خیلی کمک کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، شبها با خلیل ملکی و برخی دیگر، تا صبح بحث میکردیم. نمیدانم نسل امروز چه عقیدهای نسبت به جلال دارند، شاید با خواندن «غربزدگی» برخی نظر مثبتی نداشته باشند، ولی در بین نسل جوانی که از ۷۶ سال پیش وارد جریانات سیاسی ایران شدند، هیچکس مثل جلال شرایط را درست درک نکرد و تلقی درستی همچون او نداشت. جلال عقیده داشت در ایران تا وقتی پولپرستی و جاهطلبی وجود دارد، محال بدانید شخصی مرد سیاست به معنای واقعی باشد. جلال این اواخر مقداری وارد مذهب شده بود و میگفت باید اخلاق نوینی را ارائه دهیم. بیان میکرد هیچکس را نمیشناسم که پست جدیدی گیرد و عقایدش عوض نشود. میگفت باید بازگشتی به مذهب کنیم برای اینکه اشخاصی روی عقیده خود بایستند و در مقابل پست یا رشوه، فکرشان تغییر نکند.
در ادامه مراسم سالگرد جلال آل احمد، محمدحسین دانایی؛ خواهرزاده جلال و شمس آل احمد، دقایقی به ذکر خاطراتی از دایی خود و این خانه، گفت: محمدحسین دانایی هستم، یکی از دهها خواهرزاده جلال آل احمد. جوان که بودم روزی به اینجا آمدم. دایی جان مهمان داشت و من را بهعنوان خواهرزاده به مهمانش معرفی کرد. مهمان گفت مگر تو چند خواهرزاده داری که هر روز یک نفر را بهعنوان خواهرزاده معرفی میکنی؟
سید مهدی طالقانی، فرزند مرحوم آیتالله طالقانی که پسرعموی جلال و شمس آل احمد نیز بوده، در بخشی دیگر از این آئین، دقایقی از ارتباط صمیمانه مرحوم جلال با پدر بزرگوارش سخن گفت. حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، نویسنده و عضو هیات مدیره موسسه خانه کتاب، از دیگر چهرههای حاضر در این محفل بود که درباره جلال سخن گفت. هرمز همایونپور، از اعضای خانواده سیمین دانشور و دوست جلال، سخنران پایانی این مراسم بود که از حرفی مانده در دلش سخن گفت: با توجه به حوادثی که در این چند دهه گذشته رخ داده، خیلیها نسبت به جلال بدبین شدهاند و انتقاد میکنند، در حالیکه انتقاد وقتی درست است که هرکس را در زمان و شرایط زمانه خودش ارزیابی کنیم.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید