1396/11/14 ۰۸:۲۱
سیاوش جمادی نخستین مترجم Sein und Zeit اثر مهم مارتین هایدگر به فارسی است. او که نام این کتاب را به «هستی و زمان» برگردانده است دیگر کتاب هایدگر با عنوان Was heißt Denken را هم با نظر به مصراعی از اشعار شیخمحمود شبستری به «چه باشد آنچه خوانندش تفکر» ترجمه کرده است. جمادی در گفتوگویی خود با «ایبنا»، به نسبت تفکر هایدگر با عرفان و فلسفه و ترجمه آثار او و همینطور وضعیت هایدگرخوانی در ایران پرداخته است
سیاوش جمادی نخستین مترجم Sein und Zeit اثر مهم مارتین هایدگر به فارسی است. او که نام این کتاب را به «هستی و زمان» برگردانده است دیگر کتاب هایدگر با عنوان Was heißt Denken را هم با نظر به مصراعی از اشعار شیخمحمود شبستری به «چه باشد آنچه خوانندش تفکر» ترجمه کرده است. جمادی در گفتوگویی خود با «ایبنا»، به نسبت تفکر هایدگر با عرفان و فلسفه و ترجمه آثار او و همینطور وضعیت هایدگرخوانی در ایران پرداخته است.
پرسشگر در سوال خود از جمادی تلقی فردید و پیروانش از هایدگر را عرفانی دانسته و به رساله منوچهر آشتیانی در عارف بودن هایدگر اشاره میکند و با طرح تفاوت این دو قرائت عارفمسلکانه از منظر خود، نظر جمادی را جویا میشود. جمادی در پاسخ میگوید: «واژههای عارف و عرفان معنای کلاسیکی دارند و به معرفت شهودی مربوط میشوند. این دو واژه موضوعی دارند که این موضوع در بسترهای گوناگون با هم تفاوت دارند. بهعنوان مثال عرفان در آیین کابالا با عرفان ابنعربی و عرفان مسیحی تفاوت دارد و عرفانی که کسی چون مایستر اکهارت میشناسد با همه اینها متفاوت است. حال ما ایرانیان هایدگر را عارف در چه سنتی میخوانیم؟ بهطور کل اینکه بگوییم هایدگر عارف است، چه چیزی را حل میکند؟»
جمادی با اشاره به دو دوره فکری هایدگر و ضرورت التفات به این دو برهه فکری اضافه کرده است: «با فیلسوف یا عارف خواندن او چیزی گیر ما نمیآید؛ مگر اینکه روش هایدگر را با عرفای شرق و غرب مقایسه و ثابت کنیم این روش با روش برخی عرفا همخوانی دارد و بعد به عیان بگوییم هایدگر گرایشهای عرفانی دارد.» مترجم آثار هایدگر در ادامه با نفی تلقی «هایدگر عارف» میگوید: «از نظر من [هایدگر] متفکری است که خود و پیشینه و اسلافش به مسائلی که در خود فرهنگ غرب و زیستجهان غرب وجود داشته است [پرداخته و] به رویارویی بنیادین و فلسفی برخاسته. جریان فلسفی که هایدگر در مسیر آن حضور داشته حتی پیشینهاش به دوران قبل از رنسانس هم بازمیگردد که اصلیترین مساله آن توجه به سوبژکتیویته است. در آن دوران دکارت نوع جدیدی از تامل در نفس را مطرح کرد که مانند مسائل مشابه در نظام فکری ابنسینا و ارسطو نیست و همین تامل جدید بدل به بنیاد سوبژکتیویته میشود.»
او در ادامه در مورد طرح اندیشههای فلسفی در فضای فکری ایران با اشاره به «وضعیت فاجعه بار»ی که نهتنها در مورد هایدگر بلکه در نسبت با هگل و مارکس هم وجود دارد، اضافه میکند: «هایدگر وامدار اندیشههای پیشینی خود در موضوع هستی است. روش هایدگر نیز دنباله روش پدیدارشناسی هوسرل متاخر است. حتی در آلمان هم هنوز همه آثار هوسرل منتشر نشده و صرفا در آرشیوها موجود هستند. ما باید متون را فهمیده و معضلات آنها را حل کنیم. باید مفاهیم مطرح شده در متون و دلالت اسامی را درک کنیم، اما متاسفانه در روند ترجمه و فهم متون خلاقیتی نداریم.» جمادی در ادامه در مورد شیوهاش در ترجمه آثار هایدگر و رجوع به ادبیات کلاسیک ایرانی برای معادلسازی مفاهیم به کار رفته در آثار او، به «ضمختی» زبان هایدگر اشاره کرده و درباره ضرورت انتقال این سختی به فارسی میگوید: ««هستی و زمان» فارغ از محتوا، یک اثر ادبی قوی در زبان آلمانی است. کتاب «پدیدارشناسی» هم تقریبا به لحاظ ادبی غنی است. هایدگر نیز خود سخنی مبنیبر این بیان کرده بود که برای فهم آثارش باید لغتنامه و دانشنامه واژگانی جدید نوشته شود. بنابراین «ریتوریک» در آثار هایدگر مهم است. «هستی و زمان» یک ریتوریک خودبازدارندهای دارد و قصد ریتوریک نیز یک تاثیرگذاری نهفته است. به همین دلیل است که از دل «هستی و زمان» بحثهای انتخاب قهرمان و... را نیز مطرح کردهاند. برگردان این موارد به فارسی سختیهای بسیاری را به مترجم وارد میکند.»
جمادی در پاسخ به سوال دیگری در مورد سختی ترجمه هایدگر و انتقادهایی که از ترجمه او شده است، «برخی» از آنها را «بجا» میداند و بهعنوان مثال ترجمه Intentionalität به «قصدیت» یا «رویآورندگی» را انتخاب بهتری نسبت به «حیثالتفاتی» که خود ترجمه کرده است، بیان میکند. او در پایان درباره ترجمه Was heißt Denken به «چه باشد آنچه خوانندش تفکر» با توجه به شعر شیخ محمود شبستری هم میگوید: «چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» نخستین درسگفتارهای ارائه شده توسط هایدگر پس از رفع ممنوعیتش از تدریس بود و اصل آن مفصلتر از آن چیزی است که بهعنوان کتاب در دوره آثارش آمده است. heißt یک معنای فراخوانی دارد. به عبارتی ترجمه تحتاللفظی اینگونه میشود که «تفکر چه چیزی را فرا میخواند؟» به عبارتی این معنا، معنایی است که معانی دیگر را گردآوری میکند. در تفکر هایدگر Sein یا هستی هم به همین صورت است، البته ما دعوا داریم که این را به هستی ترجمه کنیم یا وجود. هایدگر میگوید که Sein یک رشته پیوستار یا گردآورندهای است که میخواهد ببیند سرنخش کجاست؟ هایدگر به خاصیت تقلیلدهندگی عصر جدید انتقاد داشت؛ بنابراین هیچگاه نمیتوان در ترجمه فارسی عنوان این کتاب صرفا از «تفکر چیست؟» یا «معنای تفکر چیست؟» استفاده کرد. بر همین مبنای گردآورندگی معانی، من فکر کردم باید «خوانند» را به کار ببرم، بنابراین آن مصراع از شیخمحمود شبستری را به آن صورت به کار بردم. حتی برگردان ترجمه انگلیسی هم «تفکر چیست؟» نمیشود.»
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید