1396/8/1 ۰۸:۲۳
«شهر تهران شهر نسبتا آرامی به نظر میرسید. گاه در کوچهها و منازل نزاع و دعوا سرمیگرفت که با وساطت پلیس، که در شهر میگشت، فرونشانده میشد. دزدیها اغلب ناچیز بود، ولی چون اکثر اشخاص مالباخته، خودشان هم فقیر بودند، از نظر آنها ناچیز محسوب نمیشد».
نزاع با قدمشاد
روزبه رهنما: «شهر تهران شهر نسبتا آرامی به نظر میرسید. گاه در کوچهها و منازل نزاع و دعوا سرمیگرفت که با وساطت پلیس، که در شهر میگشت، فرونشانده میشد. دزدیها اغلب ناچیز بود، ولی چون اکثر اشخاص مالباخته، خودشان هم فقیر بودند، از نظر آنها ناچیز محسوب نمیشد». توصیفی که منصوره اتحادیه، تاریخنگار و استاد دانشگاه در پژوهش «جنایت و مکافات؛ مسأله امنیت در تهران عصر ناصری و وظایف پلیس» از وضع دارالخلافه تهران در دوره قاجار ارایه میدهد، خواننده را به یک قلمرو ویژه راه مینمایاند؛ آنجا که تاریکی برآمده از جرایم اجتماعی در تاریخ، تصویری تلخ پیش روی میگذارد. توصیف این پژوهشگر برجسته را با روایتی از یک جهانگرد اروپایی در عصر قاجار درهممیآمیزیم تا از دریچه این توصیفها، با رنگی زنانه به آن قلمرو پای بگذاریم. ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دارالفنون و سپس دربار ناصرالدینشاه قاجار در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان» درباره یکی از جرایم رایج در آن روزگار مینویسد «دستبردهای مختصر خدمه منزل رواج دارد. مستخدم منزل تمام چیزهائی را که برای اربابش غیرلازم میداند صاحب میشود؛ اصل مورد اعتقاد او این نیست که "این مال، مال دزدی است"، بلکه این است که "دزدی خود موجب تملک میشود." فرد ایرانی با سکوت تمام این کشرفتن وسایل خانه، سوخت، خواربار و سایر اشیاء و مایحتاج روزانه را تحمل میکند و به روی خود نمیآورد، زیرا آن را اصلاحپذیر نمیداند؛ همچنین اروپائی ساکن ایران نیز بهتر است که این امر غیرقابل اجتناب را بپذیرد و به تن بگیرد». بخشی از خدمهای که این پزشک اروپایی یاد میکند، زن بودهاند.
روایتی تاریک از دنیای زنان آنچه سندهای تاریخی در حوزههای گوناگون نشان میدهند، تصویری واقعی از رخدادهای روزمره مردم در سدههای گذشته به شمار میآید. گزارشهای نظمیه و نیز عریضهنامهها و شکایتنامهها به مراجع گوناگون حکومتی، در این میانه میتوانند آن رویه و لایه از زندگی گذشته را به نمایش بگذارند که به حوزههای امنیت عمومی مردم و پیوند میان حکومت و جامعه اشاره دارد. در بیشتر گزارشهای نظمیه و شکایتنامه، از درگیریها، مسائل و جرایمی سخن رفته است که عامل، عاملان یا دستکم یک سوی ماجرا، مرد بودهاند. از تخلفات و جرایم زنان در تاریخ، در مجموعه منابع و سندهای تاریخی، کمتر نشان داریم. این مسأله البته نه از آنرو بوده که زنان از انجام اینگونه تخلفات و جرایم دور بودهاند، که، بخشی از آن به آگاهی اندک امروزین ما از دنیای زنان بازمیگردد. تاریخ ایران اساسا با رویکردی مردانه نگاشته شده است و آنچه در این میانه بروز فراوان یافته، خوبیها و بدیهای این بخش از جامعه بوده است. در برابر، به همان اندازه که روشنیها و خوبیهای بخش دیگر جامعه، یعنی زنان، از دایره نور آگاهیبخش تاریخ بیرون مانده، تاریکیها و بدیهایشان نیز روایت نشده است. با این وجود، در معدود سندهای برجایمانده از وضع اجتماعی زنان در روزگار گذشته ایران میتوان نشانههایی از حضور زنان در مسائل و جرایم شخصی و اجتماعی یافت. شاید جالب باشد امروز آگاهی یابیم زنان در دو سده گذشته، درگیر چه مسائل و اختلافهای خصوصی و اجتماعی بوده و چه جرمهایی مرتکب میشدهاند.
راپورتهای نظمیه از جرایم زنانه سفرهای ناصرالدینشاه قاجار به فرنگ و آشنایی با دستاوردهای تمدن نوین اروپایی، بازگشت نخستین دسته دانشجویانی که به کوشش عباس میرزا نایبالسلطنه فتحعلیشاه برای فراگیری دانشهای جدید به آنجا فرستاده شدند، آشنایی ایرانیان با روزنامه و پیوندهای بیشتر ایرانیان و اروپاییان در پی سفرهای دوجانبه و سرانجام شکلگیری نخستین نهاد سازمانهای حکومتی به شیوه نوین - هرچند ناقص و ناکارآمد - از ویژگیهای دوره حکومت ناصرالدینشاه به شمار میآید. یکی از نهادهای نوین که در دوره حکمرانی این پادشاه پدید آمد، نظمیه یا پلیس به شیوه اروپایی است. ناصرالدینشاه با بهرهگیری از آنچه در فرنگ دیده بود، کوشید در ساختار سنتی امنیت در دارالخلافه تهران دگرگونیهایی پدید آورده و نظمیه به شیوه غربی را در ایران برقرار سازد. سفر دوم او به اروپا به سال ١٢٩٥ قمری، یک رهاورد ویژه داشت؛ فردی ایتالیایی به نام کنت آنتوان دومونت فرت در پی این سفر شاه قاجار، به ایران آمد تا در استخدام دولت ایران درآمده و نظمیه به شیوه اروپایی را در پایتخت قاجار پدید آورد. کنت ایتالیایی، یکسال بعد کتابچه «قانون نظمیه و امنیه بلدیه» را تنظیم کرد و به تأیید شاه رسانید؛ نخستین رساله قانون پلیس در ایران بدینترتیب تصویب شد تا به اجرا درآید. کنت آنتوان همچنین سازمانی پلیس را پدید آورد که بر آن اساس یک رئیس و یک نایبرئیس در هر محله بر تأمین امنیت آنجا میکوشیدند. گزارشهای روزنامه ماموران نظمیه کنت از محلهها، به او اجازه میداد بر مسائل امنیتی و انتظامی شهر مسلط شود. این گزارشها که در بایگانیهای اسنادی با نام «راپورت وقایع مختلفه محلات دارالخلافه» گرد آمده، وضع جرمها، جنایتها و اختلافات گوناگون اهالی دارالخلافه را در میانه سالهای ١٣٠٣ تا ١٣٠٥ قمری نشان میدهند. همچنین اسنادی دیگر از دوره قاجار برجای ماندهاند که با بررسی آنها میتوان به وضع جرایم و مسائل و اختلافات مردم در آن دوره پی برد. به همان میزان که آگاهی تاریخیمان از دنیای زنان، چه در روزگار دور و چه زمانه نزدیک تاریخ، اندک است، به همان میزان از اندک آگاهیهای به دستآمده میتوانیم نمایی از وضع دنیای زنان در گذشته ارایه کنیم. این وضعیت، در حوزه جرایم خصوصی و اجتماعی که زنان عاملشان بوده یا یکسوی آنها به شمار میآمدهاند، نیز وجود دارد. از مجموعه گزارشهای تاریخی و سندهای برجایمانده در حوزه امنیت و جرمها و جنایتها در دوره قاجار بهویژه روزگار پادشاهی ناصرالدینشاه، به گزارشها و سندهایی برمیخوریم که از حضور زنان در برخی جرمها و تخلفات شخصی و اجتماعی آگاهی میدهند. اختلافهای خانوادگی، مسائل مالی، دزدی و نزاع مالک و مستاجر، از حوزههایی به شمار میآیند که بازتابنده حضور زنان در یکسوی ماجرا بودهاند.
حاجیه قدمشاد مطرب، اجاره نداد، نزاع شد در زمینه نزاع مالک و مستاجر، نپرداختن کرایه مهمترین عامل اختلاف و نزاع بوده که شکایت صاحبخانه یا مستاجر را برمیانگیخته است. در یک سند به «ضعیفهای» اشاره شده است که «مستاجر مشهدی حسین بقال بود و چون کرایهاش را (٨هزار) نپرداخته بود، نزاع میکنند. بعد از تحقیقات، رئیس محله میان آنها قراری میدهد که بقال راضی شده میرود». سندی دیگر، از زنی به نام «حاجیه قدمشاد مطرب» نام برده شده است که «در خانه عیال حاجی هاشم نام مستاجر است، دیروز به واسطه کرایه با مشارٌالیها نزاعشان شد». آنگونه که راپورت نظمیه نشان میدهد، هر دو زن برای رسیدگی به دعوایشان به رئیس محله شکایت بردهاند.
نزاع آقا هاشم با همشیره شیپورچی اختلافات خانوادگی، دیگر گسترهای است که در آن میتوان به برخی جرایم و مسائل زنان پی برد؛ اختلافهای زن و شوهری که گاه جرایمی را موجب میشده است. به موجب یک سند، فردی به نام لطفالله در سال ١٣٢١ شکایتنامهای نوشته و مدعی شده است «همسر دومش مدت بیست روز است که خانه را ترک کرده است». همچنین براساس سندی دیگر، فردی به نام حسین در محله چالمیدان که در خانه صاحبدیوان سرایدار بوده، به رئیس محله چنین شکایت برده است «مبلغی به ضعیفه خود مخارج دادم که عده او منقضی شود، برای خودم عقد کنم، رفته به دیگری شوهر کرده است». یکی از گزارشهای ماموران نظمیه پایتخت، از دعوایی خانوادگی خبر میدهد که زنهای طرفین را به جان یکدیگر انداخته است «آقا هاشم صراف، با زنش، که همشیرة محمد شیپورچی است نزاعشان شده، مشارٌالیه میخواسته برود و زن خود را طلاق بدهد. جمعی از زنهای طرفین به حمایت یکدیگر برآمده، بنای زد و خورد گذارده بودند. همسایهها جمع شده، آنها را ساکت کرده، صلح میدهند».
دستاندازی یک زن بر املاک طفلهای صغیر دستاندازی بر املاک دیگران و تصرف غیرحق آنها، از دیگر جرایمی است که در برخی از آنها میتوان حضور زنان را به تماشا نشست. مجموعه سندهایی از سالهای ١٣٣٢ تا ١٣٣٦ قمری برجای مانده است که از یک دعوای دامنهدار درباره تصرف املاک چند طفل صغیر از سوی یک زن آگاهی میدهند. براساس این سندها، میرزا ابوالحسن تبعه اسلامبول که در کردستان فرزندانی دارد در مکه فوت کرده است و پس از فوت او، همسرش، لقاء خانم، با شیخ ابراهیم ازدواج کرده و به همین دلیل حق حضانت او بر بچههایش ساقط شده است و برای فرزندانش قیم تعیین کردهاند. حاجی محمد، قیم ورثه ابوالحسن، از لقاء خانم شکایت کرده است که او قیمومیتنامه را که برای فرزندان میرزا ابوالحسن پس از ازدواج مادرشان تعیین قیم کرده باطل دانسته و املاک را که در اختیار قیومین بود، تصرف کرده است.
روایت دزدی زن قاسم «دیروز ضعیفه خراسانیه سارقه به خانه رضاخان قاجار رفته، بعضی اسباب سرقت نموده، میخواسته ببرد، اهل خانه ملتفت گردیده، بنای داد و فریاد را گذارده، اجزای پلیس رسیده، مشارُالیه را دستگیر نموده، به اداره آوردند». این راپورت نظمیه که به سال ١٣٠٤ قمری بازمیگردد، از جرمی نشان دارد که در میان دیگر جرایم زنان، بیشتر گزارش شده است. در میان سندهای تاریخی که از حضور زنان در عرصه جرایم اجتماعی روایت میکنند، آمار سندهای دزدیهای زنان در دوره قاجار، بیش از دیگر گزارشهاست. به موجب یک سند، نویسنده عریضهای مدعی شده پس از درگذشت فردی به نام نصرت، همسر او سه طاقه شال کرمانی و بعضی اجناس او را از خانه مرحوم برده است. سندی دیگر از «دزدی پول محمدصادق توسط زن قاسم کچل و تقاضای صدور حکم در اینباره» آگاهی میدهد. به موجب یک سند دیگر که البته احتمالا به دوره پادشاهی محمدشاه، پدر ناصرالدینشاه، بازمیگردد، درباره سرقت از منزل فردی به نام میرزا احمد مستوفی سخن رفته که بخشی از آن اموال، نزد همسر فردی دیگر به نام محمدکریم پیدا شده است. آنگونه که این سند تاریخی روایت میکند، دزدی یادشده به حبس آن زن انجامیده است. * به جز مجموعه «راپورت وقایع مختلفه محلات دارالخلافه» در میانه سالهای ١٣٠٣ تا ١٣٠٥، این نوشتار از مجموعه سندهای موجود در بایگانی دیجیتال «آرشیو دنیای زنان در عصر قاجار» بهره جسته است.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید