1396/7/30 ۰۸:۵۵
جلوههای حضور اجتماعی زنان در روزگار گذشته جامعه ایران در شهرها برخلاف روستاها اندک بوده است. نوشتهها و منابع تاریخی، نشانههایی پرشمار از مشارکت اجتماعی زنان در اداره کارهای شهرها دربرندارند. پارهای روایتهای تاریخی اما از حضور اندک آنان در برخی گسترهها همچون طبابت گزارش دادهاند. رمضانعلی شاکری، از مشاهیر قوچان، در کتاب دستنویس و منتشرنشده
طبابتهای زن حاج حبیبالله بقال
جلوههای حضور اجتماعی زنان در روزگار گذشته جامعه ایران در شهرها برخلاف روستاها اندک بوده است. نوشتهها و منابع تاریخی، نشانههایی پرشمار از مشارکت اجتماعی زنان در اداره کارهای شهرها دربرندارند. پارهای روایتهای تاریخی اما از حضور اندک آنان در برخی گسترهها همچون طبابت گزارش دادهاند. رمضانعلی شاکری، از مشاهیر قوچان، در کتاب دستنویس و منتشرنشده «زیستنامه؛ از کودکی تا نود سالگی» درباره حضور زنان در طبابت قدیم چنین آورده است «در مواقع بیماری هم که برای بچهها پیش میآمد، ابتدا به زن سرشتهمند محله مراجعه میکردند. در محل ما زن حاجی نامی بود، زن همان حاج حبیبالله بقال، مورد اعتماد ساکنین محل که اگر بچههاشان مریض میشد به او رجوع میکردند». روشهای تجربی و کاربرد داروهای سنتی، مهمترین دستاویز در درمان بیماریها در آن روزگار به شمار میآمد «اگر کودکی دردِ دل داشت، "خوردوانه" میداد که چند کف دست با آب بخورد، خوب میشود و من هر وقت دردِ دل داشتم همان "خوردوانه" را که بسیار تند هم بود میخوردم فورا خوب میشدم و اگر بچهای ورم گلو داشت، مالیدن شیره قرهقوروت را روی ورم گلو توصیه میکردند و از این قبیل دواهای سنتی و گیاهی». این نویسنده و پژوهشگر البته شمار بیماریهای کودکان را در گذشته اندک میداند؛ هرچند پارهای از آنها مرگومیرشان را در پی میآورد «بیماریهای کودکان در آن زمان در مقایسه با امروز نسبتا کم بود بیشترین بیماریها را در آن زمانها حصبه (که دامنه میگفتند) آبله، یرقان، کچلی، زرد زخم، گلودرد، چشمدرد، خارش دست و پا، اسهال و دلدرد و همچنین تب و لرز و امثال اینگونه بیماریها ...». این توصیف رمضانعلی شاکری، ما را به یکی از سفرنامههای جهانگردان خارجی راه مینمایاند؛ کتاب «گشتوگذاری در ایران بعد انقلاب مشروطیت» نوشته دو آمریکایی به نامهای اف. ال. بِرد و هارولد اف. وستون! تصویری از یک پزشک زن روستایی به همراه توضیحات نویسندگان در این کتاب آمده است «یک زن پزشک روستایی است که وقتی زالویی برای مکیدن خون مریضهایش موجود نباشد، ناچار به حجامت مریض میپردازد. او از چیزی شبیه استکان استفاده میکند تا از خراشی که روی پشت مریض ایجاد کرده، خون او را بمکد».
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید