1396/7/16 ۰۸:۵۵
کتابها را روی زمین چیده است و بلند بلند تبلیغ میکند تا مشتری پیدا کند. کنار بساطش مینشینم تا ببینم چه کتابهایی دارد. میگوید: «خانوم هر چی کتاب بخواهی دارم از داستان تا تاریخی و سیاسی.»
زهرا جعفری: کتابها را روی زمین چیده است و بلند بلند تبلیغ میکند تا مشتری پیدا کند. کنار بساطش مینشینم تا ببینم چه کتابهایی دارد. میگوید: «خانوم هر چی کتاب بخواهی دارم از داستان تا تاریخی و سیاسی.»
نگاهم به کتاب «من پیش از تو» و «من پس از تو» میافتد که این چند ساله جزء پرفروشترین کتابها بودهاند اما ناشر آن آموت نیست. کتاب حتی مجوز انتشار هم دریافت نکرده و مشخص است که کتاب را کپی کردهاند با اسم یک ناشر دیگر که هیچ نام و نشانی هم در ابتدای کتاب از آن نیامده است.
یک سال پیش بود که به خاطر تشدید کتابهای کپی در بازار و متضرر شدن ناشران، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران تصمیم گرفت تا ستادی را در مورد این مساله تشکیل دهد تا با روند قاچاق کتاب مبارزه کند و از گسترش این کتابها در بازار نشر جلوگیری کند.
طبق آمار 10درصد آثار ناشران به چاپهای بعدی میرسد. کسانی که کتابها را بهصورت غیرقانونی چاپ میکنند سراغ همین 10درصد میروند و آنها را به صورت غیرقانونی چاپ و توزیع میکنند. به همین منظور برای جلوگیری از این سوءاستفادهها وزارت ارشاد، قوه قضائیه و نیروی انتظامی تفاهمنامههایی را امضا کردند تا از این پدیده جلوگیری شود.
تمام شاکیان پرونده قاچاق کتاب به اتحادیه ناشران وکالت دادند تا اتحادیه با استخدام وکلای دادگستری پرونده را پیگیری کند. همچنین در این تفاهمنامه قید شده است که مسئولان قضایی و انتظامی به این موارد بهعنوان امری جدی و فوری رسیدگی کنند و اگر کسی اثر دیگری را بدون اجازه منتشر کند برای او مجازات بین سه تا 6 سال حبس در نظر گرفته شده است. به پسر فروشنده میگویم: «آقا میدانی این کتاب کپی است؟» میگوید: «خانوم حوصله ندارم کتاب میخواهی بخر، نمیخواهی برو مزاحم نشو.» میگویم: «آقا تو داری زحمت میکشی تا نونی دربیاوری اما اکثر این کتابها، قاچاق است. میدانی یک ناشر برای اینکه کتابش پرفروش شود چه زحمتی میکشد؟ آن وقت به راحتی کتابش کپی میشود و شما در کنار خیابان آن را میفروشی.»
نگاهی به کتاب «من پیش از تو» میاندازد و میگوید: «اتفاقا چند وقت پیش آقایی به اینجا آمد و گفت که ناشر اصلی این کتاب است. میگفت حاضر است خودش کتاب را به من بدهد و اینجا بفروشم اما کتاب کپی را نفروشم. اما خانوم کتابها برای خودم نیست، من هم فروشنده هستم. در همین کوچههای خیابان انقلاب این کتابها را کپی میکنند و به ما میدهند که بفروشیم.»
شما همین خیابان را تا میدان انقلاب برو، دقیقا میبینی در بساط همه دستفروشهای کتاب، همین کتابها مشاهده میشود. من نمیتوانم کاری بکنم چون فقط فروشندهام.» از او میپرسم تا به حال از طرف نیروی انتظامی به خاطر فروش این کتابها برخوردی داشته یا نه، میگوید: «چند ماه پیش چند نفری آمدند و کتابها را نگاه کردند و همین حرفهای شما را زدند که کتابها کپی است و نباید بفروشید. یکیدو روز بساطم را جمع کردم اما بعد از آن دیگر برخوردی نبوده است.» حالا از کتابهای کپی که بگذریم که در بساط همه دستفروشان پیدا میشود در کنار اینها کتابهایی میبینیم که محتوای خوبی ندارند. آنها هم بدون گرفتن مجوز چاپ میشوند و در بازار دست به دست میشوند!با وجود اعتراضهای زیاد ناشران اما بعد از یک سال همچنان کتابهای کپی دست به دست میشود و دودش فقط به چشم ناشری میرود که همه سرمایهاش را برای کتاب گذاشته اما کتابهایش را غیرقانونی کپی میکنند و با قیمت کمتر در بازار به فروش میرسانند و هیچکس هم مسئولیت این کار را قبول نمیکند، نه ارشاد و نه اتحادیه ناشران!
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید