1396/6/14 ۰۸:۱۸
رابین برنشتاین، استاد تاریخ آمریکا، آفریقا و سیاهپوستان در دانشگاه هاروارد در مطلبی که در سایت chronicle منتشر شده و وبسایت ترجمان آن را ترجمه کرده است به سراغ سوژهای رفته است که میتواند برای همه دانشآموختگان و بهخصوص اهالی فلسفه جالبتوجه باشد. عنوان این مطلب این است که چطور با یک استاد سرشناس همصحبت شویم.
چطور با مشاهیر رشته علمی خود وارد گفتوگو شویم؟ رابین برنشتاین، استاد تاریخ آمریکا، آفریقا و سیاهپوستان در دانشگاه هاروارد در مطلبی که در سایت chronicle منتشر شده و وبسایت ترجمان آن را ترجمه کرده است به سراغ سوژهای رفته است که میتواند برای همه دانشآموختگان و بهخصوص اهالی فلسفه جالبتوجه باشد. عنوان این مطلب این است که چطور با یک استاد سرشناس همصحبت شویم.
حتما برای همه دانشجویان پیش آمده که در جلسهای علمی یا همایشی آکادمیک، جایی که بزرگان آن رشته و موضوع به بحث میپردازند، شرکت کرده باشند. یا فارغالتحصیلانی که به تازگی دوره دانشجویی خود را سپری کردهاند و به تازگی در قامت استاد، تدریس در دانشگاه را شروع کردهاند اما هنوز حال و هوای دوران دانشجویی را با خود به همراه دارند و ممکن است عشق و علاقه خاصی به بزرگان حوزه علمی خود داشته باشند، به نحوی که با دیدن آنها در یک همایش یا جلسه علمی ذوقزده شوند و درصدد برآیند برای دقایقی هم که شده با کسی که شاید اسطوره دوران دانشجوییشان بوده است همکلام شوند و به مراوده علمی بپردازند. درباره پروژه استاد پرسشی کنند یا در موضوع مورد تحقیق خود از او راهنمایی بخواهند. شاید در آن لحظه بزرگترین پرسش و مهمترین مساله برای آنها این باشد که چطور سر حرف را باز کنند و چه بگویند. دوستداران فلسفه اگر در همایشی با ارسطو مواجه شدند چه واکنشی باید داشته باشند؟ یا اهالی تاریخ اگر با ویل دورانت یا دانشجویان فیزیک اگر با انیشتین و... .
برنشتاین ارسطو شاید اثرگذارترین شخصیت علمی کل تاریخ را بهعنوان سوژه یادداشت خود انتخاب کرده است و به دوستداران او توصیههایی میکند و از انجام کارهایی برحذر میدارد. اگر شما دانشآموختهای معمولی هستید که میخواهید با استادی معتبر صحبت کنید، اگر پاسخ صادقانه شما این است که آن استاد به ترقی شغلی شما کمک کند، در رفتارتان تجدیدنظر کنید. خودخواهی نقطه مقابل تعامل صحیح است. اگر به استادی مشهور مینگرید و تنها چیزی که میبینید بلیت طلایی مضحکی در راه موفقیت شماست، آنگاه شما دنبالهروی نفس و نیازتان هستید، نه سخاوتتان. بدونشک، او منظور شما را حس خواهد کرد و [برخلاف انتظارتان] از شما فاصله خواهد گرفت. او توصیه میکند اگر آثار ارسطو را خواندهاید بگویید، «من فلانی هستم، دانشجوی دکتری فلسفه در بهمان دانشگاه و آثار شما در اندیشیدن به متافیزیک به من کمک کرده است.» و اگر چیزی از ارسطو نخواندهاید تنها به معرفی خود بپردازید شاید او شما را از سر خود باز کند، شاید هم در جواب پاسخ دهد که از ملاقات با شما خوشوقت است. اگر اعتنایی نکرد شما هم داستان را فراموش کنید اما اگر برخورد گرمی داشت و حتی از کار پژوهشی شما پرسید به اختصار درباره فرضیه و مساله اصلی با او صحبت و در ادامه پرسشی بیخطر مطرح کنید. دو سوال هست که استادان دانشگاهی همیشه و همهجا از یکدیگر میپرسند:
• در حال حاضر درباره چه موضوعی مطالعه میکنید؟ • این ترم چه درسهایی تدریس میکنید؟
این پرسشها سادهاند و آغاز موثری برای مکالمه هستند. مهمتر از همه اینکه احتمالا چیزهای زیادی از این پاسخها خواهید فهمید. ارسطو هم به پرسشهای بیخطر نیاز دارد، پس او نیز ممکن است همین سوالات را از شما بپرسد. این پرسشها فرصتهایی را برای سخاوت متقابل فراهم میآورد. پرسش از شیوه یادداشتبرداری، روال نوشتن، الگوی نگارش و سبک نوشتن هم از دیگر سوالاتی است که میتوان پرسید. موضوع دیگری که میتواند زمینه خوبی برای مصاحبت با یک استاد باشد، مباحث روز علمی و دانشگاهی است. شما و ارسطو عضو جامعه علمی مشترکی هستید و هر دو مشخصا بخشی از محفل دانشگاهیان هستید. این اشتراکات خوراک گفتوگو را فراهم میآورند. درباره مشهورترین کتابی که به تازگی در رشتهتان چاپ شده و جنجال زیادی به پا کرده است، پرسش کنید. موضع او را نسبت به آخرین مباحث مطرح در رشته تخصصیتان بپرسید و حتی میتوانید برای اینکه حرارت گفتوگو را پایین بیاورید، از ارسطو خواهش کنید موضع خودش را درباره موضوعات بحثانگیز بیان نکند و بهجای آن، مشاهداتش را از دانشگاه خودش ابراز کند.
برنشتاین در پایان از شما میخواهد تا «معمولی باشید» درباره دیگر موضوعات عادی مثل هنر، موسیقی، سینما، مد و... هم میشود نظر ارسطو را پرسید. «تنها درباره آن دسته از علایق و موضوعات عمومی صحبت کنید که واقعا به آنها دلبسته هستید. عقل سلیم در این مواقع بسیار به کار میآید: دعواهای پیشپاافتاده سیاسی را برای گفتوگو انتخاب نکنید یا به ارسطو نگویید که برنامه تلویزیونی محبوبش آشغال است.» ممکن است گپ خودمانی سطحی به نظر برسد اما اینطور نیست. هنگامی که شما و ارسطو در مورد ساندویچ حرف میزنید، فضای دوستانهای ایجاد میکنید که پشتیبان مکالمات بعدی خواهد بود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید