1395/12/4 ۰۷:۱۱
«آقا راست است که شما انگلیسی هستید؟» شاید این سوال همایون الهی یکی از بهترین سوالهایی باشد که یک روزنامهنگار از یک سیاستمدار پرسیده است. سوالی بیپروا و غیرمرسوم در سالهای دهه 20 از سیدضیاء طباطبایی که در تمام تاریخ معاصر ایران او را به همین وصف انگلوفیل بودن معرفی کردهاند.
درباره سیدضیاء طباطبایی سجاد صداقت : «آقا راست است که شما انگلیسی هستید؟» شاید این سوال همایون الهی یکی از بهترین سوالهایی باشد که یک روزنامهنگار از یک سیاستمدار پرسیده است. سوالی بیپروا و غیرمرسوم در سالهای دهه 20 از سیدضیاء طباطبایی که در تمام تاریخ معاصر ایران او را به همین وصف انگلوفیل بودن معرفی کردهاند. اما اهمیت و چالش برانگیزی سوال الهی آنگاه خود را نشان میدهد که پاسخ سیدضیا خوانده شود: «بله، اینطور میگویند.» همین یک سوال و پاسخ نخستوزیر کابینهای که آن را کابینه سیاه نیز مینامند، شاید برای بحث پیرامون روزهای کوتاه صدارت طباطبایی در برههای حساس از تاریخ معاصر ایران کافی باشد اما سوال بعدی الهی و پاسخ عجیب سیدضیاء است که میتواند کلیدی مهم در بازخوانی رازهای ناگشوده اتفاقات منجر به سوم اسفند 1299 را به دست اهل نظر دهد. الهی از طباطبایی میپرسد: «چرا؟ چرا شما طرفدار انگلیسیها هستید؟» و پاسخ سیدضیاء طباطبایی داستان شنیدنی سیاست در تاریخ ایران معاصر است: «این به دلیل ترس است. تاریخ 300 ساله اخیر نشان داده و ثابت کرده که انسان در دوستی با انگلستان ضرر میکند... اما دشمنی با انگلستان موجب محو آدمی میشود... من بهعنوان یک آدم عاقل در تمام مدت زندگیام ضرر این دوستی را کشیدهام اما حاضر نشدهام محو شوم. به نظرتان عجیب میآید؟» اینها حرفهای مردی است که روز سهشنبه 4 اسفند 1299 با دستخط احمدشاه از قصر فرحآباد به ریاست وزرای دولت پس از کودتا منصوب شد. کودتای 3 اسفند 1299 با زمینههای متفاوتی رخ داد اما هنوز درباره اینکه چه کسی شخص اول کودتا بود مورخان به نظر مشخصی نرسیدهاند. هر چه که بود روز چهار اسفند سیدضیاء طباطبایی نخستوزیر ایران شده و شاه بعدی ایران به قزاقخانه بازگشته بود.
سیدضیاء که بود؟ سیدضیاء طباطبایی فرزند اول آقا سیدعلی یزدی از علمای عصر قاجار بود. پدر او از شاگردان مرحوم میرزای شیرازی و با آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و آیتالله محمدحسین بروجردی همدرس بود. سیدضیاء در همان سالهای جوانی به جرگه مشروطهخواهان پیوست و به تدریج در کسوت روزنامهنگاری روزنامههای«شرق»، «برق» و در انتها «رعد» را منتشر کرد. از قضا شرق با تامین هزینه از سوی زرتشتیان و ارامنه، مکانی برای حملههای سیدضیاء به ماموران دولت و در دوره دوم مجلس شورای ملی به نمایندگان بود. عاملی که توقف انتشار شرق را باعث شد و سیدضیاء که به زندان محکوم شده بود با تلاش عدهای از مشروطهخواهان آزاد و به خارج از کشور رفت. او دو سال در فرانسه و انگلیس حضور داشت در حالی است که هزینه تحصیلات وی توسط «اتحادیه دوستی ایران و فرانسه» تامین میشد. سیدضیاء گویا استعداد عجیبی در تامین هزینههای خود از سوی نهادها و گروهها داشت. در سالهای حضور در انگلیس با شرکت «در جشن تاجگذاری جرج پنجم بهعنوان نماینده مطبوعات ایران از سوی دیپلماتهای انگلیسی بهعنوان مشاور، رایزن فرهنگی و سیاسی» مورد توجه واقع شد و در آستانه اولتیماتوم روس و انگلیس به ایران بازگشت. این دوران همان زمانی بود که سیدضیاء با کمک مالی سفارت انگلیس روزنامه «رعد» را منتشر کرد.
نخستوزیر کودتا حسین مکی در کتاب تاریخ 20 ساله ایران درباره کودتای سه اسفند 1299 مینویسد: «میگویند پنج نفر برای انجام کودتا با یکدیگر متحد و همقسم شده و پشت قرآن را هم مهر کردهاند... این پنج نفر عبارت بودند از: سیدضیاءالدین، رضاخان میرپنج، ماژور مسعودخان(کیهان)، سرهنگ احمد آقاخان (امیراحمدی) و کلنل کاظمخان(سیاح). سیدضیاء بعدها به این نکته اشاره میکند که «ما پنج نفر قسم خوردیم که به ایران خدمت کنیم...» و این خدمت کردن به کودتای سه اسفند 1299 منجر شد. کودتایی که خود سیدضیاء و برخی از مورخان چون مکی، نخستوزیر کابینه سیاه را شخص اول کودتا میخوانند. سیدضیاء حتی در گفتوگوی خود با الهی ادعا میکند که متن اعلامیه شب سوم اسفند را نیز او نوشته است: «رضاخان که سهل است، مسعودخان هم سواد فارسیاش آنقدر نبود که اعلامیه بنویسد.» کودتایی که از فردای آن دو حکم مهم از سوی احمدشاه برای دو شخصیت مهم کودتا صادر شد. به این ترتیب با حکم احمد شاه برای نخستوزیری سیدضیاء و سردار سپهی رضا خان دولت تازهای در ایران شکل گرفت که آرزوهای بزرگی را در سر میپروراند. 90 روز سیاه قبل از کودتا، سیدضیاء لیست بلند بالایی از افراد مهم و متنفذ را تهیه کرده و آن را به رضاخان سپرده بود. لیستی که حکایت از دستگیرشدگان پس از کودتا داشت. از همان بامداد روز چهار اسفند اعیان، اشراف، متنفذین، آزادیخواهان، مخالفان و حتی مغرضان قرارداد 1919 را دستگیر کردند. کار به جایی رسید که این مساله در شهر پیچید که چون سیدضیاء شخصیت برجستهای نبود و مردم او را تنها یک روزنامهنویس تصور میکردند به همین دلیل اعیان، اشراف و شاهزادگان را زندانی کرد اما به نظر میرسید حرکت سیدضیاء انتحاری در برابر مخالفتهای احتمالی پیرامون نخستوزیر شدن یک روزنامهنویس بود. سیاستهای سیدضیاء به تدریج مخالفان فراوانی پیدا کرد و از سوی دیگر در کابینه او نیز بحرانهای مختلفی پیش آمد. بالا گرفتن درگیریهای او با رضاخان و کشیده شدن اختلافات کابینه با دربار لحظات سختی را برای انگلوفیل شهیر ایرانی ساخت. تکیه بیش از حد او به نیروی قزاق نیز باعث شد که هر روز با ضعیفتر شدن کابینه از قدرت بلامنازع روزهای اول پس از کودتا کاسته شود و زمینههای برکناری او فراهم آید. روزهای تیره و تار سیدضیاء طباطبایی خیلی زود از راه رسید و احمدشاه حکم عزل او را صادر کرد. مردی که در تاریخ ایران همواره در قامت چهرهای مرموز نقش ایفا میکرد پس از عزل هیچگاه نتوانست دوباره به سطح اول قدرت بازگردد. او حمایت انگلیس و دوست بودن با آنها را انتخاب کرد و این همان سقوط سودای قدرتش بود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید