1395/9/23 ۱۰:۳۵
وقتی به گذشتگان، مربیان و استادان مرحوم فلاطوری بیندیشیم و ببینیم که زیر نظر چه کسانی آموزش دیده و رشد کرده، متوجه میشویم درخت وجود ایشان ریشههای عمیقی داشته است. ایشان از سوی مادر از نبیرگان ملااسماعیل اصفهانی بوده که از استادان حاجملاهادی سبزواری است. اجدادش به «حکیمی» مشهور بودهاند چنان که اجازهنامه اجتهادی که از سوی مرحوم میرزا مهدی آشتیانی (فیلسوف شرق) صادر شده است، خطاب به «عبدالجواد حکیمی فلاطوری» است.
«عبدالجواد فَلاطوری» متولد . 29 دی 1304 در بیدآباد اصفهان و متوفی نهم دی 1375 در آلمان است. بواقع هم تولد و هم مرگ او در دیماه بوده و این یادداشت میتواند به مناسبت بیستمین سالگرد مرگ ایشان یا نود و یکمین سالروز تولدش قلمداد شود. وقتی به گذشتگان، مربیان و استادان مرحوم فلاطوری بیندیشیم و ببینیم که زیر نظر چه کسانی آموزش دیده و رشد کرده، متوجه میشویم درخت وجود ایشان ریشههای عمیقی داشته است. ایشان از سوی مادر از نبیرگان ملااسماعیل اصفهانی بوده که از استادان حاجملاهادی سبزواری است. اجدادش به «حکیمی» مشهور بودهاند چنان که اجازهنامه اجتهادی که از سوی مرحوم میرزا مهدی آشتیانی (فیلسوف شرق) صادر شده است، خطاب به «عبدالجواد حکیمی فلاطوری» است. نزد بزرگانی همچون ادیب نیشابوری، محمدرضا ترابی خراسانی و میرزا هاشم مدرس قزوینی شاگرد بوده و در تهران در مدرسه مجد نیز محضر استادانی مثل محمدتقی آملی، مرحوم خوانساری را درک کرده است. معمولاً اگر فلاطوری را شاگرد یکی از استادان بدانند آن میرزا مهدی آشتیانی است ولی گویا وقتی خدمت این استاد رسیده که ایشان در بستر بیماری بوده است معهذا در همان ایام کهولت و بیماری نیز وقتی استاد میرزا مهدی آشتیانی این طلبه را مستعد میبیند به ایشان بخشهایی از اسفار را درس میدهد. به هر حال وقتی کارنامه پرورش علمی فلاطوری مرور میشود و این استادان را در کارنامهاش میبینیم، پی میبریم که به لحاظ خانوادگی ریشهدار است، خود نیز در جستوجوی حقیقت و فکر و... به طور کلی به دنبال علم بوده، استاد دیده، شاگردی کرده و هدفش مشخص بوده است. فهم درست فلسفه از ارائه نظریه نه چندان جدی، بسیار مهمتر است. اگر بخواهم جایگاه فلسفی ایشان را به اختصار بگویم مهمترین نقش مرحوم فلاطوری در اشاعه فلسفه اسلامی در اروپا بخصوص در آلمان است. تأسیس آکادمی علوم اسلامی از سال 1355 در ذهن ایشان شکل گرفت. در دانشگاه کلن کتابخانهای را تأسیس کرد که مدرسان، دانشجویان و محققان فلسفه و کلام اسلامی کل اروپا را پوشش میداد. اهمیت این کتابخانه بینظیر بود. بنده عمداً از فعل ماضی استفاده میکنم چون تقریباً از سال 1370 به بعد بتدریج حمایت نشد. کتابخانه، کتابخانه تخصصی منابع شیعه بود. حدود سه هزار جلد منبع دست اول داشت. کمک ایران به کتابخانه فقط پرداخت حقوق یک یا شاید دو کارمند کتابدار قراردادی بود. کشورهای عربی، بخصوص عربستان خیلی تلاش میکرد تا این کتابخانه را از صورت تخصصی شیعی در آورد و به کتابخانه تخصصی اسلامی تبدیل کند. پروفسور فلاطوری در زمان حیاتش تمام قوای خویش را به کار گرفت تا کتابخانه تخصصی شیعه گسترش یابد. مهمترین موضوعاتی که آکادمی علوم اسلامی بر آن متمرکز بود یکی «اسلام در دیالوگ» است. این موضوع در چندین سفر هیأت متخصص ایرانی و آلمانی دنبال شد. میزبان ایرانی در دو نوبت انجمن حکمت و فلسفه ایران (مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) بود و یک نوبت هم در قم برگزار شد. اعضای آلمانی آن پروفسور فان اس، پروفسور هانس کونگ، پروفسور فلاطوری، و... بودند و طرف ایرانی استاد سید مصطفی محقق داماد، استاد محمد مجتهد شبستری، استاد غلامرضا اعوانی، جناب دکتر بهمن پازوکی، و دیگرانی که الان در حافظهام ندارم، بودند. موضوعاتی مثل «مقصود از دیالوگ چیست؟ ادیان در دیالوگ به دنبال چه اهدافی هستند؟»؛ «معاد در اسلام و مسیحیت»؛ «جایگاه زن در اسلام و مسیحیت»؛ «خدا در ادیان ابراهیمی»، هدف دیگری که در آکادمی دنبال میشد «معرفی اسلام و فلسفه اسلامی به اروپائیان در سطح دانشگاهی»، «شناساندن صحیح فرهنگ و معارف شیعی» و «تغییر نحوه نگرش ملتهای اروپایی با اصلاح دیدگاه دول غربی نسبت به اسلام» از جمله اهداف تلاشهای مستمر ایشان بود. تحقق چنین دیدگاهی در اجرای طرح «اصلاح مباحث مربوط به اسلام در کتابهای درسی مدارس، دبیرستانهای آلمان و کشورهای آلمانی زبان» بود که ایشان تلاش خود را سالیان سال وقف آن کرد و موفق شد بخش اول طرح را که مربوط به کشور آلمان و کشورهای آلمانی زبان بود، به انجام برساند و موافقت دستاندرکاران آموزش و پرورشی را جلب کند یعنی اهداف خود را محقق سازد ولی گستره اجرای این طرح در سطح اروپا ناتمام ماند. بعضیها در نظر دارند استاد عبدالجواد فلاطوری را «اهل تفکیک» بدانند. به نظر بنده ایشان نمیتواند اهل تفکیک باشد. البته گواه این نظر بنده در فرازی از تفکر خودشان است که، ایشان فلسفه را در خدمت دین گرفته است ولی هیچ گاه منکر فلسفه نشده و آن را در مقابل دین یا مخالف دین ندانسته است. البته به استفاده حداکثری از فلسفه هم قائل نبوده است. بدرستی معتقد بود فیلسوف پیامبر نیست، حتی اگر ابنسینا و ملاصدرا باشد باید جایگاهش محفوظ بماند ولی نه اینکه به بت تبدیل شود و همه پیرو و مقلد او باشند. وقتی کارهای ایشان مربوط به فلسفه کانت را میخوانیم، نگرش فلسفی ایشان مشخصتر میشود. مثل اینکه شما بگویید کانت تفکیکی است!! میبینیم در نظام فکری کانت هم دین، اخلاق، فلسفه، حتی زیباشناسی هیچکدام تخطئه نمیشوند چون همه فکر را درگیر میکنند و استدلالیاند. هیچ وقت فلسفه منشأ ضلالت و فیلسوف گمراهکننده معرفی نمیشود. فکر دو بخشی نیست که بخشی به فلسفه اختصاص داشته باشد و بخشی به دین. آیین نکوداشت «عبدالجواد فلاطوری» به همراه رونمایی از کتاب «دگرگونی بنیادی فلسفه یونان در برخورد با شیوه اندیشه اسلامی» امروز ساعت 10 صبح در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میشود.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید