1395/8/8 ۰۸:۴۳
گاهی انسان چنان بزرگ می شود، که خدا را هم در گنجایش بزرگواری خود قرار می دهد. مگر نه این است که حضرت حق در عرش،کرسی،زمین و زمان نمی گنجد،اما در دل انسان می گنجد. انسان،از صورت تا معنا، از خلق تا حق،از صفر تا بی نهایت،و از هیچ تا همه چیز را در امکان دارد. کائنات، یک قبیله بیشتر ندارند؛ و آن انسان است. فرمان حضرت حق به قدوسیان-گه برگزیدگان آفرینش بودند- تا آدم را سجده آرند، تشریعی بود که از تکوین، آب می خورد؛ زیرا که ظهور آدم، آیینه کائنات را جلا می داد و کالبد هستی را جان می بخشید.
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
«اقبال»
انسان چیست
گاهی انسان چنان بزرگ می شود، که خدا را هم در گنجایش بزرگواری خود قرار می دهد. مگر نه این است که حضرت حق در عرش،کرسی،زمین و زمان نمی گنجد،اما در دل انسان می گنجد. انسان،از صورت تا معنا، از خلق تا حق،از صفر تا بی نهایت،و از هیچ تا همه چیز را در امکان دارد. کائنات، یک قبیله بیشتر ندارند؛ و آن انسان است. فرمان حضرت حق به قدوسیان-گه برگزیدگان آفرینش بودند- تا آدم را سجده آرند، تشریعی بود که از تکوین، آب می خورد؛ زیرا که ظهور آدم، آیینه کائنات را جلا می داد و کالبد هستی را جان می بخشید. و اگر هر کالبدی بر جان سجده آرد،سجده اش از دل و جان خواهد بود. و فرمان آن سجده را، زبان تکوین بر قلم تشریع املا می کند. هستی بر محور انسان دور می زند. و کائنات جز آدمی قبله ای ندارند.
مسجد سال یازدهم بهمن و اسفند 1381 شماره 66
دریافت مقاله
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید