1395/7/27 ۰۸:۳۱
18 اکتبر 1973 مردی چشم از جهان فرو بست که او را بهعنوان یکی از مهمترین مورخان فلسفه سیاسی میشناسند. اشتراوس فیلسوفی بود که از قضا در زمانهای به دنیا آمد که سنت فلسفی آلمان در جهان حرف اول را میزد. او سال 1899 در هسه آلمان زاده شد و در دانشگاههای هامبورگ و فرایبورگ فلسفه خواند. در سالهای 1932 تا 1934 در فرانسه و انگلستان با کمک مالی موسسه راکفلر در علوم اجتماعی پژوهش کرد. در سال 1938 به آمریکا رفت و در مدرسه جدید پژوهش اجتماعی نیویورک به تدریس پرداخت. از سال 1949 تا 1968 استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو بود
درباره لئو اشتراوس سجاد صداقت: 18 اکتبر 1973 مردی چشم از جهان فرو بست که او را بهعنوان یکی از مهمترین مورخان فلسفه سیاسی میشناسند. اشتراوس فیلسوفی بود که از قضا در زمانهای به دنیا آمد که سنت فلسفی آلمان در جهان حرف اول را میزد. او سال 1899 در هسه آلمان زاده شد و در دانشگاههای هامبورگ و فرایبورگ فلسفه خواند. در سالهای 1932 تا 1934 در فرانسه و انگلستان با کمک مالی موسسه راکفلر در علوم اجتماعی پژوهش کرد. در سال 1938 به آمریکا رفت و در مدرسه جدید پژوهش اجتماعی نیویورک به تدریس پرداخت. از سال 1949 تا 1968 استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو بود. «فلسفه سیاسی هابز» (1936)، «در باب جباریت» (1948)، «تعقیب و آزار و هنر نویسندگی» (1952)، «حق طبیعی و تاریخ» (1953)، «اندیشههایی درباره ماکیاولی» (1958)، «فلسفه سیاسی چیست» (1959)، «تاریخ فلسفه سیاسی» (1963)، «شهر و انسان» (1964)، «نقد اسپینوزا بر مذهب» (1965)، «سقراط و آریستوفان» (1966)، «لیبرالیسم: قدیم و جدید» (1968) عمده آثاری هستند که از اشتراوس منتشر شده و تاثیری عمیق بر سنت فلسفی داشته است. اما آنچه باعث میشود بتوان در سالمرگ این فیلسوف شهیر آلمانی دوباره به او پرداخت، تاثیر ویژهای بود که روی سنت فلسفی گذاشت. دیدگاه منحصربهفرد او در نگرش به فلسفه سیاسی باعث شد هنوز بسیاری خود را مدیون پژوهش اشتراوس بدانند.
نقاد بزرگ مدرنیته اشتراوس در مقام نقاد بزرگ مدرنیته و اندیشه و عقل مدرن و هوادار حقایق و ارزشهای اخلاقی و سیاسی مطلق، فلسفه سیاسی بسیار محافظهکارانهای عرضه کرده است. دفاع او از فلسفه در حکم کاشف حقایق مطلق و فراتاریخی با نقد همهجانبه او بر نسبیگرایی، تجربهگرایی، پوزیتیویسم، فلسفه سیاسی مدرن، علوم اجتماعی جدید و جدایی علم از ارزش همراه بوده است. به نظر او با اعتقاد به نسبیگرایی، که جوهر مدرنیته و علم و فلسفه مدرن است، دیگر به هیچ روی نمیتوان از عدالت و عقلانیت در جامعه انسانی سخن گفت. انسان امروز با فاصله گرفتن از مطلق به ورطه نهیلیسم و نسبیگرایی افکنده شده است و بخش عمدهای از مسئولیت این فاجعه برعهده متفکران سیاسی است. ظاهرا کار اصلی اشتراوس تعبیر و تفسیر اندیشههای اندیشمندان بزرگ، از افلاطون و ارسطو تا ماکیاولی و هابز و روسو و هگل و نیچه، بوده است؛ اما علاقه او به تاریخ فلسفه باستان و مدرن صرفا تاریخی و محققانه نیست، چراکه وی از منظر مشکلات عصر مدرن به آنها مینگرد. از این رو میتوان گفت اشتراوس نه مورخ فلسفه سیاسی، بلکه نقاد و فیلسوف تاریخ فلسفه سیاسی است؛ اگرچه محتوای اندیشه خود او ماقبل مدرن یا حتی قرون وسطایی است، در واکنش به مسائل جهان مدرن پرورده شده است. اشتراوس کار اساسی فلسفه را کشف حقیقت واحد و ابدی و کلی میداند. کار فلسفه مشاهده اصول تغییرناپذیری است که در نهاد انسان و اشیا تعبیه شده است. پرسشی که برای اشتراوس پیش میآید این است که چرا در برخی اعصار، مثل یونان باستان، حقیقت در فلسفه جلوهگر میشده در حالی که در ادوار بعد، همچون عصر مدرن، حقیقت پنهان شده است. به عبارت دیگر، علت ظهور ناموزون معرفت راستین به حقایق در تاریخ چیست؟ چرا دورهای از تاریخ معرفت کلی و حقیقت مطلق را درمییابد؟ برای پاسخ گفتن به این پرسشها اشتراوس به نوعی جامعهشناسی معرفت متوسل میشود.
تقسیمبندی عصر مدرن به نظر اشتراوس در عصر مدرن تاریخ فلسفه سیاسی جای فلسفه سیاسی را گرفته است. اندیشههای سیاسی در عصر مدرن فلسفه، بیانگر حقیقت مطلق نیست. بنابراین فلسفه سیاسی مدرن در کل امکان فلسفه سیاسی را منتفی کرده است. اشتراوس عصر مدرن و فلسفه سیاسی آن را به سه دوره تقسیم کرده است. موج اول مدرنیته از عصر ماکیاولی آغاز میشود و تا اوایل سده هجدهم ادامه مییابد. فلسفه سیاسی مدرنیته در پایان این دوران به نخستین بحران خود میرسد. مظهر اصلی این بحران حمله روس به نظریه حقوق طبیعی هابز و لاک بود. بحران موج اول مدرنیته به ظهور موج دوم میانجامد. این موج با اندیشه کانت و هگل به اوج میرسد. در پایان این دوران، مدرنیته به دومین بحران خود میرسد که مظهر اصلی آن نقد نیچه بر ایدهآلیسم آلمانی است. این بحران نیز به ظهور موج سوم مدرنیته میانجامد که ما اکنون در آن به سر میبریم. بحران موج سوم نتیجه سلطه پوزیتیویسم و تاریخگرایی و نسبیگرایی است.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید