جهانگردان در دوره‌های گوناگون تاریخی چه تصویری از ایرانیان ثبت کرده‌اند؟

1395/3/9 ۰۷:۴۳

جهانگردان در دوره‌های گوناگون تاریخی چه تصویری از ایرانیان ثبت کرده‌اند؟

ایرانیان روزگاران گوناگون تاریخ، همواره در برابر تغییرها و دگرگونی‌ها، رفتارهایی ویژه از خود نشان داده‌اند. این دگرگونی‌ها بویژه آنجا که به زندگی اجتماعی و شخصی آنان مرتبط می‌شده است، حساسیتی بسیار یافته‌اند. بروز و حضور این رفتارهای ویژه در زندگی آنان از روزگار صفوی بدین‌سو به‌اندازه‌ای بوده است که جهانگردانِ مسافر ایران، از آن زمانه تا چند سده بعد، بر مطالعه و بررسی رفتارها و ویژگی‌های یادشده درنگ کرده‌اند.



مؤدب، پیچیده و محتاط

مهدی یساولی: ایرانیان روزگاران گوناگون تاریخ، همواره در برابر تغییرها و دگرگونی‌ها، رفتارهایی ویژه از خود نشان داده‌اند. این دگرگونی‌ها بویژه آنجا که به زندگی اجتماعی و شخصی آنان مرتبط می‌شده است، حساسیتی بسیار یافته‌اند. بروز و حضور این رفتارهای ویژه در زندگی آنان از روزگار صفوی بدین‌سو به‌اندازه‌ای بوده است که جهانگردانِ مسافر ایران، از آن زمانه تا چند سده بعد، بر مطالعه و بررسی رفتارها و ویژگی‌های یادشده درنگ کرده‌اند. تصویرهایی که از ایرانیان در متن‌های سفرنامه‌ای و گزارش‌های جهانگردان و مأموران سیاسی اروپایی و امریکایی در دوره‌های صفوی، قاجار و پهلوی اول به نمایش درآمده است، گاه به‌اندازه‌ای با ظرافت و زیرکی مطرح شده‌اند که آگاهی از آنها برای پژوهشگران و دوستداران فرهنگ و تمدن ایرانی شگفت‌انگیز می‌نماید. درنگی بر چند منبع مهم تاریخی در این زمینه، ما را به دنیای جذاب سه ویژگی ایرانیان در حوزه‌های گوناگون زندگی شخصی و اجتماعی‌شان می‌برد.

باادب و خوش‌رفتار، دوستدار آداب معاشرت
ادب و خوش‌رفتاری بویژه در زمینه آداب معاشرت، گونه‌ای ویژگی ایرانی است که در بیشتر گزارش‌های سفرنامه‌نویسان و جهانگردان مورد توجه قرار گرفته است. آبراهام جکسون که در روزگار پهلوی اول به ایران آمد، در سفرنامه‌اش «ایران در گذشته و حال» با اشاره به خوش‌رفتاری و مبادی آداب بودن وزیر خارجه ایران،‌ رفتار او را همچون همه ایرانیان با ادب و فرهنگ برمی‌شمرد «هیچ‌گونه تصنع و تکلف تشریفاتی وجود نداشت.... پیداست که ایرانیان مردمانی اجتماعی می‌باشند. در معاشرت بینهایت مؤدبند». او سپس بر علاقه ایرانیان در کاربرد واژگان مؤدبانه در معاشرت روزانه تأکید می‌کند «قاموس آداب ایرانی سرشار است از عبارات مؤدبانه و اصطلاحاتی که در تعارف و احوالپرسی به کار می‌برند». این ویژگی جامعه ایرانی در دوره‌هایی موجب شده است برخی جهانگردان در مقام مقایسه با مردمان دیگر کشورها برآیند. جووانی جملی کارری در «سفرنامه کارری» به روزگار صفوی، از این دریچه ادب و رفتار ایرانیان را توصیف می‌کند «ایرانی‌ها از لحاظ ادب و رفتار کاملاً مغایر با ترکها[ی عثمانی] هستند حتی در برخی از موارد رفتارشان متضاد با آنهاست. اغلب ایرانی‌ها متمدن، خلیق، خوش‌برخورد، شریف، درستکار، سخاوتمند و دشمن تقلب و نادرستی هستند. با خارجی‌ها- برعکس ترک‌ها[ی عثمانی]- با محبت و دوستی رفتار می‌کنند». عثمانی ها اگر با طرز لباس پوشیدن جهانگردان مشکل داشتند اما ایرانی ها با این مقوله برخورد مناسبی داشتند. فراگیری پایبندی به این شیوه خلق‌وخوی شخصی و اجتماعی در روزگاران گذشته ایران به گونه‌ای بوده که نگاه برخی شرق‌شناسان را به خود کشانده است. هینریش بروگش در کتاب «در سرزمین آفتاب؛ تصویری از ایران سده نوزدهم» بر این پدیده تصریح می‌کند «از میرزاهای تحصیل‌کرده گرفته تا کشاورزان عامی روستاها، همگی رفتارشان توأم با ادب و نزاکت است». او سپس به ظرافت‌های ادبی اشاره می‌کند که در شیوه معاشرت و چیدمان واژگان در کنار هم وجود دارد «شخصی که از او سؤال شده است به‌نوبه خود سلامتی‌اش و حتی خوبی هوا را تنها نتیجه خوبی، لطف، مرحمت و مهربانی شخص سؤال‌کننده می‌داند و سپس خود را عبد و عبید و چاکر و نوکر و حتی گاهی اوقات قربانی او می‌نامد».
عجیب و غیر قابل پیش‌بینی با تضادهای اعجاب‌انگیز
غیر قابل پیش‌بینی بودن و یک زندگی سراسر تضاد، پدیده‌ای دیگر است که در نوشته‌های جهانگردان و شرق‌شناسان درباره ایرانیان دوره‌های گوناگون تاریخ، نمودی روشن دارد. جامعه ایرانی به اعتقاد آنان، یک تابلوی نقاشی با ویژگی‌هایی متضاد و غیرهم‌سنگ به شمار می‌آید. ادوارد پولاک، پزشک اروپایی دوره قاجار در کتاب «ایران و ایرانیان»، روایتی جذاب از این نگاه دارد «وقتی در سال 1851 به ایران آمدم سخت شیفته جامعه ایرانی، طرز تکلم و ریزه‌کاری‌های محاوره آنان شدم و رفتار مؤدبانه مردم تربیت شده، مرا بسیار تحت تأثیر خود قرار داد. متأسفانه پس از مدتی پنداشتم که نیرنگ و فریب در میان این رفتارهای زیبا و مؤدبانه پنهان است. اما باز متوجه شدم که قضاوتی درست در مورد ایرانیان نداشته‌ام».
پولاک سپس می‌کوشد میان این شیوه خلق‌وخو و دیگر ویژگی‌های جامعه ایرانی پیوندی بجوید «از آن به بعد در تشخیص اینکه آیا صفات خوب آنها غلبه دارد یا صفات بد عاجز ماندم و نتوانستم بفهمم که آیا اگر رفتار بدی از آنها دیده می‌شود خصایص ذاتی ایرانی است یا باید آن را معلول فشار متمادی استبداد شمرد». این ویژگی دوگانه ایرانیان که می‌توانسته است در ارتباط با اقلیم و معیشت آنان در گذر هزاره‌ها و سده‌ها جای گیرد، گویی در زمان‌هایی موجبات سردرگمی برخی نویسندگان اروپایی را فراهم آورده است. همین مسأله موجب شده آنان نگاهی گاه منفی و تلخ به آن داشته باشند. جرج کرزن در کتاب «ایران و قضیه ایران» این‌گونه روایت کرده است «با اینکه ایرانیان آشنایی قابل ملاحظه‌ای با مبانی تمدن دارند، باز مانع از آن نیست که تعصبات بیهوده هم داشته باشند.... حتی دولت هم چنین است گاهی شأنی پدرانه دارد و گاهی زیرکی ماکیاولی». او سرانجام چنین نتیجه می‌گیرد «زندگانی در ایران هم باشکوه و عالی است و هم عاری از پاکیزگی. مردم هم مایه بیزاری‌اند و هم اصالت و نجابت دارند و کارنامه زندگی سرشار از افسونگری است». شگفتی، پاسخی دیگر است که جهانگردان تاریخی به تضادهای غیر قابل درک جامعه ایرانی، البته از نگاه آنان، داده‌اند. اف. ال. برد و هارولد اف. وستون، دو جهانگرد امریکایی در کتاب «گشت‌وگذاری در ایران بعد از انقلاب مشروطیت» با چنین حالتی روبه‌رو شده‌اند «از شگفتی‌های ایران‌زمین روبه‌رو شدن با تضاد است، تضادهای عجیب و غریبی که آدمی را گیج و مات می‌کند و برای یک مسافر خارجی که همه روزه با مقداری از این تضادهای باورنکردنی روبه‌رو می‌شود، همه چیز شگفت‌انگیز است». آنان برای توصیف شگفتی خود این‌گونه مثال‌هایی می‌آورند «میان دشتی بی‌آب و علف که کرانه آن ناپیدا است، مسافر غربی که انتظار برخورد با حیوانی را هم ندارد چه رسد به انسان، ناگهان آبادی کوچکی را با مزارع سرسبز و مناظر زیبا مشاهده می‌کند و مات می‌شود».
بی‌اعتماد به برملا شدن ثروت‌شان؛ هراسان و نگران
با بررسی برخی سفرنامه‌ها گاه با تصویری از ویژگی‌های ایرانیان روبه‌رو می‌شویم که درنگ غربیان در مطالعه لایه‌های گوناگون جامعه ایرانی و شناخت مردمان آن را نشان می‌دهد. در این نما با مردمانی روبه‌رو می‌شویم که در زمینه اقتصادی بویژه سرمایه‌گذاری و تولید ثروت، هراسان و نگران‌اند. هینریش بروگش زیرکانه در پی توصیف و جست‌وجوی ریشه‌های چنین نگرشی برمی‌آید «کلاً تملک اموال منقول و غیر منقول نظیر کارخانه و معدن، در ایران خالی از خطر نیست، بخصوص اگر عایداتشان زیاد باشد، چرا که کارمندان عالیرتبه و اشخاص متنفذ با انواع و اقسام کارشکنی‌ها و توسل به تهدید و ارعاب می‌کوشند تا از صاحب مال اخاذی کنند. بدین علت ثروتمندان ترجیح می‌دهند سرمایه خود را به طلا که بسادگی قابل پنهان کردن است».
 بررسی‌ها نشان می‌دهد ایرانیان از نگاه اروپایی‌ها مردمانی بودند که می‌هراسیدند ثروت خود را آشکار کنند. «پ. امده ژوبر» در کتاب «مسافرت در ارمنستان و ایران» در بررسی ویژگی‌های اقتصادی ایرانی‌ها به «کمبود وسایل مبادله» اشاره کرده، درباره علت آن می‌نویسد «با اینکه اختراع برات و پول کاغذی (اسکناس) در ایران به هیچ وجه ناشناخته نیست ولی آنها مایل به معامله با پول نیستند زیرا یک بی‌اعتمادی عمومی و ترس از اینکه حتی به‌طور غیر مستقیم میزان تمولشان برملا گردد در بین آنها وجود دارد».
 البته باید توجه داشت که این روایت‌ها به معنای بی‌علاقگی ایرانیان به اقتصاد و تولید ثروت نبوده است. بروگش تأکید می‌کند «علاقه به سرمایه‌گذاری و قابلیت و توانایی فعالیت در زمینه صنایع و بازرگانی نه تنها در بین ایرانیان کم نیست که یکی از خصوصیات اصلی این قوم به‌شمار می‌رود و موفقیت‌های ایرانیان خارج از کشور گواه صادق این مدعاست».

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: