1395/1/29 ۰۷:۴۱
درک مبرهنی از مفاهیمی نظیر «سنت» و «سنتگرایی» در ایران وجود ندارد. در غیبت تعریف و تبیین روشنی از اینگونه مفاهیم، گاهی سنتگرایی معادل کنار گذاشتن «خودرو» و استفاده از «خر» ارزیابی میشود و گاه دیگر بهرهنبردن از فناوریهای نوین در امر پزشکی و پناه بردن به دستورات شیخالرئیس ادلهای بر پایبندی به سنت تحلیل میشود.
حامد زارع 1 درک مبرهنی از مفاهیمی نظیر «سنت» و «سنتگرایی» در ایران وجود ندارد. در غیبت تعریف و تبیین روشنی از اینگونه مفاهیم، گاهی سنتگرایی معادل کنار گذاشتن «خودرو» و استفاده از «خر» ارزیابی میشود و گاه دیگر بهرهنبردن از فناوریهای نوین در امر پزشکی و پناه بردن به دستورات شیخالرئیس ادلهای بر پایبندی به سنت تحلیل میشود. آیا هر امر قدیمی شده، متعلق به دورانی است که ذیل «سنت» تعریف میشود؟ آیا استفاده کردن از وسایل، معارف، شرایط و نصایح که قرنها از صدور و ظهور آنها گذشته است، «سنتگرایی» محسوب میشود؟ اگرچه پاسخ عاقلانه به این دو پرسش، منفی است؛ اما با این وجود تنقیحی از واژه «سنت» و مفهوم «سنتگرایی» به دست ندادهایم! راحتترین کار برای من بهعنوان نویسنده این یادداشت کوتاه و شما بهعنوان مخاطبی که خسته از فلسفهبافی و واژهتراشی هستید، ارجاع به منابع مستند است. «سیدحسین نصر» مشهورترین متفکر معاصر سنتگرا عبارتی در یکی از کتابهایش دارد که تقریبا تکلیف ما را مشخص میکند: «ما هیچگاه از چیزی که وقوع آن در این برهه تاریخی میسر نیست، حمایت نکردهایم. بلکه پیشنهاد ما، مهارت در علم مدرن به بهترین نحو، در عین نقد مبانی فلسفی و نظری آن بوده است و سپس کاویدن علم اسلامی در سایه جهانبینی آن است. ما هیچگاه دعوت به جهالت نکردهایم.» نصر در آثارش میکوشد فرآیند تبیین معرفت مدرن از مسیر سکولاریزاسیون عالم را توضیح فلسفی دهد و معرفت سنتی را بهمثابه یگانه راه رهایی بشر از شر انسداد مدرنیسم طرح کند. این معرفت سنتی که میتواند نام دیگری برای علم قدسی باشد، راهکار کانونی سنتگرایان در مواجهه با نظر و عمل مدرن است. 2 تا اینجا مشخص شد که «سنتگرایی» در عالم نظر، ناظر به نقد مدرنیته و روحیه سکولاریته حاکم بر آن است، نه معطوف به رد پیشرفتهای شکلگرفته بر پایه تحولات فکری مدرن. به عبارت سادهتر یک متفکر سنتگرا قائل به جمع کردن همه خودروهای جهان در یک چاله و منفجر کردن آنها نیست، بلکه معتقد به اصلاح رویکرد انسان به خودرو است. رویکردی که امروزه منتج به فرآیندهای هولناک در ساختار زیستمحیطی و همچنین تنبلی و فرتوتی انسان شده است. بنابراین هنگامی که قصد مسافرت داریم یا میخواهیم ریشه یک درد مزمن در بدن خود را کشف کنیم، استفاده از خودرو و دستگاههای مدرن پزشکی، حکم عقل است و این حکم هم شامل سنتگرایان میشود و هم شامل تجددگرایان. سوالی که پیش میآید این است که در این صورت بهرهبردن از دستورات «طب سنتی» چگونه باید تحلیل شود؟ 3 روی آوردن بخشی از مردم به مسائلی مثل طب سنتی و اقبال آنان به بهره بردن از آداب و دستورات قدیمی برای حفظ سلامتی بدن و نظم زندگی، اگر حاصل نتیجه نگرفتن آنان از دستورالعملهای پزشکی مدرن و همچنین خستگی آنان از پیچیدگیهای فرمت آداب زیست مدرن نباشد، قابل تامل است. ما معمولا زمانی که محتاج درمان یا تغییری در زندگی خود هستیم، دست به دامان هر فرمولی میشویم و در میان «سنت» و «مدرنیته» رفت و آمد میکنیم. به نظر میرسد رونق گرفتن بازار نگرشهای سنتگرایانه در طب و زیست عمومی در میان مردم، بیش از آنکه ریشهای فکری داشته باشد، حاکی از قدرت خلاق و منطق بازارمآبانهای است که در جان تجدد نهفته است. به عبارت سادهتر استفاده ما از دستورات طب سنتی به خاطر باور به منطق سنتی نهفته در آن نیست، بلکه به سبب الزام زندگی مدرن در بهره بردن از همه گزینههای ممکن و استفاده حداکثری از آپشنهایی است که برای ما عرضه شده است. سخت است بپذیریم عده زیادی از ما طب سنتی را به مثابه یک دانش مستقل به رسمیت میشناسیم، اما پذیرفتن این نکته ساده است که در دوران جدید به سمت طب سنتمحور رفتهایم. یعنی طب سنتی هم به مثابه یک راهکار در کنار پزشکی مدرن در دوران جدید در اختیار ما قرار دارد و ما مختار به استفاده هر کدام آنها هستیم. چون نیک بنگریم، روح دوران جدید همه جا غالب است و حتی همین طب سنتی نیز مدرنیته با روکش سنت است.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید