1393/3/12 ۱۲:۱۱
داريوش بهآذين: تاریخ جهان نو، مرآهالبلدان، حقایقالاخبار ناصری، خاطرات مستشارالدوله و... از روزنامه مجلس، روزنامه انجمن تبریز، خاطرات و اسناد سود جسته و با بیان حوادث تاریخ جهان، ایران و اردبیل در دوره هر کدام از پادشاهان قاجار از سوی آقای صیّاد نوری، چهل و هفت با تحصیلات کارشناسی ارشد تاریخ، به رشته تحریر درآمده است.
تاریخ اردبیل در عهد قاجار (1340 – 1210 ق). صیاد نوری. اردبیل: انتشارات محقّق اردبیلی، 1391. 475 ص. مصور. 250000 ریال.
کتاب تاریخ اردبیل در عهد قاجار1 با استفاده از 131 مأخذ2 از منابع و مآخذ دست اوّل دوره قاجار، مانند مآثرالسلطانیه، ناسخالتواریخ، تاریخ جهان نو، مرآهالبلدان، حقایقالاخبار ناصری، خاطرات مستشارالدوله و... از روزنامه مجلس، روزنامه انجمن تبریز، خاطرات و اسناد سود جسته و با بیان حوادث تاریخ جهان، ایران و اردبیل در دوره هر کدام از پادشاهان قاجار3 از سوی آقای صیّاد نوری، چهل و هفت با تحصیلات کارشناسی ارشد تاریخ، به رشته تحریر درآمده است.4 کتاب که دارای جلد نرم و فهرست اعلام اشخاص و اماکن است در هشت فصل به شرح زیر تنظیم گردیده است:
فصل اوّل: کلیات (مقدمه، آشنایی با تاریخ مختصر اردبیل از آغاز تا عهد قاجار، وجه تسمیه اردبیل و موقعیت آن، تاریخچه و جغرافیای تاریخی اردبیل، موقعیت شهرستانهای تابعه، اوضاع سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی (عهد قاجار)
فصل دوم: اوضاع اردبیل در زمان آقامحمدخان قاجار (دوره خانخانی اردبیل)
فصل سوم: اردبیل در دوره فتحعلی شاه (تحولات جهان در ایران در دوره فتحعلی شاه، در دوره اوّل و دوم جنگ ایران و روسیه، اوضاع اردبیل به هنگام انعقاد قرارداد ترکمنچای پیآمدهای جنگهای ایران و روس بر ایران و اردبیل.
فصل چهارم: اردبیل در دوره محمدشاه قاجار (اوضاع اردبیل در این دوره، شاهزادگان زندانی در قلعه اردبیل، نارین قلعه (ارک)
فصل پنجم: اردبیل در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار (تحولات ایران و جهان در این دوره، اوضاع و احوال اردبیل و کلیسای مریم مقدّس و وضعیت ارامنه در اردبیل و سایر وقایع)
فصل ششم: اردبیل در دوره پادشاهی مظفرالدین شاه5 (اردبیل در آستانه انقلاب مشروطیت، حکومت سپهسالار تنکابنی در اردبیل، تحولات اردبیل در آغاز انقلاب مشروطه، سیر حوادث منتهی به صدور فرمان مشروطیت و تدوین نظامنامه انتخابات و انتخابات در ایالات و ولایت و ورود نمایندگان آذربایجان به مجلس)
فصل هفتم: اردبیل در دوره پادشاهی محمدعلی شاه (اوضاع اردبیل در آستانه آغاز سلطنت وی، تشکیل انجمن ولایتی در اردبیل، وضعیت اجتماعی اردبیل، حوادث بیلهسوار، تحوّلات و حوادث منطقه اردبیل در مذاکرات اولین دوره مجلس شورای ملّی، اوضاع اردبیل به هنگام زمامداری امیر معزز گروسی، عینالدوله در اردبیل، جنگ رشیدالملک با مجاهدین مشروطه، مجاهدین قفقازی در اردبیل، بسیج اردوی دولتی برای سرکوبی متمردین شاهسون، اشغال اردبیل توسط روسها و مقاومت مردم، حکمرانی صمدخان شعاعالدوله بر آذربایجان و تحولات اردبیل و جنگ روسها با شاهسونها)
فصل هشتم: اردبیل در دوره احمدشاه (ماجرای حاج باباخان اردبیلی، حضور و فعالیت هیئت اتحاد اسلام در اردبیل، جنگ حاج باباخان و امیرالسلطنه حکمران اردبیل، حاج باباخان ژنرال قشون آذربایجان، آمدن بلشویکها به اردبیل و اوضاع اردبیل به هنگام ظهور رضاخان
کتاب یک پیوست شامل مطالب مندرج در کتاب آبی و نارنجی در ارتباط با سیاست روس و انگلیس در قبال تحولات اردبیل در این دوره دارد. پس از آن فهرست منابع و مآخذ کتاب و فهرست اعلام اشخاص و اماکن آمده است.
از فصل دوم به بعد مؤلف محترم قبل از ورود به بحث اردبیل، وضع کشورهای اروپایی و دولت عثمانی را تشریح کرده و بدون اشاره به اوضاع آذربایجان در این دوره، بلافاصله تاریخ اردبیل را مورد بررسی قرار داده است. این در حالی است که وضع و موقعیّت سیاسی اردبیل افزون بر کل کشور، ارتباط مستقیم با وضع و موقعیت سیاسی آذربایجان دارد، زیرا که از دوره فتحعلیشاه مرکز آن استان، یعنی شهر تبریز، ولیعهدنشین بوده و از نظر اهمیت دومین شهر ایران و اردبیل دومین شهر آذربایجان به شمار میرفته است و حاکم آن اغلب از سوی نایبالسلطنه انتخاب و معرفی میشد.
در دوره قاجار مسائل عمده آذربایجان و ایران و اردبیل همجواری با روسیه، اختلاف مذهبی حیدری و نعمتی، و اختلاف نظر علما بهویژه ایلات و عشایر قرهداغ و شاهسونهای مغان و ایلات خلخال بود. به نوشته رحیم نیکبخت: «عشایر به جهت داشتن روحیه سرکش، به محض اینکه حکومت مرکزی ضعیف میشده یا حاکمی نالایق حکومت مییافت فرصت را برای غارت اردبیل و روستاهای اطراف غنیمت میشمردند. سرکوب عشایر یاغی یکی از گرفتاریهای حکومت اردبیل و آذربایجان بوده و تعرض عشایر به روستاهای آن سوی مرز ایران، شکایتهای روسیه را در پی داشت.»6
مزاحمتهای شاهسونها در سالهای اوّل مشروطیت به اوج خود رسید. آنان بنای مخالفت با مشروطیت را گذاشتند. به طور کلی مخالفتهای ایل شاهسون در این دوره به سه صورت زیر پدیدار گردید7:
1. مخالفت با مشروطهخواهان و مقابله با قزاقهای روس؛
2. راهزنی جادهها و غارت دهات طوایف دیگر یا مناطق مسکونی در داخل خاک روسیه،
3. بروز اختلافات داخلی.
فصل اوّل کتاب (تا صفحه 20) فاقد منابع و مآخذ مورد استفاده در زیرنویس است. مؤلف محترم در این قسمت از کتاب مطالبی را عنوان میکنند که پذیرش آن برای خواننده کنجکاو دشوار مینماید. فیالمثل در صفحه 14 کتاب از قول یعقوبی، مورخ قرن سوم هجری، نقل میکند: «یعقوبی (2841 ﻫ.. ق) اردبیل را یکی از کورههای 12 گانه آذربایجان میخواند و فاصله آن تا زنجان را چهار منزل بر میشمارد.» مشخص نیست مؤلف محترم این مطلب را از کدام کتاب یعقوبی یا از کدام منبع دست دوم اخذ کرده است. زیرا که اینجانب دو جلد کتاب تاریخ یعقوبی ترجمه، مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی را که چاپ دوم آن در سال 1376 از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب در تهران انتشار یافته مرور کردم. در آن کتاب مطلقاً چنین مطلبی نیامده است. افزون بر این، میزان خراج سالانه آذربایجان در قرن سوم هجری چهار میلیون درهم قلمداد شده که رقم صحیح آن بر اساس متن آن کتاب در همان قرن بالغ بر سی میلیون درهم است. عین نوشته یعقوبی در اینباره چنین است:
«... و خراج آذربایجان سی میلیون درهم و این پس از آن بود که از هر سرزمین املاک آبادی را که پادشاهان ایران خالصه قرار میدادند به حساب نیاورده و آنها را خالصه خود قرار داد و طیول جمعی از بستگان خویش ساخت.»8
در مورد سابقه تاریخی شهر اردبیل مینویسند: «اردبیل در زمان اشکانیان و در میان شهرهای آذربایجان، جایگاه ویژهای داشت. نوشتهاند (؟) قهرمان آذربایجان به نام رهام که از پهلوانان و از نژاد کیان بوده، در این دوره از اردبیل برخاسته بود. به این ترتیب بنای شهر اردبیل را بسیار کهنتر از زمان ساسانی باید دانست. امّا مورخان و جغرافینویسان دوره اسلامی غالباً بنای این شهر را به فیروز ساسانی نسبت دادهاند.»9 باید گفت در دوره اشکانیان که رشد و توسعه شتابان شهرنشینی در ایران و از جمله شهر اردبیل بوده، این شهر قهرمانانی چون بهرام و رهام اردبیلی داشته است.
در دوره ساسانیان، به خصوص قرنهای پنجم و ششم میلادی، شهرهای بسیاری به وجود آمدند و شهرهای کهن از جمله اردبیل توسعه و گسترش یافتند. در زمان سلطنت پیروز (459 – 483 م) پادشاه ساسانی، شهر اردبیل که بر اثر حمله قبایل وحشی هون خراب شده بود به دستور این پادشاه آباد و از آن به بعد این شهر به «پیروزآباد» (در دوره اسلامی فیروزآباد) معروف گردید. از پادشاهان دیگر ساسانی، خسرو انوشیروان به آبادانی شهر اردبیل همت گماشته است. شهر اردبیل در دوره ساسانیان به سبب نزدیکی آن به اران و ارمنستان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و از اواسط قرن چهارم هجری مرکز آذربایجان بوده است. اعراب در تسخیر آذربایجان متوجه مرکز آن یعنی شهر اردبیل شدند و با فرمانروای این شهر قرارداد صلح امضا کردند.
تقسیم شهر به اجزای مشخص کهندژ، شارستان و بیرون در دوره ساسانی جای خود را به مراکز نظامی، مذهبی، بازارها و محلههای شهر در دوره اسلامی داد. شهرهای اسلامی مبتنی بر دو پایه اصلی بود: مسجد جامع و بازار.10
درباره بازار شهر اردبیل، بدون تعیین محل دقیق آن، نوشتهاند: این بازار در سدههای 7 و 8 ﻫ. ق رونق فراوان داشته است (ص 19). باید گفت اردبیل تا اواخر قرن چهارم هجری از مهمترین شهرهای آذربایجان و پایتخت آن بوده، بازارش رونق فراوان داشته است. مخصوصاً رونق بازار از قرن سوم تا ششم هجری قمری که کشور ما ایران از نظر اعتلای فرهنگی و اقتصادی به شکوفایی خود رسیده بود، مثل سایر بازارهای ایران ادامه داشته است و محل قرارگیری آن در حوالی جمعه مسجد فعلی بوده و مسجد جامع (جمعه مسجد) در مرکز آن قرار داشته است. این موضوع را نوشته مقدسیِ جغرافیایی ــ تاریخینویس تأیید میکند: «اردبیل قصبه آذربایجان و مرکز این سرزمین است. بارویی بازدارنده دارد... بازارهایش صلیبی در چهارراه است. جامع در میان چهارراه بالای تپه است. پشت دژ، ربضیآباد دارد».11
این مسجد در زمان سلجوقیان تجدید بنا شد، ولی در دو قرن ششم و هفتم به علت حملات بیامان گرجیها به خرابی گرایید.
در اوایل قرن هفتم (618 ﻫ. ق) مغولان اردبیل و بازار آن را مورد حمله و غارت قرار دادند. در زمان حیات شیخ صفیالدین اردبیلی این مسجد که پیوند نزدیک و تنگاتنگی با بازار داشت مورد مراجعه مردم برای ادای فرایض دینی بوده، خود شیخ نیز برای ادای نماز جمعه، به این مسجد میرفته است. نوشته ابنبزاز در صفوه الصفا تأیید این مدعاست: «... نوبتی شیخ را قَدَسالله روحه جراحتی قوی بر پای مبارک بود که چیزی برآمده بود و ناصور (ناسور) گشته، به جامع رفتن مجال نداشت برحسب عذر شرعی یک روز جمعه به جامع رفت...»12 بعد از ظهور سلسله صفوی و احراز نقش زیارتگاهی شهر و احداث بازار فعلی از سوی پادشاهان صفوی، بازار قبلی و مسجد جامع آن در مرکز شهر از رونق افتاد و متروک شد. بازار اردبیل در هیچ دورهای به اندازه دوره صفویان از رونق برخوردار نبود.. پس از صفویان فقط در دوره زندیه تا اندازهای اقتصاد اردبیل به سبب اقتصاد کل کشور بهبود یافته و بازارش رونق پیدا کرده است. قبل از آن رونق بازار اردبیل از قرن سوم تا ششم هجری قمری که کل کشور از نظر فرهنگی و اقتصادی به شکوفایی رسیده بود و مقامی بالاتر از کشورهای اروپایی داشته، مانند بازارهای سایر شهرها رونق بیشتری داشته است.13 نه آنطور که مؤلف محترم نوشته در قرن 7 و 8 ﻫ. ق. زیرا که این شهر در اوایل قرن هفتم به علت حملات مغولها به ویرانه تبدیل شده و تا دوره صفویه نتوانسته قدعلم کند.
در مورد لولهکشی شهر اردبیل مینویسند: «اردبیل را شاید نخستین شهر ایران دانست که آب آن از طریق لولهکشی تأمین میشده است. این کار ظاهراً به دوره صفویه باز میگردد. سرچشمه آب در یکی از مرتفعات جنوب غربی شهر به نام «قره بایر» (10 کیلومتری اردبیل) قرار داشت و آب از آنجا از طریق لولههای سفالی (تنبوشه) به قطر30 سانتیمتر به شهر وارد میشد.» (ص 20) درباره این مطلب که از کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ بدون ذکر مآخذ آوردهاند، باید گفت همانطور که از متن نوشته بر میآید، این قنات بوده، نه لولهکشی به معنی امروزی آن.
در ارتباط با اوضاع فرهنگی اردبیل، اولین کتابخانه اردبیل را به شیخ صدرالدین فرزند شیخ صفیالدین نسبت میدهند. دو سطر پایینتر دچار تناقض شده، مینویسند: «شیخ صفیالدین اردبیلی به سال 700 ﻫ. ق جانشین شیخ زاهد گردید و خانقاهی برای مریدانش ترتیب داد و کتابخانهای نیز بنیان نهاد که پس از مرگ، کتابخانه مجتمع مریدان بود.» (ص 3) درباره پیدایش سلسله قاجار مینویسند: «گذر تاریخ از صفویان به قاجار، از مسیر هجوم افغانیها، جهانگشایی نادر در آسیا، از سر گیری دوباره جنگهای داخلی بین دولتهای جانشین نادر که سرانجام آن تولّد سلطنت دودمان قاجار، با نظام سیاسی استبدادی خودکامه متکّی به سران ایل و شاهزادگان بود.» (ص 24) باید گفت که تولد دودمان قاجار از دل سلسله زندیه بوده، نه از دل دولتهای جانشین نادر، آنطور که مؤلف محترم بیان کردهاند.
در مورد جمعیت ایران در دوره قاجاریه با استناد به کتاب تاریخ ایران مدرن تألیف یرواند آبراهامیان ترجمه محمد ابراهیم فتاحی14 مینویسند: «جمعیت ایران در آن دوره حدود 5/11 تا 12 میلیون نفر بوده که شامل 13 درصد شهرنشین، 5/43 درصد روستانشین و 5/42 درصد چادرنشین بود.» (ص 133) درصدهایی که مؤلف محترم درباره جمعیت ایران در آن دوره ارائه میدهند با درصدهای مندرج در منبع خوانایی ندارد، زیرا که در کتاب مزبور جمعیت روستانشین 60 درصد و ایلات 25 تا 30 درصد ذکر شده است.15
نوشتهاند: «تاریخ نیمه اوّل قرن سیزدهم هجری (مقارن با نیمه اول قرن نوزدهم میلادی) از جهاتی چند بخشی از مهمترین قسمتهای تاریخی است زیرا در این 50 سال وقایع و حوادث بزرگ در اروپا روی داد که اثر آن از حدود اروپا خارج شد و در سایر قطعات عالم وارد گردید و ایران نیز به نوبه خود از اشراف آن حوادث مهم مانند انقلاب فرانسه و جهانداری ناپلئون و لشکرکشیها و فتوحات او بینصیب نماند.» (ص 56)
باید گفت ایران که زمانی از لحاظ اقتصادی و فرهنگی کشوری بسیار متکامل بوده، از قرن سوم تا ششم
ﻫ.. ق مقامی بالاتر از کشورهای اروپایی داشته، در پایان قرن دوازدهم به کشوری عقبمانده مبدّل شد که از هیچ جهت با دول اروپایی که سرمایهداری در آنجا پیروز شد (انگلستان، فرانسه و هلند) و یا توأم و به موازات سیستمهای دیگر ترقی میکرد (مانند روسیه) قابل قیاس نبود. به نوشته مورخین شوروی سابق، این ضعف منجر بدان شد که در پایان قرن دوازدهم در معرض اعمال نفوذ اقتصادی و سیاسی دول اروپایی و به ویژه انگلستان که کشور سرمایهداری صنعتی بود واقع گردد.»16
هوای سالم اردبیل را با لقب «آبادان پیروز» مرتبط میدانند و مینویسند: «زراعت در اطراف اردبیل بهتر از حومه سراب و چلبیان (؟) است، میوه به وفور یافت میشود. شهر در جنوب رشته کوهی واقع است که در امتداد بحرخزر ممتد میباشد. همین رشته کوه است که اردبیل را از بادهای موسمی ساحل دریا محفوظ میدارد، و در نتیجه هوای سالم خود به «آبادان فیروز» معروف گردیده است.» (ص 69) گفتن ندارد که عنوان «آبادان پیروز» مربوط به دوره ساسانیان بوده و پیروز پادشاه ساسانی نسبت به آبادانی شهر که بر اثر حملات طوایف هون به خرابی گراییده بود اقدام کرده و این امر با هوای سالم اردبیل ارتباطی پیدا نمیکند. نوشتهاند: «به طور کلی ناراحتیهای ایل شاهسون در این دوره (مشروطیت) به سه طریق زیر تجلّی (بخوانید بروز) کرد. سوم: بروز اختلافات داخلی» در توضیح زیر آن به جای عنوان «بروز اختلافات داخلی» اشتباهاً عنوان «غارتگری و آشوب» گذاشتهاند (صص 386 و 371).
اشکالات دیگر کتاب عبارتاند از:
ــ گاهی مطالب جزئی است و قابل درج در کتاب نیست، گاهی کلیات و بعضاً توأم با حشو و زواید است، مثل صفحات 59 تا 62، 69 تا 71، 86، 91 و 102 تا 115، 120 و 210 تا 214.
ــ بیشتر مطالب کتاب نثر خود مؤلف محترم نیست. مطالب را از منابع قاجاریه بدون اینکه داخل گیومه بگذارند آزادانه نقل میکنند. برای همین در برخی از صفحات نثر کتاب بیشتر به نثر قاجاریه گرایش پیدا میکند. به عنوان نمونه: «او را رخصت رجعت داده» و یا «مرکب ظفر کوکب فتحعلی شاه... یکی فرسنگی اهر، قبلهگاه خرگاه آسمان جاه ذروه ماه رسید.» (صص 88 تا 99)
محله «پیرمادر» را با «علمدار» یکی تصوّر کردهاند. در حالی که «پیرمادر» به اغلب احتمال از بقایای اعتقاد مردم به معبد آناهیتا، خدای باران ایران باستان به شمار میرود که در دوره اسلامی رنگ و بوی اسلامی به خود گرفته و به «پیرمادر» صورت داده. احتمالاً این معبد از گذشته دور در این محله قرار داشته است.
ــ اشرارلیق را آشکارلیق پنداشتهاند که به هیچ وجه درست نیست. زیرا که اشرارلیق به معنی دوره تاراج و غارت است و ارتباطی با آشکارلیق پیدا نمیکند.
ــ کتاب فاقد نقشه منطقه است، در حالیکه یک نقشه منطقه میتوانست موقعیت جغرافیایی و چگونگی همجواری با کشورهای مجاور، مخصوصاً شهرهای قفقاز را بهخوبی نشان دهد.
ــ تاریخهای مندرج در کتاب برحسب نوع استفاده از منابع و مآخذ تغییر میکند، زیرا که تاریخ گاهی میلادی وگاهی هجری قمری است. بهتر آن بود تمام تاریخها هم میلادی و هم هجری قمری و شمسی ارائه میشد.
ــ مطالب تکراری کتاب زیاد است، نمونهاش مطلب مربوط به حاکمنشین در قلعه در دو جا، یعنی هم در ص 26 و هم در ص 174 تا 181 تکرار شده است. ضمناً مطلبی که از سیاحتنامه ابراهیم بیگ نوشته زینالعابدین مراغهای آوردهاند شامل موضوعات متعددی است. بهتر آن بود موضوع مربوط به نارین قلعه در بخش قلعه و مطلب مربوط به بقعه در بخش بقعه شیخ صفی میآمد.
ــ نام «کلنل رامسی» به دولت هند در ارتباط با فتوای آخوند خراسانی ربطی به اردبیل ندارد خاصه اینکه نامه آخوند خراسانی در جایی از کتاب آمده است.
ــ عنوان « خلخال» در ص 249 و «بیله سوار» در ص 263 از قلم افتاده است.
ــ غلطهای چاپی کتاب زیاد است تا جایی که گاهی مفهوم عبارت تغییر میکند مثل استمداد به جای استعداد، قرهباغ به جای قرهداغ، اشتغال به جای اشغال، قاز به جای غاز، و لولین (که ترکی است) به جای لولهنگ. ضمناً شعر: «گر کرد باران پیروز نام / همه جای شادی و آرام و کام» (ص 12) صحیح آن: «دگر کرد باران پیروز رام / بفرمود کو را نهادند نام» است. قیمت کتاب هم از اشتباه چاپی مصون نمانده، به جای 25 هزار تومان، اشتباهاً 250 هزار تومان قید شده است.
ــ صحافی کتاب تعریف چندانی ندارد. در چند روزی که مشغول مطالعه و فیشبرداری از آن بودم شیرازه کتاب به هم خورد و جلد آن از بدنه کتاب جدا گردید. بر آنم که برای صحافی مجدّد اقدام کنم.
در پایان به قول معروف عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو، لازم میدانم به رغم کاستیهای کتاب این نکته را یادآور شوم که کتاب تاریخ عهد قاجار اردبیل کتاب پرمطلبی است و آقای صیاد نوری انصافاً در تألیف آن زحمت کشیدهاندشکارآ
این کتاب میتواند برای علاقهمندان به تاریخ مشروطیت، مخصوصاً تاریخ مشروطیت در آذربایجان مفید فایده باشد. اینجانب به ایشان تبریک و دست مریزاد میگویم. امیدوارم که در چاپ دوم نسبت به رفع این کاستیها اقدام نمایند. از ناشر کتاب هم باید قدردان بود که برای انتشار این کتاب خوب سرمایهگذاری کرده و بدین ترتیب در اعتلای فرهنگی استان کوشیدهاند.
تهران، دی ماه 1392
1. کلمه «تاریخ» در عنوان کتاب زیادی است، زیرا که در عنوان «اردبیل در عهد قاجار» مستتر است، خاصه اینکه در زیر آن عنوان «تاریخ سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اردبیل و شهرها و نواحی، آستارا، نمین، خلخال، مشکین، مغان، بیلهسوار» نیز آمده است.
2. دو مأخذ، یعنی کتاب تاریخ نو تألیف جهانگیرمیرزا و کتاب خاطرات و اسناد مستشارالدوله در فهرست منابع تکراری است.
3. صفحه 4 کتاب.
4. کتاب تحولات منطقه اردبیل و (از مشروطه تا جنگ جهانی اوّل) تألیف رحیم نیک بخت که در سال 1380 از سوی وزارت امور خارجه منتشر شده را برای تألیف اردبیل در عهد قاجار هموار کرده است.
5. مردم تبریز در زمان ولیعهدی مظفرالدین این شعر را در ذم وی سروده بودند: برگ چغندر آمده، آبجی مظفر آمده/ چادر و چاقچورش کنید، از شهر بیرونش کنید. (به نقل از: فیروز منصوری، تاریخ زبان و فرهنگ آذربایجان)
6. تحولات منطقه اردبیل از مشروطه تا جنگ جهانی اوّل، (تهران: وزارت امور خارجه، 1380)، ص 14.
7. داریوش بهآذین. متن سخنرانی در ششمین کنگره تحقیقات ایران درباره اردبیل، دانشگاه آذرآبادگان (دانشگاه تبریز فعلی)، 1356. ص 277 – 276، به نقل از: مجله بررسیهای تاریخی، س 3، ش 5.
8.. ترجمه تاریخ یعقوبی ج 2، ص 166.
9. مطالب فوق از کتاب اردبیل تألیف این جانب که حدود ده سال پیش از سوی دفتر پژوهشهای فرهنگی در تهران منتشر شده، بدون ذکر مأخذ برداشت شده است. همچنین مطلب مربوط به حاکمنشین شهر در قلعه اردبیل (ص 26).
10. احمد اشرف، (1352)، ص 23.
11. احسنالتقاسیم فی معرفهالاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، (تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361)، ص 560.
12. تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد (1373)، ص 364.
13. در بازار حتی گربه هم میفروختند. ابوحامد اندلسی در این باره مینویسد که در این شهر به علت وفور موش، گربه نزد سکنه خیلی عزیز است و به وسیله دلالهای مخصوص خرید و فروش میشود.
14. چ 5، (تهران: نشر نی، 1389).
15. تاریخ ایران مدرن، ص 17.
16. پیگولوسکایا و همکاران، تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم، ترجمه کریم کشاورز، (تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، 1346)، ص 664.
انسان شناسی و فرهنگ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید