فاطمه (س) و نماز / امام موسی صدر - ترجمه احمد ناظم - بخش پایانی

نماز تمرینی است برای جنگ و جهاد: «إن الله یُحبُ الذین یُقاتلون فی سبیله صفا کأنهُم بُنیانٌ مرصوص» نمی‌‏بینید در نماز جماعت، چگونه صفها به هم فشرده است؟ هم از چپ، هم از راست، هم از پشت سر و هم از جلو؟ نمی‌‏بینید چگونه حرکت‌ها هماهنگ و یکپارچه است؟

نماز تمرینی است برای جنگ و جهاد: «إن الله یُحبُ الذین یُقاتلون فی سبیله صفا کأنهُم بُنیانٌ مرصوص» نمی‌‏بینید در نماز جماعت، چگونه صفها به هم فشرده است؟ هم از چپ، هم از راست، هم از پشت سر و هم از جلو؟ نمی‌‏بینید چگونه حرکت‌ها هماهنگ و یکپارچه است؟ چگونه امام به جای مأمومان قرائت را می‌‏خواند؟ چگونه وقتی او به رکوع و سجده می‌‏رود، شما نیز به دنبال او به رکوع و سجده می‌‏روید؟ نماز انسان را از عادت به فرومایگی و خواری و تسلیم ‏شدن و ناپایداری بازمی‌دارد. در آیه «یا بنی‌آدم خُذوا زینتکُم عند کل مسجد» [ای فرزندان آدم، به هنگام هر عبادت زینت خود را برگیرید. (اعراف، ۳۱)] بنا بر تفسیر پیامبر، منظور از «الزینه» اسلحه است؛ زیرا پیامبر فرموده‏اند: «زینت مردان اسلحه است.» بنابراین تفسیر «زینت» اسلحه است. نماز تمرینی است برای اقتدار و موضع اجتماعی مردم، ولی کدام اقتدار؟ اقتداری که به غرور و خودبینی نینجامد؛ اقتداری که متکی بر نفس نیست، بلکه یاری‌گرفته از خداوند است.

 

بهره از نماز

بنابراین فاطمه(س) می‌‏گوید: چرا نماز شما را قوی نکرده است؟ چرا نمازتان موجب غرور شما شده است؟ فاطمه می‌‏خواهد این وضع را اصلاح کند. درست است که خدا به نماز فرمان داده، ولی این فرمان به سبب نیاز او به نماز شما نیست، بلکه خدا برای تربیت شما و تقویت اوضاعتان به آن فرمان داده است. ولی شما از آن بهره نمی‌‏‏گیرید؛ زیرا به سبب ترس و طمع در برابر حقی که پایمال شده است، سکوت کرده‏اید. چگونه نماز می‌‏خوانید، ولی راضی می‌‏شوید که حق غصب شود و کرامت بر باد رود؟ چگونه احساس ضعف می‌‏کنید، در حالی که هر روز پنج بار با آفریننده آسمان‏‌ها و زمین پیوند برقرار می‌‏کنید؟ از چه می‌‏ترسید؟ چگونه می‌‏ترسید، در حالی که هر روز با خدا ارتباط برقرار می‌کنید؟ خدایی که زمین در قبضه قدرت او و آسمان‌ها درهم‌پیچیده به دست اوست. از هیچ چیز نباید ترسید.

 

نماز مقبول

کی نماز پذیرفته است؟ وقتی که متوجه خدا می‌شوید و در پیشگاه او هستید و پس از نماز، نیرویی جدید و آسایشی تازه و قدرتی نو پیدا کنید و در‌‌ همان وقت، احساس فروتنی به شما دست دهد؛ یعنی همزمان احساس قدرت و فروتنی کنید، نه احساس قدرت و غرور، نه فروتنی و خواری و درماندگی. احساس قدرت و بزرگی و سربلندی، باید در کنار فروتنی و حس بندگی باشد. بزرگی و عزت در بندگی خداوند است؛ زیرا بندگی خدایی که دربردارنده همه صفات کمال است، ما را به او نزدیک می‌‏کند. دانش و عدالت و فضیلت و بزرگی ما، در گرو نماز و عبادت خداست. نماز کارخانه‏ای برای ساختن انسان کامل است. آیا نمازهای ما، چنین تأثیری در ما دارد؟

فاطمه‌(س) در مقدمۀ خطبه‌اش، می‌کوشد که حقیقت اسلام و روح دین را آشکار کند تا عبادت‌ها و مناسک و آداب و سنتهای مسلمانان به قالب‌ها و عادت‌های بی‌محتوا و بی‌نتیجه تبدیل نشود. هر انسانی که در راه حق حرکت می‌کند، با لغزشگاه‌ها و انحرافات فراوانی روبروست. همواره حق و راه حق یکی است، ولی باطل راههای بسیاری دارد. تصور کنید انسانی را که می‌خواهد به شهری سفر کند. در یک مسیر شروع به حرکت می‌کند، ولی در هر بخشی از راه احتمال انحراف وجود دارد. اگر او از مسیر منحرف شود، گم می‌شود و از مقصود خود دور می‌افتد. به همین‌ترتیب، در مسیر حق نیز لغزشگاه‌هایی وجود دارد و ممکن است شیطان، رهرو این راه را گمراه و منحرف کند.

 

انحراف‌ها

انسان در برابر عبادت‌ها با خطرهایی روبروست. یک خطر این است که مسلمان عبادت را‌‌ رها کند: نماز نخواند، روزه نگیرد، خواه از روی تنبلی یا نادانی و خواه بر اثر تفکری منحرف و برخاسته از هوا و هوس٫ از این روست که می‌شنوید: «چه نیازی به این ظواهر و قالب‌ها‌ست؟ کافی است دلمان پاک و نیت‌هایمان خیر باشد. اگر چنین شد، دیگر به نماز و روزه و مانند آن نیازی نیست!» این انحراف از یک جهت است.

انحراف دیگر این است که انسان نماز بخواند و روزه بگیرد، ولی نماز و روزه‌اش معنا و محتوا نداشته باشد. نماز و روزه و حج در دل و در رفتار او تأثیر نگذارند. امیر مؤمنان‌(ع) فرمود: «چه بسا روزه‌داری که از روزه‌گرفتن بهره‌ای جز گرسنگی و تشنگی نمی‌برد!» بر همین اساس، می‌توان گفت که چه بسا نمازگزاری که از نمازگذاشتن بهره‌ای جز خستگی و تلف‌شدن وقت نمی‌برد! و به همین ترتیب، چه بسا حج‌گزاری که از رفتن به حج، جز صرف مال و تحمل دشواری‌ها بهره‌ای نمی‌برد!

این خطر بسیار بزرگ است و در برابر چشممان قرار دارد. اگر نمازهایی که می‌خوانیم، ‌‌همان نمازی است که خدا می‌خواهد، پس چرا تأثیر خود را ندارد؟ نزد پزشک می‌روید و برای شما نسخه‌ای می‌نویسد، دارو را می‌خرید؛ ولی می‌بینید اثری ندارد. یا در تخصص پزشک شک می‌کنید، یا در تأثیرگذاری دارو. وقتی می‌بینید دارو در شما اثری نداشته است، می‌گویید این دارو تقلبی و فاسد است. قرآن عبادت را به سبب نتایج و آثاری که دارد، برای بندگانش تجویز کرده است: «إن الصلاه تنهى عن الفحشاء و المُنکر»‌ ای مردمی که گرفتار کار زشت و ناپسند هستید، آیا نسخه یا ابزاری برای رهایی از آن می‌خواهید؟ بر شما باد به نماز٫ ما یک سال، دو سال، بیست سال نماز خوانده‌ایم، ولی می‌بینیم که ما را از کار زشت و ناپسند بازنداشته است. آیا باید در حکمت آفریدگار شک کنیم؟ پناه بر خدا! باید در نوع و جنس دارو شک کنیم؛ یعنی این نسخه‌ای که به آن عمل می‌کنیم، آنی نیست که خدا و رسولش خواسته‌اند. این نماز صحیح نیست!

 

راه و راهنما

فاطمۀ زهرا‌(س) خود را در برابر امتی می‌بیند که سرپرستش را از دست داده‌اند؛ پیامبر و رهبر این امت از دنیا رفته است و مردم کسی را که پیامبر به او اعتماد داشت، به رهبری نگرفته و ر‌هایش کرده‌اند؛‌‌ همان کسی که پیامبر دربارۀ او می‌گفت: «به خدا سوگند اگر امور خود را به او بسپارید، شما را به راه روشن هدایت می‌کند»؛ بنابراین فاطمه می‌خواهد به آنان هشدار دهد که ‌ای مردم، نگویید «ما مسلمان شدیم، خدا را شکر از خطر نجات یافتیم»؛ شما هنوز با خطر بزرگی رو‌برو هستید. نگویید «ما از میراث محمد‌(ص) پاسداری می‌کنیم: نماز می‌خوانیم، روزه می‌گیریم، مسجد ما پر از نمازگزار است»؛ نه! در اشتباهید. نماز و روزه و همۀ واجبات و مناسک اسلام حکمت‌ها و مصالحی دارد.

اگر دیدید نماز می‌خوانید، ولی با این حال متکبر هستید؛ روزه می‌گیرید، ولی نمی‌توانید هوای نفس و خودخواهی‌تان را مهار کنید؛ عبادت می‌کنید، ولی این عبادت شما را از کار زشت و ناپسند بازنمی‌دارد، نگاهی به خودتان بیندازید و نگاهی به دینتان. یکی از شروط نماز اخلاص است. اگر در نماز کوچکترین شک و تردیدی پدید آید، باطل است؛ چون خدا می‌خواهد با نماز، شما را برای چند دقیقه تمرین دهد: هر‌چند برای چند دقیقه و به صورت گام به گام.

کسی که می‌خواهد شنا یاد بگیرد، اول در مکانی کم‌عمق تمرین می‌کند. کسی که می‌خواهد ورزش کند، ابتدا آرام نرمش می‌کند. خدا نیز می‌خواهد تنها در پنج دقیقه‌ای که مشغول نماز هستید، جز به فرمان او نباشید و جز او را عبادت نکنید و جز به سوی او توجه نکنید.

اگر در مدتی که مشغول نماز هستی، به سبب احترام به کسی نماز خواندی یا به سبب احترام به مال یا مقام کسی نماز خواندی یا برای رسیدن به آبرو، مقام، جلب اعتماد مردم یا به هر دلیل دیگری نماز خواندی، در این مدت نمازت باطل است. تا در طی این چند دقیقه ما را بر اخلاص داشتن در عمل تمرین دهد تا بتوانیم بعد از تمرین نماز، تنها خدا را بپرستیم و تنها به ارادۀ او حرکت کنیم و از هوا و هوس و خودخواهی و اموال و زنان و فرزندانمان تأثیر نگیریم. نماز در این مدت کوتاه تأثیر غیر خدا بر انسان را قطع می‌کند و بدین ترتیب انسان می‌آموزد که چگونه برای غیر خدا کرنش نکند…

 

هدف از نماز

هدف از نماز اطاعت مطلق است. اطاعت بدون کم و زیاد کردن، اطاعت بدون آنکه از نزد خود یا مطابق با خواسته‌های خود کاری انجام دهی. حتی اگر خواستۀ تو نیک باشد، باز حق نداری از نزد خودت آن را انجام دهی. چرا؟ تا در این چند دقیقه تمرین اطاعت مطلق کنی تا بندگی خدا نهادینه شود و رشد کند، زیرا اگر بندگی را تمرین کنی، بندگی در قلب تو رشد می‌یابد و شکوفا می‌شود. نتیجۀ آن چیست؟ وقتی احساس کنی که بندۀ خدا هستی، مشکلت پایان می‌یابد؛ راحت می‌شوی؛ چون بندۀ خدا هستی و جز خدا را نمی‌پرستی و از این رو، دیگر در برابر بزرگ و کوچک، در برابر ثروت و شهوت، وسوسه‌ها و طمع‌ها و هیچ دیگری سر فرو نمی‌آوری.

معنای اینکه انسان بندۀ خدا باشد، این است که به فرمان خدا حرکت کند؛ دستش وقتی حرکت کند که خدا آن را به حرکت درآورد؛ زبانش وقتی حرکت کند که خدا آن را به حرکت درآورد و… اگر من احساس کنم که اعضای بدنم و اعمالم و کار و زندگی‌ام همه از سوی خدا به حرکت درمی‌آید، احساس قدرت می‌کنم. مثالی ساده بزنم: وقتی نزد کسی می‌روید تا کاری را بر عهده‌اش بگذارید، ممکن است احساس ضعف و ناتوانی کنید. ولی اگر پیامی شفاهی یا کتبی از سوی شخصیتی بسیار بزرگ، بزرگتر از کسی که پیام را برایش می‌برید، داشته باشید، در این صورت آیا احساس قدرت نمی‌کنید؟ برای نمونه اگر نامه‌ای از رئیس‌جمهور به همراه داشته باشید و بخواهید نزد فرماندار یا افسری بروید، آیا هنگامی که نزد او می‌رسید، احساس قدرت نمی‌کنید؟ وقتی انسان درنتیجۀ خواندن نماز، بندۀ خدا می‌شود، یعنی من چیزی از خود ندارم، اختیار سود و زیان و مرگ و زندگی خود را ندارم. من به تنهایی، هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم. با نام خداست که کار‌ها را انجام می‌دهم و از این روست که ما هر عمل مهمی را با نام خدا آغاز می‌کنیم و می‌گوییم: بسم‌الله الرحمن الرحیم.

یعنی کارهایی که من انجام می‌دهم، گام‌هایی که من برمی‌دارم، برخورد و رفتاری که دارم، همه به دستور خداست و من در این مسیر حرکت می‌کنم.

منبع: روزنامه اطلاعات