کریم شیره‌ای زندگی زیر‌تیغ میر‌غضب

ناصرالدین شاه قاجار با سلطنتی قریب به پنجاه سال تنها پادشاهی در دربار قاجار است که لقب سلطان صاحبقران را به خود اختصاص داد، اما او فارغ از این عناوین و القاب ویژگی‌های دیگری نیز نسبت به سایر پادشاهان هم سلسله‌اش داشته که مهمترین آنها توجه ویژه به تعزیه، هنر نمایش و البته مسخرگان و دلقک‌هایی است که او را سر ذوق می‌آوردند، تا جایی که بهرام بیضایی در کتاب هنر نمایش این گونه عنوان می‌کند: «به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی معیرالممالک عظیم‌ترین نمایشخانه همه اعصار تاریخ ایران یعنی تکیه دولت در زاویه جنوب غربی کاخ گلستان با گنجایش حدود بیست هزار نفر و صرف مبلغی معادل یکصد و پنجاه هزار تومان ساخته شد».


پوریا بهرادکیان : ناصرالدین شاه قاجار با سلطنتی قریب به پنجاه سال تنها پادشاهی در دربار قاجار است که لقب سلطان صاحبقران را به خود اختصاص داد، اما او فارغ از این عناوین و القاب ویژگی‌های دیگری نیز نسبت به سایر پادشاهان هم سلسله‌اش داشته که مهمترین آنها توجه ویژه به تعزیه، هنر نمایش و البته مسخرگان و دلقک‌هایی است که او را سر ذوق می‌آوردند، تا جایی که بهرام بیضایی در کتاب هنر نمایش این گونه عنوان می‌کند: «به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی معیرالممالک عظیم‌ترین نمایشخانه همه اعصار تاریخ ایران یعنی تکیه دولت در زاویه جنوب غربی کاخ گلستان با گنجایش حدود بیست هزار نفر و صرف مبلغی معادل یکصد و پنجاه هزار تومان ساخته شد».
به همین منظور همواره در دربار ناصرالدین شاه ملیجکانی بودند که بساط تفرج شاه را مهیا می‌کردند. در این میان معروف‌ترین دلقک دربار قاجار عنوانی است که درخور کریم شیره‌ای است؛تنها فردی که اجازه داشت در حضور دیگر رجال و درباریان، حتی با شخص شاه شوخی کند و البته این شوخی‌ها کم هزینه هم نبود، چرا که گاهی او را با تهدید‌هایی از سوی ناصرالدین شاه مواجه می‌کرد، تا حدی که چند بار گردن کریم، تیغ تیز میرغضبان را نیز لمس کرده بود که در نهایت با استفاده از لطایف الحیل کریمانه ختم بخیر شد. اما نکته قابل ملاحظه اینکه، به قدری حضور دلقک‌ها در دربار شاه مهم تلقی می‌شد که سرجان ملکم می‌نویسد: «یکی از اجزای لاینفک اسباب سلطنت شخصی است که کارش مسخرگی است» در اصل کریم شیره‌ای، یکی از پر نفوذ‌ترین نزدیکان دربار ناصرالدین شاه، مردی بلند قد و لاغر اندام بود که همواره لباس‌های عجیب و رنگارنگی به تن داشت و بر خری کوچک با دست و پایی کوتاه سوار می‌شد. او با همه حقارت جثه و پستی شغل، انسانی با گذشت، بیچاره نواز و مردم دوست بود.
از یک سو به دلیل هوش فراوان و موقع شناسی معتمد عده زیادی از درباریان و رجال سیاسی آن زمان بود و آنها برای حل معضلات خود همواره به کریم رجوع می‌کردند و او هم با دریافت مبلغی پول و طرح طنز‌آمیز نیاز‌ها و مسائل آنها به رفع مشکل در موارد فراوانی کمک می‌کرد. و از سوی دیگر تنها دلقکی بود که با شجاعت کامل خویش در مقابل همه درباریان با نفوذ که هر یک اختیار جان و مال صدها نفر را در کف بی‌کفایت خود داشتند می‌ایستاد و با رک گویی، سرعت انتقال حیرت آور و سخنان نیشدار و بامزه علاوه بر خرسندی خاطر شاه در مواردی از مظلوم رفع ظلم کرده و در بیشتر موارد ظالم را از عمل خود شرمنده می‌کرد و آبرویش را در دربار می‌برد.کریم شیره‌ای به قدر کفایت سواد خواندن و نوشتن داشت، اهل نماز و سایر مناسبات مذهبی هم بود و گاهی که فرصت می‌یافت به گل‌های نرگسی باغچه خانه‌اش سرکشی می‌کرد و در اعیاد ویژه، گلدان‌هایی به منزل درباریان می‌فرستاد و از آنها عیدی می‌گرفت.در مورد زادگاه اصلی کریم نیز گمانه زنی‌هایی وجود دارد، عده‌ای او را یزدی و جمعی او را اصفهانی می‌دانند، اما در هر صورت او برای کسب روزی مجبور به ترک دیار خود شده و پا در معرکه پرخطر دارالخلافه تهران نهاده بود. نکته قابل ذکر دیگر اینکه، ابتدا نام او در بین اهالی تهران به واسطه حضورش در عروسی‌ها و جشن‌ها سر زبان افتاد و پس از آنکه آوازه‌اش در دربار قجر پیچید، شاه دستور داد تا او را برای شرفیابی به کاخ گلستان بیاورند.
در باب القاب کریم، نحوه ورود او به تهران و حضورش در دربار ناصرالدین شاه نیز داستان‌هایی نقل شده که به بخشی از آنها در این مجال اشاره می‌شود. شب اولی که کریم به تهران آمد به دلیل اینکه جایی را نمی‌شناخت، در پس کوچه‌های تهران سرگردان شده بود که ناگهان نگاهش متوجه خانه‌ای می‌شود که در آن مجلس عروسی برپا شده. با پررویی هر چه تمام وارد خانه می‌شود و عده‌ای مطرب را می‌بیند که به افتخار عروس و داماد در حال نواختن بودند. کریم شیره‌ای که محلی برای نشستن نیافته، ناگزیر در میان مطرب‌ها می‌نشیند، صاحب مجلس با دیدن چهره ناآشنای او، پیش می‌رود و جویای احوالش می‌شود. کریم نیز پس از مدتی از این شاخه به آن شاخه پریدن، خود را دلقکی اصفهانی معرفی می‌کند که برای پیدا کردن کار به تهران آمده است و در نهایت آن شب به قدری مسخرگی‌ها و شیرین زبانی‌های کریم باب میل میهمانان و صاحبخانه قرار می‌گیرد که تا هفت شبانه روز او را در خانه نگه می‌دارند. در روز‌ها و ماه‌های بعد نیز به فراخور مراسم و جشن‌ها، افراد متمول پایتخت کریم را در میهمانی‌های خود دعوت می‌کردند و او با مسخره بازی‌های خود جمع را به وجد می‌آورد تا جایی که آوازه شیرین زبانی کریم به گوش ناصرالدین شاه قاجار هم رسید و شاه او را فراخواند و کریم شیره‌ای دلقک مخصوص دربار قاجار شد. عبدالله مستوفی در این زمینه عنوان می‌کند: «کریم شیره‌ای نایب نقاره خانه و در حقیقت از طرف رئیس بیوتاتی که این قسمت را تحت اداره داشت، نایب رئیس بود و نقاره چی‌ها را تحت اداره داشت و به مناسبت شغل خود بر دسته‌های مطرب درجه دوم و سوم غیر دولتی شهر هم ریاست کرده و دعاوی آنها را ختم می‌کرد و در مقابل اجازه کسب، حقی از آنها می‌گرفت.
ولی کریم شیره‌ای به این قدر هم قانع نشده و چون مرد بذله گوی خوشمزه‌ای بود در دربار و خلوت شاه رخنه کرده و دلقک درباری شده بود و کم کم به همه کس لیچار می‌گفت، البته همواره در بذله گویی‌های خود نمکی داخل می‌کرد که طرف تعرض واقع نشود».  این میزان نزدیکی کریم با دربار، خود نشانگر میزان تأثیرگذاری او بر تصمیمات شاه بود.
 
منبع: ایران