1394/8/25 ۱۰:۲۱
سرکی به مناسبات یکی از سرگرمیهای کهن ایرانیان در تاریخ تهران، سال ١٣٤٥،جتهای نیروی هوایی زمینگیر شدند
سرکی به مناسبات یکی از سرگرمیهای کهن ایرانیان در تاریخ
تهران، سال ١٣٤٥،جتهای نیروی هوایی زمینگیر شدند
«در ایام اخیر با منتهای تاسف چند فروند از هواپیماهای جت ارتش دچار حادثه اسفناک سقوط شده است و علاوه بر درگذشت عدهای از افسران جوان و فداکار، با انهدام هواپیماهای مزبور خسارت بزرگی نیز به دارایی کشور وارد گردیده است. ضمن تحقیق درباره علت این حوادث تاسفآور معلوم گردیده است که اکثرا اصابت کبوترهای ناچیز، در حین پرواز با طیارات، موجب این فاجعههای دردناک شده است، بهقرار اظهارنظر مقامات فنی نیروی هوایی کشور، علت آسیبپذیری هواپیماهای سریع جت در مقابل پرندگان، استحکام جسم کبوتر و یا کمدوامی ساختمان جت نیست، بلکه عامل موثر همان سرعت زیاد هواپیما است.»
منع کبوتربازی
اینک نظر عموم را باین نکته جلب میکند که تکرار این قبیل حوادث ممکن است سبب نابودی جوانانی شود که علاوه بر علاقه هممیهنی چه بسا فرزندان و عزیزان نزدیک و منتسب بخانواده خود شما باشند. علیهذا شهربانی کل کشور بعموم کسانیکه بپرواز دادن کبوتر مبادرت میکنند ابلاغ مینماید، با توجه باهمیت موضوع پرواز دادن کبوتران و نتایج خطرناک آن و همچنین با توجه به مزاحمتی که از این راه برای همسایگان خود فراهم مینمایند، که منجر بشکایات متعدد و دایمی آنها میگردد، اشتغال باین تفریح و سرگرمی مذموم را بکلی و برای همیشه ترک نمایند. شهربانی کل کشور بکلیه کلانتریها اکیدا دستور داده است که خاطیان را جلب و برابر مفاد آئیننامه خلافی شدیدا تحت تعقیب قرار دهند»,١
اطلاعیهای که شهربانی کل کشور در روز ٢٣ آبان سال ١٣٤٥ در روزنامههای سراسری منتشر کرد، هشداری شدیداللحن به کسانی بود که به تعبیر حکومت، با «سرگرمی مذموم»شان، امنیت هواپیماهای جت ارتش را به خطر انداخته و موجب سقوط برخی از آنها شده بودند. اما این برخورد دستوری و حکومتی آیا میتوانست بساط یکی از سرگرمیها و «عشقبازی»های کهن و چند صد ساله ایرانیان را برچیند؟
چند دهه پیشتر، رجال کبوترباز قاجار!
«من از ده سالگی به کبوتر رغبت به هم رساندم و اولینبار به دستور دائیم شاهزاده جهانگیر میرزا، در باغ فردوس برایم لانه کوچکی ساختند و ده کبوتر از پدرم گرفتم و در آن انداختم. از آن پس من نیز در حلقه «عشقبازان» درآمدم و پیوسته و بیش و کم کبوترانی داشتم، ولی در بحبوحه آن، بین سالهای ۱۳۰۳، الی ۱۳۱۵ شمسی بود که متجاوز از دوهزار کبوتر داشتم»,٢ روایتی که دوستعلی معیرالممالک در کتاب «رجال عصر ناصری» از سرگرمی مورد علاقه خانوادگی این خاندان مشهور قاجاری به دست میدهد، ما را به آن بخش از زندگی و دنیای رجال ایرانی در سدههای گذشته میبرد که شاید تاکنون کمتر بدان توجه شده است: «پدرم دوستمحمدخان از کودکی به کبوتر عشق فراوان داشت و در زمان حیات پدرش، دوستعلیخان معیرالممالک [این دوستعلیخان معیرالممالک، جد نویسنده است]، بیش از هزار کبوتر گرد آورده بود. چند تن از کبوتربازان مشهور آن زمان، از قبیل: شاهزاده حاج نصرالله میرزا، میرزا آقا سلطان و حاج قربان اغلب نزد پدرم میآمدند و هربار برایش تحفههای تازه میآوردند. حاج قربان از «نقشبازان» [نام گونهای کبوتر بنام بود و «زردهای خالسیاه» او را کس نداشت».٣
همنشین دیرین ایرانیان
نگهداری کبوتر و کبوتربازی که در گذر زمان به «عشقبازی» نیز شهرت یافته است، یکی از سرگرمیهای دیرینه ایرانیان به شمار میآید. هرچند نمیتوان آغازی برای آن برشمرد و معین کرد، اما با بهرهگیری از گواهیهای تاریخ میتوان دریافت، ایرانیان از روزگاران دور به نگهداری این پرنده به دلایل گوناگون علاقه داشتهاند؛ علاقهای اولیه به نگهداری یک پرنده سودمند و کاربردی برای انسان بهویژه در زمینه نامهبری، که در گذر زمان به یک سرگرمی و تفریح بدل شده است. از برخی منابع قدیم تاریخی درمییابیم که کبوتربازی در ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی دستکم در هزار سال پیش رونق داشته است. عمادالدین ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه» مفسر قرآن و تاریخنگار سده هشتم هجری به رواج سنت کبوتربازی در سدههای چهارم و پنجم هجری اشاره دارد. او همچنین از مزاحمتهایی یاد میکند که کبوتربازان برای مردم پدید میآوردند و حکومتهای وقت را برآن میداشت ممانعتهایی در این زمینه ایجاد کنند,٤
کبوتر در کنار گونههای زینتی پرندگان همچون قناری و بلبل، یکی از پرندگان محبوب در میان ایرانیان از هزارانسال پیش به شمار میآمده است. بهرهگیری از این پرنده همخوان با انسان در زمینههایی چون نامهرسانی، کاربرد فضولات آن در تهیه کود کشاورزی و گوشت آن برای خوراک، موجب شده بود در گذر روزگار پیوندی ناگسستنی میان انسان و کبوتر پدید آید. همین مسأله، زمینهای مناسب برای همزیستی اینها در کنار یکدیگر فراهم آورده بود؛ بهگونهای که منابع تاریخی در دورههای گوناگون تاریخ ایران از برجهای فراوان کبوترخانه در پیرامون شهرهای بزرگ یاد کردهاند که صدها کبوتر را در خود جای میدادهاند,٥
حکومت کبوتردوست صفویه
دو جهانگرد مشهور فرانسوی، ژان باپتیست تاورنیه و ژان شاردن، که هر دو در روزگار حکومت صفویان به ایران آمدهاند، علاقه فراوان ایرانیان به نگهداری از کبوتر را مورد توجه قرار دادهاند. تاورنیه در سفرنامه خود از هنر ایرانیان در تربیت کبوترها در شهرها یاد میکند: «کبوترها همه به دشت و صحرا میگریزند. در شهرها آنها را تربیت میکنند تا بروند و کبوتران دیگر را بیاورند و ایرانیان برای این منظور، تمامی روز را چه در سرما و چه در گرما میگذرانند. چون مسیحیان اجازه پرورش کبوتر را ندارند بعضی از عوام اجامر برای کسب این آزادی مسلمان میشوند»,٦ او سپس به کبوترخانههایی اشاره میکند که در سراسر اصفهان صفوی گستردهاند «در اطراف اصفهان بیش از سههزار کبوترخان وجود دارد که مانند کبوترخانهای ما دارای برجهای آجری بزرگ اما پنج یا شش برابر بزرگتر است. هرکس میتواند از این کبوترخانها در ملک خود بنا کند، با وجود این کمتر این کار را میکنند و عمده کبوترخانها متعلق به شاه است که بیش از گوشت کبوترها از فضله و کود آنها سود میبرد. این کود برای پرورش خربزه به کار میرود و چون در پای هر بوته کود بسیار میریزند در مملکت به مقدار فراوان به آن نیاز هست».٧
از اشارههایی که جهانگردان، بازرگانان و ماموران سیاسی در سفرنامهها و گزارشهای خود از این مسأله داشتهاند، درمییابیم که اصفهان عصر صفوی یکی از مرکزهای پررونق پرورش و نگهداری کبوتر و کبوتربازی بوده است. شاردن در بازدید خود از گودال لطفی، یکی از منطقههای اصفهان، آنجا را «مرکز بزرگ مرغفروشی»٨ یاد میکند که «عدهای کبوترباز حرفهای در این محل به فریبکاری مشغولند، زیرا کبوترانی را که میفروشند طوری تربیت کردهاند که پس از فروش همین که به هوا پرواز کردند، به سوی محل اصلی بازمیگردند»,٩
گاهی محبوب، گاهی مغضوب
سنت کبوتربازی در تاریخ ایران، همواره در دو سر طیف «محبوبیت» و «ممنوعیت» روزگار گذرانده است. کبوتربازی در دورههایی تا آنجا یک تفریح همگانی و دوستداشتنی به شمار میآمده است که در کنار مردم کوچه و بازار، حتی شاهان و نیز رجال حکومتی و درباری و مشاهیر زمانه را مجذوب و شیفته خود میکرده است,١٠همین مسأله موجب میشد کبوترخانهها و نیز مراکز فروش کبوتر در شهرهای بزرگ رونق داشته باشند. در کنار وجود کبوترخانههای بزرگ دوره صفوی که منابع ایرانی و غیرایرانی گواهی میدهند، ١١در برخی شهرها دکانهایی ویژه فروش کبوتر فعالیت میکردهاند. در سرشماری سال ١٣٠١ خورشیدی، از ٦ کبوترفروشی یاد شده است که در پایتخت فعالیت میکردهاند.١٢ علاقه به این پرنده سودمند در برخی دورهها تا آنجا پیش میرفت که برخی مالداران و رجال حکومتی را برآن میداشت نژادهایی از آن را از کشورهای دیگر به ایران وارد کرده، باغهایی بزرگ برای پرورش و نگهداری آن کبوتران پدید آورند. دوستعلی معیری در یکی از مقالات «رجال عصر ناصری» که سلسلهوار در سال ١٣٣٤ خورشیدی در مجله یغما منتشر میشد، روایتی جذاب از این مسأله به دست میدهد: «در سفر آخر ناصرالدین شاه بفرنگ که در سال ١٣٠٦ قمری اتفاق افتاد پدرم [دوستمحمدخان معیرالممالک] برای بار دوم در آنجا بسر میبرد. هنگام بازگشت سی جفت از انواع مختلف خروس و مرغ کاکلی و پَرپا و غیره، سیصد جفت از نژادهای مختلف ازجمله کبوترهای نامهبر، بیست جفت قناریهای فِری و سفید و ابلق و چهار جفت اردک کاکلی با خود بایران آورد و بازدیاد و تربیت آنها همت گماشت. در مهرآباد (ابتدا نظامآباد نامیده میشد و پس از آنکه جزو مهریه مادرم عصمهالدوله شد مهرآبادش نامیدند) باغی بوسعت شصتهزار متر ایجاد کرد. سیهزار متر آن را برای پروراندن گل و درخت میوه و پرندگان فوقالذکر تخصیص داد. کبوترهای نامهبر اغلب بین تهران و مهرآباد در پرواز و حامل پیام بودند». آوازه این باغ وسوسهانگیز و گونههای پرندگان بهویژه کبوترهای مشهورش تا آنجا پیچید که شاه قاجار را برآن داشت از آنجا بازدید کند: «روزی ناصرالدین شاه از ناهار بباغ مزبور که «عصمتیه» نام داشت آمد و زحمات معیر را مورد تقدیر قرار داد».١٣
این تفریح محبوب، در سوی دیگر ماجرا، در دورههایی مغضوب مردم و حکومت میشده است. شکایتهایی که مردم محلههای گوناگون همواره از کبوتربازان داشتهاند موجب میشده است دربار و دستگاه حکومتی در دورههای مختلف تاریخ ایران بر ممنوع کردن نگهداری کبوتر با هدف کبوتربازی روی آورند,١٤ نمونههایی از این محدودیت و ممنوعیت را میتوان در سدههای اولیه اسلامی در دستگاه خلافت بغداد و نیز در اواخر حکومت پهلوی دوم یافت.١٥ کبوتربازی گاه گرفتاریهایی اجتماعی پدید میآورد. رقابتهایی شدید که میان کبوتربازان حرفهای برای دزدیدن کبوترهای یکدیگر به روشهای حیلهگرانه وجود داشت، به تعبیر مرتضی راوندی در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران»، گاه به شورشهایی گسترده در محلههای شهرهای بزرگ چون تهران و اصفهان میانجامید.١٦همین مزاحمتها و گرفتاریها موجب میشد این تفریح کهن، در میان برخی خانوادهها به بدنامی شهره شود. در کنار این بدنامی، گاه برخی رخدادها موجب میشد کبوتربازها و کبوترپرانها به نیکنامی بر سر زبانها بیفتند. همزمان با ممنوعیتی اکید که شهربانی کل کشور در دهه چهل خورشیدی برای کبوتربازی در تهران پدید آورد، روزنامه اصفهان در شماره ٢٣ آذر ١٣٤٥ خورشیدی، با تیتر درشت، ماجرای کبوترپرانی را در اصفهان گزارش داد که هنگام کبوتربازی روی پشت بام، به گونهای کاملا اتفاقی توانسته بود دو زن سارق خانه همسایه را دستگیر کند.١٧
طوقی؛ یادآور تعصبات کبوتربازان
رونق کبوتربازی در ایران در گذر سدههای پیاپی، برخی سنتها و تعصبات را میان کبوتربازان و عشقبازان پدید آورده بود. علی حاتمی، کارگردان پرآوازه سینمای ایران، در سال ١٣٤٩ خورشیدی در روزگاری که کبوتربازی در میان خانوادهها و حکومت وقت، به خوشنامی شهره نبود، با ساخت فیلم «طوقی» که درامی عشقی به شمار میآمد، آداب و تعصبات جماعت کبوترباز ایرانی را هنرمندانه به نمایش درآورد,١٨ نکته جالب «طوقی» آن بود که پس از نمایش فیلم در تهران و دیگر شهرهای کشور، یکی از گونههای کبوتر که طوقی نامیده میشد، بیش از گذشته مورد توجه و علاقه کبوتربازان حرفهای و کارکشته قرار گرفت.١٩
چون کبوتر بچه پروازی/ برگشودی پر و کردی بازی؛ شاعر کبوترباز
در میان کبوتربازان مشهور تاریخ ایران که منابع از آنها یاد کردهاند، یک نام، بیش از دیگران توجهها را به خود میکشاند؛ محمدتقی بهار «ملکالشعرا»، شاعر، ادیب و سیاستمدار نامدار تاریخ معاصر ایران. دوستعلی معیری که بخشی از کتاب «رجال عصر ناصری» را به «کبوتر و کبوتربازی» اختصاص داده است، در کنار نامهایی چون «شاهزاده مرآتالسلطان، نظامالدوله خواجهنوری، شاهزاده عبدالصمد میرزا جهانبانی، شاهزادگان مقبلالدوله و مفاخرالسلطنه، نوههای شاهزاده تیمور میرزا سردار معتضد و نصیرهمایون، پسر میرزا زینل»، از ملکالشعرای بهار نام میبرد که در کنار این نامبردگان، «کبوتربازان معروف و طراز اول» پایتخت به شمار میآمدهاند,٢٠ملکالشعرای بهار در نزدیک به ١٠ قصیده یا غزل خود به کبوترهایی اشاره میکند که «رفیقان وفادار»ش به شمار میآمدهاند: «بیایید ای کبوترهای دلخواه/ سحرگاهان که این مرغ طلایی ... بپرید از فراز بام و ناگاه/ ببینمتان به قصد
خودنمایی ... بیایید ای رفیقان وفادار/ من اینجا بهرتان افشانم ارزن ... که دیدار شما بهر من زار/ به است از دیدن مردان برزن»,٢١
مشاهیر عشقباز
آنگونه که از گفتوگوی نگارنده با چند کبوترباز قدیم تهران برمیآید، در کنار نامهای کبوتربازان مشهور که در این گزارش آمد، رحمان خان، شاهزاده حبیباله میرزا رکنی، سرهنگ وقار، سرتیپ علیاکبر خان سیاهپوش، آقا تقی امامبخش (معروف به عمو تقی)، پهلوان اکبر کاشی، حاجی سئلهدار، اکبر خان قجر، آقا شعبان قمی، اسماعیل خان معروف به (اسماعیل بقال)، ابوالقاسمخان معروف به (لحافدوز)، اسدالهخان معروف به (باغبان)، مشهدی رجب معروف به (رجب تنبل)، دکتر جهانشاهلو، کهن، ماشاالهخان معروف به ماشاالله ابراهیمخان، قربانخان، تقی ارباب، مجتبی رضازاده (معروف به گلفروش)، رحیم امامبخش (معروف به میرزا رحیم رنگساز)، علی بهروزی (معروف به علی زکی)، علی نصیبی (معروف به شیشهبر)، باقرخان اسفندیاری، محمود حاجنبی (معروف به آهنگر)، ایرج خان بختیاری (معروف به ایرج زاغی)، اکبرخان محمدطاهر (معروف به اکبر ابراهیمخان)، قاسم رییس، رضا عشقیار، حسن علیشیر (معروف به حسن قاسم)، عباس مجیدی (معروف به عباس مشدی) و محسن مشایخی ( معروف به محسن گلی) از کبوتربازان و عشقبازان نامدار تهران در یک سده اخیر به شمار میآیند,٢٢
* منابع گزارش در دفتر روزنامه موجود است.
منبع: روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید