1394/5/11 ۰۹:۵۶
آرمانشهر یا دنیا به شکل آرمانیاش، همیشه در ذهن متفکران بهویژه انسانهایی که به شکلی خود را مسئول اصلاح جامعه میدانستند، بوده است. از افلاطون گرفته تا متفکران حوزههای دیگر تلاش داشتند در نظریاتشان، جهانی آرمانی برای مخاطب بسازند. در این گفتار این موضوع را در ٣ فرم صورتبندی میکنم.
جهان بهتر میتواند همان آرمان کلاسیک یا سنتی در بین آدمها باشد که آرمانشهر سنتی را میسازد. شهری که یکدست اهورایی است یعنی جهانی کاملا سپید که ما انسانها در آن سایهای از یک جهان واقعی هستیم و تلاش میکنیم به سرچشمه مقصود برسیم. اینگونه است که آرزو میشود یا در آرمان انسان اینطور شکل میگیرد که این جامعه باید کاملا پاک و خوب باشد. یک نگاه دیگر هم وجود دارد که به نگاه کلاسیک نزدیک است.
در این نگاه با توجه به مناسبات جهان، ساختن آرمانشهر رویایی عملی نیست. این آرمانشهر کاملا رویایی است گویا در دنیا هیچگونه بدی و ظلمی وجود ندارد، آزادی و حقوق برابر برای همه انسانها وجود دارد، طبقات اجتماعی در جامعه خنثی هستند، مناسبات قدرت برای انسانها کاملا حل شده است و خودشان همهچیز را در تعامل با یکدیگر هدایت و انتخاب میکنند.
انسان امروز اما در عین اینکه این مسأله را درقالب رویا نگاه میکند، باید بتواند جنبه عملیتری هم به این موضوع بدهد.
با توجه به پیچیدگی جهان بشری در جهان امروز، کوری بصیرت و جنگ خانمانسوز بین انسانها آن هم بهدلیل قدرت، پول و آلودگیهایی که بشر برای خود ایجاد کرده، حتی راه نفسکشیدن را هم به روی خود بسته است.
در این شرایط ما چگونه میتوانیم به آرمانشهری فکر کنیم یا دستکم به آن امیدوار باشیم؟ آیا بهطور عملی میتوان شرایط را برای بشر بهبود داد؟ من بسیاری از مواقع بهطور جدی به این مباحث فکر میکنم و پاسخی که به آن میرسم این است؛ چراکه نه؟! ما بیتردید در بعضی موارد میتوانیم این تغییرات را ایجاد کنیم. مثلا در بحث محیطزیست که کل هستی بشر را فراتر از تهدیدات عملی دستساز انسان، تهدید میکند. آیا راهی برای جلوگیری از این تهدیدات نیست؟
مسلما آرمانشهری که در ذهن من شکل میگیرد در درجه اول احترام به عناصر اصلی حیات است؛ فضایی که انسان در آن بهراحتی نفس بکشد و برای عناصر اصلی حیات ارزش بگذارد. از آب، گیاه و هوا گرفته تا هرآنچه در محیط پیرامون ما است. بهنظر میرسد، رسیدن به راهکاری عملیاتی برای ساختن آرمانشهری معقول، رویه دارد. دنیای امروز با این معضل دستوپنجه نرم میکند؛ بهویژه کشورهای خاورمیانه و آسیایی. این رویه میتواند به سمتی هدایت شود که حداقل ابعاد تخریبی رادیکالیسم کنترل شود و دنیا را قابلتحملتر کند. مساله بعدی تهدید انسان به جنگ است؛ مسالهای که همیشه بالای سرش قرار دارد.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که از جنگ و درگیری، آسیبهای بسیار زیادی متحمل شده است. اگر آرمانشهری که میتوانیم بسازیم، بتواند جهان را به سمتی هدایت کند که صلح در آن پایدار باشد، یکی از مهمترین آرمانهای بشری شکل میگیرد. مساله مهم بعدی در جهان بهتری که هر انسانی آرزوی زیستن در آن را دارد، آزادی است. آزادی جوامع تعاریف مختلفی دارد براساس شرایط فرهنگی و درک انسان از آزادی.
بهطورکلی انسان امروز طوری هدایت شده که تفاوت آزادی و عدم آزادی را بهخوبی درک میکند. یکی از مسائل مهم انسانمداری فردی، آزادی است و حتی شادی و پویایی هر جامعهای در گروی آزادی است. این مساله بسیار مهم است که انسان بتواند برای خود تصمیم بگیرد؛ انتخابگر باشد نه انتخابشونده.
آرمانشهر مرا بدون تردید دانش و عدالت اجتماعی هدایت میکند؛ نه کوری یا عدم درک. انسان به دستاوردهایی در طول عمر خود دست پیدا کرده است که این دستاوردها میتواند بسیار مثبت در خدمت خودش گرفته شود؛ همه اینها پایههای خرد انسانی است و میتواند در یک آرمانشهر برای خود جایی پیدا کند.
روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید