1394/5/7 ۰۹:۵۱
نامه دكتر محمدامين رياحي دوست بسيارعزيز، جناب آقاي رهنمون بعد از سلام و تجديد ارادت عرض ميكنم: اولاً به عنوان يك خويي عاشق خوي بايد از مساعي شما در سراسر عمرتان براي پيشرفت و آباداني خوي و تأمين موجبات رفاه اهل خوي تشكر كنم؛ مخصوصاً از كوششهاي صميمانة اخير شما در برگزاري كنگرة بزرگداشت شمس تبريزي در خوي كه همگان تحت تأثير قرار گرفته بودند.
نامه دكتر محمدامين رياحي
دوست بسيارعزيز، جناب آقاي رهنمون
بعد از سلام و تجديد ارادت عرض ميكنم: اولاً به عنوان يك خويي عاشق خوي بايد از مساعي شما در سراسر عمرتان براي پيشرفت و آباداني خوي و تأمين موجبات رفاه اهل خوي تشكر كنم؛ مخصوصاً از كوششهاي صميمانة اخير شما در برگزاري كنگرة بزرگداشت شمس تبريزي در خوي كه همگان تحت تأثير قرار گرفته بودند.
دربارة پرسش جنابعالي از شهبازخان دنبلي مهمترين سردار و شهيد شهرمان، عرض ميكنم: خوي به سبب برخورداري از مواهب طبيعي، آب و هواي مساعد و زمين زرخيز، هميشه منطقة آبادي بود و به همين علت، اقوام ساكن در غرب سلسله جبال اورين چشم طمع به آن دوخته بودند. در قديمترين ادوار آشوريها، بعد از آنها روميها و آخر از همه عثمانيها؛ مخصوصاً بعد از تشكيل دولت صفوي و جنگ چالدران دشمني متعصبانة مذهبي هم پيدا كردند. در دورة صفويه، خوي سه بار به فرمان سلاطين عثماني به كلي ويران شد:
1ـ در 985 هجري به دست سلطانمراد سوم
2ـ در 1045 به وسيلة مراد چهارم
3ـ در 1136 به دست عبدالله پاشاكوپرولوزاده سرعسكر.
در اين حملة سومي، شهبازخان دنبلي در دفاع از شهر خوي شهيد شد. وقتي افغانها اصفهان را گرفتند و شاهسلطان حسين را بركنار و مقتول كردند، ايران بيصاحب ماند. روسها و عثمانيها طبق پيماني ايران را بين خود تقسيم كردند. كلية استانهاي غربي از ايروان تا خوزستان سهم عثماني شد. عثمانيها سه اردو را مأمور تصرف سهم خود كردند. يك اردو به فرماندهي عبدالله كوپرولوزاده مأمور تصرف خوي و تبريز شد. در 7 نوروز 1136 سپاه عبدالله پاشا از درة قوتور به خوي سرازير شد.
آن روزها با متلاشي شدن حكومت مركزي صفويه، خوي بيدفاع و شهبازخان دنبلي حاكم منطقه، مغضوب شاهسلطان حسين شده بود و در فيرورق دورة بازنشستگي را ميگذراند. ريشسفيدان شهر به فيرورق رفتند و او را براي سرپرستي و دفاع از خوي به شهر آوردند.
عبدالله پاشا با سپاه فراوان خود خوي را محاصره كرد و 53 روز با توپخانة سنگين شهر را ميكوبيد. چندين بار روزها ديوار قلعه در يك جا فرو ميريخت و شبانه به دستور شهبازخان از نو ميساختند.
بعد از 53 روز، عثمانيها از يك طرف وارد شهر شدند و شهر را قتلعام كردند. شهبازخان با پسرش و چند جوان دنبلي شهيد شدند. از 8 هزار جمعيت خوي كه كشته شدند، عبدالله پاشا 7 نفر را زنده رها كرد و گفت: «اينها بروند و در شهرهاي اطراف بگويند هر شهري در برابر عثمانيها مقاومت كند، چنين بلايي بر سرش ميآيد!» عثمانيها هم تلفات زيادي دادند و آن دفعه از پيشروي به طرف تبريز بازماندند. حماسة مردانگي شهبازخان در همة تاريخها و دايرةالمعارفها ثبت شده است و خوييها بايد به داشتن چنين قهرماني افتخار كند.
قصر حكومتي شهبازخان در خيابان نظاميه، روبروي كوچة صابونچي و بعدها خانههاي حاجي ميرزاعليقلي شهيدي در آنجا بود. به نظرم بهتر است آن خيابان به نام شهبازخان دنبلي و خيابان شرقي ـ غربي كه به جاي صابونچي ساخته ميشود، خيابان صمدزاده ناميده شود كه خانهاش هم در همان كوچه بود. مجسمة شهبازخان هم در محل مناسبي نصب و در جاي خانة حاجي ميرزاعليقلي هم مدرسهاي به نام شهبازخان ساخته شود.
*ماهنامه خوينگار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید