1394/5/5 ۱۰:۴۶
سرپرست هیأت کاوش در محوطه پارینه سنگی میرک سمنان از نتایج ارزشمند کاوش در نخستین محوطه روباز انسان نئاندرتال ایران میگوید. حامد وحدتی نسب با بیان این که برای برآورد قدمت سن یافتههای این محوطه پیش از تاریخ باید چند ماهی منتظر بود؛ قدمت حضور انسان در این محوطه را دستکم ۳۰ هزار سال میداند که ممکن است تا حدود ۲۰۰ هزار سال نیز افزایش یابد. به گفته او کاوشها نشان میدهد که اقلیم کویری جنوب سمنان در زمان زندگی انسان نئاندرتال نه تنها کویری نبوده که شرایط جنگلی و تالابی داشته است.
گفتوگو با سرپرست هیات کاوش در محوطه میرک سمنان
مسعود بُربُر: سرپرست هیأت کاوش در محوطه پارینه سنگی میرک سمنان از نتایج ارزشمند کاوش در نخستین محوطه روباز انسان نئاندرتال ایران میگوید. حامد وحدتی نسب با بیان این که برای برآورد قدمت سن یافتههای این محوطه پیش از تاریخ باید چند ماهی منتظر بود؛ قدمت حضور انسان در این محوطه را دستکم ۳۰ هزار سال میداند که ممکن است تا حدود ۲۰۰ هزار سال نیز افزایش یابد. به گفته او کاوشها نشان میدهد که اقلیم کویری جنوب سمنان در زمان زندگی انسان نئاندرتال نه تنها کویری نبوده که شرایط جنگلی و تالابی داشته است.
آن گونه که این باستانشناس به خبرنگار «قانون» میگوید پیش از ما که انسان هوشمند باشیم، آخرین انسانی که روی زمین زندگی کرده انسان نئاندرتال بوده است که از زمره انسانهای منقرض شده به شمار میرود. نئاندرتالها که در بازه زمانی حدود ۲۰۰ هزار تا حدود ۳۰ هزار سال پیش در اروپا، خاورمیانه و قسمتهایی از آسیای مرکزی پراکنده بودهاند، به لحاظ ریختشناسی خیلی متمایز نبوده به طوری که اگر یک غیرکارشناس به بازسازیهای درستشان نگاه بکند در نگاه اول تشخیص نخواهد داد که این انسان متفاوتی است. با این وجود از نگاه کارشناسانه، قد و قامت کوتاهتری داشته، جثهاش عضلانیتر بوده است و از طریق شکار و جمعآوری میوههای وحشی و حیوانات کوچک امرار معاش می کرده است. انسان نئاندرتال که شکارچی خیلی ماهری بوده است، ابزار سنگی را خیلی خوب میشناخته و درست میکرده، آتش را کنترل میکرده و پوشش مناسب داشته است چرا که در بیشتر برهه زمانی که زندگی میکرده اعصار یخبندان بوده است. البته این موجودات در یخ و برف زندگی نمی کردند اما زندگیشان خیلی از محیط سرد متاثر بوده و مجبور بودند با هوای سردی که به خصوص در اروپا و آسیای مرکزی وجود داشته سازگاری مناسبی داشته باشند.
به گفته وحدتی نسب این انسان در ایران و منطقه خاورمیانه هم زندگی میکرده است و بزرگترین بقایای فسیلی و اسکلتی او را از غاری به نام شنیدار در کردستان عراق داریم که شامل ۱۰ اسکلت میشود اما در ایران به وفور محوطههایی داریم که بر اساس دستافزارهایی که از خود به جا گذاشته میدانیم مربوط به این نوع انسان بوده است.
او با بیان این که این نوع انسان ا زحدود ۲۵ تا ۳۰ هزار سال پیش دیگر دیده نمیشود و از بین میرود درباره نحوه این اتفاق توضیح میدهد: «برخی معتقدند انسان نئاندرتال بدون این که در ما ردی از خود به جا بگذارد از بین میرود؛ عدهای که در اقلیتند فکر میکردند که این انسان جد انسانهای کنونی است که امروزه این موضوع دیگر پذیرفته نیست؛ عدهای هم معتقدند در واقع این انسان از بین میرود ولی یک رد پای خیلی محدودی از خودش در ژنتیک ما به جا گذاشته است که تحقیقات اخیر هم این موضوع را نشان میدهد. این رد به جا مانده از انسان نئاندرتال که قابل ردیابی هم هست یکسری خصايص خفیفی است که برگرفته از این نوع انسان است.»
او با تایید این که این موضوع تاییدی بر آمیزش انسان نئاندرتال با هوموساپینس (انسان هوشمند کنونی) است، موی قرمز و ضخامت پوست را از صفاتی میداند که از نئاندرتال به انسان امروزی منتقل شده است.
وحدتی نسب با بیان این که تا این لحظه در ایران نمونههایی از خود این انسان و نه از ابزارهایش نداشتهایم، میگوید: «تنها موردی که میشود منتسب کرد، یک تکه استخوان ساعد دست است که از غاری به نام شکارچیان یا پناهگاه صخرهای بیستون، پایین همان دیواره معروف بیستون، به دست آمده است و مربوط میشود به کاوشهایی که سال ۱۹۴۹ در آنجا انجام شده است. برخی از پژوهشگران معتقدند که این تکه استخوان را میشود به استخوان دست انسان نئاندرتال منتسب کرد.»
او در پاسخ به این که محل زندگی این نوع انسان چه نوع جایی بوده است، میگوید: «بحث این که ما آثار این انسان را چه جور جایی پیدا کردهایم و این که این انسان کجا زندگی میکرده جداست. آن چه ما پیدا کردهایم عمدتا به غارها و پناهگاههای صخرهای برمیگردد اما نه به این دلیل که آنها بیشتر اینجا زندگی میکردهاند بلکه به این دلیل که باستانشناسان بیشتر در این نوع جاها کار کردهاند. پیدا کردن محوطههای باز کمی سخت است. درغارتکلیفتان مشخص است. راحت پیدا میشود و کاوش کردن هم در آن ساده است اما در محوطههای باز که محدوده مشخصی ندارند به پیمایشهای روی زمین خیلی فشرده نیاز است به همین خاطر عمدتا بقایای ابزار سنگیهای نئاندرتال در زاگرس از محوطههای غاری به دست آمدهاند. ولی اینها جوامعی بودهاند که هرجایی که شرایطش فراهم میشده زندگی میکردهاند. این شرایط مناسب شامل دسترسی به آب به عنوان اولین نکته، دوم وجود مواد غذایی در شکل جانوران وگیاهانی که بتواند استفاده کند و سوم داشتن منابع مناسب از جنس خوب سنگ که بتوانند از آن ابزار سنگی بسازند بوده است. هرجا اینها بوده نئاندرتالها هم زندگی میکردهاند.»
نتیجه مهمی که وحدتی نسب از این موضوع میگیرد آن است که نئاندرتالها در کویر زندگی نمیکردهاند چرا که «اصلا و ابدا فناوری استحصال آب در مناطق کویری را نداشتهاند» و قنات و زهکشی و فناوریهای این چنینی خیلی سال بعد شکل میگیرد و به انسان اجازه میدهد در کویر هم سکونت کند. پیش از آن انسان به هیچ رو نمیتوانسته در کویر سکونت کند و این یعنی جایی که ما امروزه بقایای آنها را در کویر پیدا کردهایم زمانی که نئاندرتالها زندگی میکردهاند شرایط دیگری داشته است.
او درباره کاوش در میرک سمنان که خبر کشف بقایای انسان نئاندرتال در آن هفته گذشته رسانهای شد، توضیح میدهد: «منطقهای که ما روی آن کار کردهایم و به آن تپههای میرک می گویند، بیست و چند سالی هست که توسط باستانشناسان شناسایی شده است اما هیچ وقت کار جدی روی آن انجام نشده بود. اولین کار جدی را که منجر به انتشارات شد خود ما در سال ۱۳۸۸ انجام دادیم و نمونهبرداریهایی که روی سطح انجام دادیم و در واقع ریخت شناسی ابزارسنگیها به ما نشان داد که اینها به انسان نئاندرتال مربوط است. اما درباره این که چرا اینجا بودند و چرا این همه پراکنشش وسیع است هیچ اطلاعی نداشتیم.»
او با تاکید بر این که میرک از چند نظر محوطه بسیار متفاوتی است، میگوید: «یکی به دلیل ابعاد خیلی بزرگ آن است؛ یکی به دلیل تعداد این دستافزارهای سنگی است که روی سطح وجود دارد و جزو یکی از شاخصترینها در دنیاست و یکی دیگر هم به دلیل ریخت و قیافه این ابزارهای سنگی است که خیلی خیلی متمایز و در میان ابزارهای موجود خیلی تیپیک هستند. یعنی شما در موتورهای جستوجو اسم علمی برخی از ابزارها را که جستوجو کنید اولین تصویری که به شما نشان میدهد ابزارهای میرک هستند؛ یعنی تا این اندازه این ابزارها در دنیا شاخص هستند.»
سرپرست هیأت کاوش در میرک با طرح این پرسش که «چه دلیلی داشته که این نقطه در جنوب سمنان این قدر مورد سکونت قرار بگیرد و در آن این اندازه ابزار سنگی با این درجه تنوع داشته باشیم» هدف از کاوش در این محوطه را این گونه توضیح میدهد: «بعد از پژوهشهایی که در سال ۱۳۸۸ انجام دادیم، امسال دست به کاوش زدیم و هدفمان هم این بود که با استفاده از مطالعات زمینشناسی و زمینریختشناسی اقلیم آنجا را بازسازی کنیم. یعنی از نوع رسوبات در لایههای کاوش تشخیص بدهیم که این رسوبات مربوط به چه نوع آب و هوایی است. کار دیگری که میخواستیم انجام دهیم بازسازی بقایای جانوری بود که به ما کمک میکرد چرا که جانوران هم نسبت به آب و هوایی که در آن زندگی میکنند حساسیت نسان میدهند و برخی در محیط مرطوب زندگی میکنند و برخی در محیط بیابانی. نکته سوم که برای ما اهمیت داشت این بود که سن قطعی اینجا را برآورد کنیم یعنی با استفاده از نمونهبرداریهایی که انجام دادیم ببینیم دقیقا انسان چه زمانی در آن سکونت داشته است.»
او با بیان این که برای برخی موارد هنوز باید منتظر ماند تا نتایج آزمایشگاهی بیاید و این موضوع چندماهی طول میکشد، گفت: «فعلا متوجه شدهایم که با توجه به جنس و رنگ و بافت رسوباتی که در آن کاوش کردیم، اینجا در یک برهه زمانی حالت جنگلی و حتی تالاب مانند بوده است. یعنی رسوبات نشان میدهد که اینجا یک تالاب بوده و بقایای جانوری مثل گوزن و گاومیش که توی مرداب زندگی میکنند هم این فرض ما را تایید میکنند که اینجا وقتی این نوع انسان زندگی میکرده نمیتوانسته حالت کویری داشته باشد و اقلیمش کاملا متفاوت بوده است.»
او با اعلام این که برای سن قطعی محوطه باید منتظر بمانیم تا جواب آزمایشهای رسوبشناسی هم بیاید، میگوید که میتوانیم بگوییم این سن قطعا بیش از 30هزار سال است اما این که این قدمت تا ۲۰۰ هزار سال هم عقب میرود یا مثلا تا ۶۰ یا ۷۰ یا ۱۰۰ هزار سال هنوز نمیدانیم.
وحدتی نسب در پایان تاکید نکته مهم را آن میداند که میرک اولین محوطه روباز انسان نئاندرتال است که در ایران کاوش میشود و کار در محوطه روباز خیلی سخت است. او با بیان این که «ما در این فصل موفق شدیم مکان مورد نظر را پیدا کنیم»، میگوید: «الان ما فهمیدهایم که در اعماق سه متری و پنج متری زیر زمین در نقاط خاصی که ما کارمان را انجام دادهایم، این بقایا وجود دارد. حالا خیلی مهم است که این کار ادامه پیدا کند و ما تازه کار اصلیمان را روی آن لایهها انجام بدهیم. درواقع این کار پیشزمینهای برای این که فصل بعد انجام بشود. در این کار میراث استان سمنان در فصل اول خیلی به ما کمک کرد و برای فصل دوم هم قولهای مساعدی به ما داده است. اکنون ما فقط نیازمند حمایت از جانب پژوهشکده باستانشناسی برای صدور مجوزهای لازم هستیم تا بتوانیم فصل دوم کاوش را هم پیش ببریم.»
روزنامه قانون
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید