1394/3/25 ۱۲:۲۱
آذَرشَهر یکی از شهرستانهای استان آذربایجانشرقی ایران است که مرکز آن یعنی شهر آذرشهر حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غربی تبریز واقع شدهاست. کوهستان سهند در سمت شرقی آذرشهر قرار گرفته و از همین روی، این شهر از آب و هوای مناسبی برخوردار شده است. همچنین دریاچه ارومیه در غرب آذرشهر واقع شده و دارای زمینهای مسطح درمناطق شمالغربی حوالی دریاچه ارومیه و مناطق کوهستانی در شرق و جنوب شرقی است و آب و هوای این منطقه نیز در تابستانها گرم میشود. آبیاری مزارع و باغات موجود در پیرامون آذرشهر توسط رودخانه آذرشهر و نیز کانالهای زیرزمینی، چشمههای طبیعی و چاههای عمیق صورت میگیرد.این شهر در ۴۵ درجه و ۸۵ دقیقه طول شرقی، ۳۷ درجه و ۴۶ دقیقه عرض شمالی و در ارتفاع ۱۴۶۸ متری از سطح دریا قرار گرفتهاست. آذرشهر در ۵۴ کیلومتری جنوب غرب تبریز و در محور تبریز- بناب واقع شدهاست.جمعیت آذرشهر برپایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۳۹/۹۱۸ نفر بودهاست و بهعنوان هشتمین شهر استان آذربایجان شرقی شناخته میشود. این شهرستان از لحاظ تقسیمات اداری شامل سه بخش مرکزی، گوگان و ممقان و شهرهای آذر شهر، تیمورلو ، گوگان ،ممقان و قاض جهان است.
آذَرشَهر یکی از شهرستانهای استان آذربایجانشرقی ایران است که مرکز آن یعنی شهر آذرشهر حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غربی تبریز واقع شدهاست. کوهستان سهند در سمت شرقی آذرشهر قرار گرفته و از همین روی، این شهر از آب و هوای مناسبی برخوردار شده است. همچنین دریاچه ارومیه در غرب آذرشهر واقع شده و دارای زمینهای مسطح درمناطق شمالغربی حوالی دریاچه ارومیه و مناطق کوهستانی در شرق و جنوب شرقی است و آب و هوای این منطقه نیز در تابستانها گرم میشود. آبیاری مزارع و باغات موجود در پیرامون آذرشهر توسط رودخانه آذرشهر و نیز کانالهای زیرزمینی، چشمههای طبیعی و چاههای عمیق صورت میگیرد.این شهر در ۴۵ درجه و ۸۵ دقیقه طول شرقی، ۳۷ درجه و ۴۶ دقیقه عرض شمالی و در ارتفاع ۱۴۶۸ متری از سطح دریا قرار گرفتهاست. آذرشهر در ۵۴ کیلومتری جنوب غرب تبریز و در محور تبریز- بناب واقع شدهاست.جمعیت آذرشهر برپایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۳۹/۹۱۸ نفر بودهاست و بهعنوان هشتمین شهر استان آذربایجان شرقی شناخته میشود. این شهرستان از لحاظ تقسیمات اداری شامل سه بخش مرکزی، گوگان و ممقان و شهرهای آذر شهر، تیمورلو ، گوگان ،ممقان و قاض جهان است. آذرشهر یکی از شهرهای تاریخی آذربایجان است که منابع قدیمی نام آن را به صورت ده نخوارگان و ده نخیرجان نوشتهاند و در کتابهای جغرافی قدیم عرب این نام به شکل «داخَرَّقان و دخارقان در آمده است. یاقوت حموی از این شهر باعنوان «دِهنَخیرجان» یاد کردهاست؛ درحالی که حمدا... مستوفی از عنوان «دهخوارقان» استفاده کردهاست. این منطقه در دوره پهلوی به صورت بخشنامهای به آذرشهر تغییر نام داده است.آذرشهر آثار تاریخی متعددی را در خود جای دادهاست که از مهمترین آنها میتوان به تپه باستانی پیرقطران، مسجد رومیان، مسجد جامع آذرشهر، غار باستانی و گورستان بادامیار و تورامین ممقان، مسجد تورامین ممقان، آرامگاه اولیا در روستای قاضیجهان و آرامگاه پیرجابر ممقان اشاره کرد. با توجه به گفتههای افراد کهنسال شهر در زمانهای خیلی قدیم شهر توفارقان در محل کوه پیر قطران بوده که در اثر زلزله نابود شده است و بعد از آن مردم شهر را در سمت دیگر رودخانه بنا کردهاند. ویرانههای کوه پیر قطران از آثار باستانی آذرشهر است. بافت قدیمی شهر از تعدادی محله قدیمی تشکیل شده بود که بین آنها باغ وجود داشته است.
هر محله دارای کوچههای باریک و تودرتو و بنبست بوده و در محل ورودی آن در بزرگی قرار داشته که شبها بسته میشده است. بدین ترتیب هر محله مانند قلعهای بوده است. در هر محله ودر اکثر کوچهها ساختمانهایی به نام کبوتر خانه وجود داشته که محل زندگی کبوتران و پرندهها بوده است. تمام محلات از آب قنات و چشمهها استفاده میکردند که هم اکنون تمامی این قناتهای ارزشمند به محل دفع فاضلاب تبدیل شده است. آذرشهر هم اکنون نیز از وفور باغهای انگور و میوههای مختلف برخوردار است و لپه و گردوی آن شهرت جهانی دارد.
تپه های باستانی به تاراجرفته آذرشهر
یکی از نخستین چیزهایی که به هنگام بازدید از شهر قاضی جهان شهرستان آذرشهر به چشم میخورد،تپههای باستانی است که بدن هاي سوراخ سوراخ شده است.افراد سودجو این تپه ها را به خاطر یافتن آثار و گنجینه ها شکافته و به تدریج میراث فرهنگی، باستانی و ملی این منطقه را به یغما بردهاند.موزههای کشورهای غربی انباشته از آثاری است که از نقاط مختلف ایران به واسطه دلالان و غارتگران در طول زمان به ثمن بخس خریداری و به قیمت گزاف به فروش رسانده اند.
بنا به نوشته دیاکونف در تاریخ ماد توسط سارکن دوم پادشاه آشور 714 سال قبل از میلاد مسیح در این حوالی 150 قلعه و روستا به آتش کشیده شده و سپس با خاک یکسان شده است. تپههای قاضی جهان نیز از آن قلعههای خاکی کوبیده شده به دست پادشاه آشور است که البته میراث آنها به تاراج رفته است.
از تپه های باستانی قاضی جهان میتوان به تپههای مقبـره الاولیاء، تپه باغی پشت حمـام عمومی، تپه باغ آقا رسول، تپه باغ کنسول، تپه درمان قاباغی، تپه باغی در اطراف شعبه نفت و ... اشاره کرد که به گفته قدیمیها از طریق راههای زیرزمینی به یکدیگر متصل بودهاند.
آيين همسرگزيني درآذرشهر / رضا سلیمان نوری
هرچند پیوند زناشویی طی سالهای اخیر در شهر های بزرگ بسیار پرحاشیه و پرزرقوبرق شده و دیگر از رسوم کهن خبری نیست اما هنوز مناطقی هستند که سنتهای نیاکانی در اینباره را به کناری نگذاشته اند. مردم آذرشهر از این گروه هستند که هنوز هم اغلب رسوم کهن خود را به هنگام ازدواج عملی میکنند. رسم و رسومی که از نحوه انتخاب همسر آغاز و با مراسم پاگشا بهپایان میرسد.
انتخاب دختر
نخستین گام برای ازدواج در بین خانوادههای آذر شهری به مانند همه کشور، انتخاب دختر برای پسر خانواده است. این امر اغلب از سوی خود پسر یا خانواده او انجام میگیرد.پس از آن مجموعه بحثهای درون خانوادگی و سپس تحقیقات برونخانوادگی صورت میگیرد و سپس بزرگ خانواده موضوع را با پدر یا مادر دختر در میان میگذارد. گام بعدی وقتی است که خانواده عروس موافقت اولیه خود را اعلام کنند. در این هنگام و با هماهنگی دو خانواده پسر به اتفاق مادر یا خواهرش به دیدار دختر میشتابد و اگر دختر مورد نظر توجه پسر را جلب کند مادر یا خواهر داماد با اشاره وی، هدیه یا تحفهای که در زیر چادر خویش مخفی کردهاند و اغلب چادر یا پارچهای برش نخورده است را تقدیم عروس آینده میکنند .
خواستگاری رسمی
پس از این مرحله نوبت خواستگاری رسمی است.در این روز چند نفر از بزرگان خانواده که اغلب شامل پدر، پدربزرگ، برادر، عمو، دائی، مادر، مادربزرگ، عمه، خاله و خواهر میشود به منزل عروس میروند تا میزان مهریه را تعیین کنند. پس از حصول توافق،کله قند یا شاخه نباتی را که خانواده داماد همراه خود آورده، میشکنند و ضمن مبارک باد گفتن کام خود را با آن شیرین کرده و این گونه نامزدی دو جوان اعلام میشود.
آیین هبلی
گام بعدی ازدواج برگزاری آیین «هبلی» یا همان«بله برون» است. در جریان این مراسم دوستان و فامیل در منزل عروس جمع شده و با خواندن، خطبه عقد دو جوان به هم محرم میشوند.داماد پس از این مرحله تا هنگام جشن عروسی حق دارد تنها برخی اوقات و به دور از چشم پدر زن به دیدار عروس رفته و البته در هر دیدار نیز هدیهای به او تقدیم کند.
دلجویی از داغداران
پس از دوران نامزدی نوبت جشن عروسی است. این مراسم هم با مقدماتی همراه است. قدم اول دلجویی و کسب اجازه از اقوام، دوستان و همسایگان سوگوار است که زوج جوان به این منظور به دیدار داغداران رفته و از آنان برای آغاز زندگی مشترک کسب اجازه میکنند.پس از این مرحله نوبت به خرید عروسی میرسد. این مراسم یک هفته مانده به عروسی با حضور مادرو خواهر عروس و داماد برگزار میشود و در جریان آن داماد لوازم عروسی را خریداری میکند.
مراسم پالتارکسمه
مرحله بعد مراسم عروسی دو روز قبل از آن انجام میشود. در این مرحله افرادی از خانواده داماد شامل دو ریش سفید و سه الی چهار جوان رشید جهت انتقال جهیزیه، روانه خانه عروس شده و پس از صورت برداری کامل اشیايتقدیمی پدر عروس و امضا شدن این فهرست از سویریش سفیدان و پدر عروس و داماد، جهیزیه را به منزل داماد انتقال داده میشود. قبل از انتقال جهیزیه مراسم«پالتارکسمه» که در اصل نوعی جشن زنانه است با حضور تعدادی از زنان فامیل داماد در منزل عروس برگزار میشود. این جشن با صرف ناهار به پایان میرسد و پس از آن و با انتقال جهیزیه به منزل داماد، عروسی مردانه آغاز میشود. در طی این مراسم لوازم عروسی، لباس داماد، شیرینی و میوه در طبقهایی به نام «خونچا» از منزل عروس به خانه داماد ارسال میشود. روز بعد نیز دو نفر از زنان خانواده عروس با حضور در خانه داماد، اتاق عروس را آذینبندی میکنند.
انتقال عروس به منزل شوهر
داماد در روز عروسی و پس از اصلاح سر و صورت، لباسهای ارسالی خانواده عروس را میپوشد. او سپس در حالی که دو نفر ساقدوش و سولدوش با چراغهای گرد سوز یا دو عدد شمعدان وی را همراهی میکنند در جمع مدعوین حاضر میشود. پس از آن نوبت رقص و شادمانی و سپس پذیرایی از مهمانان است. در همین حین و در حالی که مراسم مشابهی در منزل دختر برپاست، پدر داماد به همراه چند خانم فامیل به منزل عروس رفته و او را به خانه پسرش منتقل میکند. البته این امر نیز آیینی دارد. ابتدا پدر داماد شالی را سه بار از بالای سر تا زیر پای عروس حرکت داده و ضمن در خواست اعطای نوههای سالم از خداوند، آن را به کمر عروس میبندد.
عروس هم دستش را برای گرفتن انعام از پدر شوهرش بالای سر خود گذاشته و پس از گرفتن آن، آماده رفتن به خانه داماد میشود. در این هنگام نزدیکان عروس از خروج عروس جلوگیری میکنند تا این بار پدر داماد به ایشان انعام دهد. پس از آن عروس راهی خانه بخت میشود. وقتی عروس همراه پدر شوهر به نزدیک خانه داماد رسید،مرد جوان در حالی که دسته گلی در دست دارد به استقبال همسر خود آمده و و با اهدای دسته گل، همراه رقص و پایکوبی او را به منزل میبرد.
از بندی تاخ تا گوروش
فردای شب زفاف مراسم «بندی تاخ» که در قدیم «دواخ قاپما» اطلاق میشد در خانه داماد برگزار میشود.
در این مراسم بالای سر عروس پارچهای رنگی بسته و هر بچهای که بتواند پارچه یا دواخ را از سر عروس برداشته و فرار کند، انعام میگیرد. دو روز پس از عروسی نیز، مراسم «گوروش» شروع میشود. در این مراسم عروس و داماد به اتفاق پدر و مادر داماد به خانه اقوام نزدیک رفته و صاحبخانه، تحفه و هدیهای به رسم یادبود ازدواج تقدیم ایشان میکند و سرانجام با برگزاری مراسم پاگشایی یا «ایاق آشما » در پایان هفته نخست ازدواج از طرف اقوام عروس و داماد پرونده عروسی بسته میشود.
***
عباس میرزا و حاج حسین
اهل تاریخ عباس میرزا را برترین ولیعهد دوران سلطنت قاجارها بر ایران میدانند. او که دومین پسر ارشد فتحعلی شاه بود، در سال 1212 هجری قمری پس از جلوس پدرش بر تخت سلطنت به عنوان نایب السلطنه منصوب و پس از مدتی هم برای تکمیل فنون کشورداری و آمادگی برای سلطنت آینده با حفظ سمت به عنوان والی آذربایجان، تهران را به مقصد تبریز ترک گفت. نایب السلطنه پس از رسیدن به تبریز به کمک میرزا عیسی قائم مقام فراهانی دست به اصلاحاتی اساسی در امور مختلف فرهنگی، اجتماعی و نظامی زد به نحوی که شرایط زندگی در آذربایجان آن روز بهتر از پایتخت شد اما این اقدامات با بروز جنگهای دوگانه ایران و روسیه که 10 سال به طول انجامید تاحد بسیار زیادی ناکام باقی ماند.
عباس میرزا تنها شاهزاده قاجار است که در جنگ 10 ساله ایران و روس همیشه در خط مقدم جبهه حضور داشت و برای بازپسگیری شهرها و آبادیهای تصرف شده تلاش بسیارکرد اما به رغم پیروزیهای اولیه، به دلیل عدم ارسال کمکهای مالی و نظامی از تهران و بیکفایتی درباریان و صد البته خیانت آشکار بعضی از رجال و حکمرانان نتوانست ریشه ظلم و تعدی استعمار روسیه را بسوزاند و متأسفانه بسیاری از شهرهای آذربایجان به اشغال قوای روس درآمد. پیآمد این اشغال عهدنامه ننگین ترکمانچای بود که عباس میرزا پس از دو ماه مذاکرات مختلف در محله پازیکی آذرشهر با پاسکویچ سردار روسی به دلیل عدم همراهی شاه و درباریان با وی، به آن تن داد.
چنانچه گفته شد در پایان این جنگها، عباس میرزا از همه نظر از پای در آمد و این خود نقطه آغازی برای مخالفان وی بود تا اقدامات خود را علیه وی افزایش دهند و شرایط را بهگونهای در نزد شاه رقم زنند که پدر در صدد تخریب پسر بر آید و فتحعلیشاه از ترس حمله احتمالی ولیعهد برای تصاحب تاج و تخت خود کمر به نابودی عباس میرزا بندد.
فتحعلیشاه در نخستین گام برای رفع خطر فرضی عباس میرزا از ارسال هرگونه کمک مالی به وی خودداری کرد. امری که تا بدان حد شرایط را برای ولیعهد سخت کرد که او دیگر حتی توانایی پرداخت مواجب سربازان و هزینه نگهداری مختصر قوای وفادار به خود را نداشت. عباس میرزا در این شرایط جلسهای با حضور برخی از بزرگان وفادار به خود محمدخان امیر نظام، ابراهیم خان سردار، فتحعلی خان و پسرش خسرو میرزا برگزار کرد که نتیجه آن تلاش برای پیدا کردن فردی از آذربایجانیان متمول برای دادن وام به ولیعهد بود. برای این امر گروهی ماموریت پیدا کردند تا افراد ثروتمند منطقه را شناسایی کرده و رایزنی های نخستین را با ایشان انجام دهند. نتیجه این تحقیقات به یک اسم یعنی حاج حسین قاضی جهانی ختم شد.
عباس میرزا سال 1342 هجری قمری زمانی که در منطقه افخم آباد آذرشهر چادر زده بود،با اطلاع از این موضوع که تنها حاج حسین میتواند گره این مشکل را باز کند،پیکی را به همراه چند سوار به منزل وی روانه کرد. نماینده عباس میرزا، پس از تعارفات متداول و بیان شرایط حاکم بر سپاه ایران و مشکلات بهوجود آمده برای آن، درخواست نایب السلطنه را از وی عنوان کرد . حاج حسین قاضی جهانی پس از شنیدن این سخنان ابتدا میزان دقیق غرامت تعیین شده برای ایران در جریان معاهده ترکمنچای را پرسید و وقتی مطلع شد باید 10 کرور یا پنج میلیون تومان به روسیه پرداخت شود، عنوان کرد که وامی برابر با یک پنجاهم کل مبلغ غرامت یعنی 100 هزار تومان به ولیعهد پرداخت خواهد کرد.
پیک این خبر را به سرعت به عباس میرزا رساند و ولیعهد گرفتار نیز سند و رسیدی را با مهر سلطنتی جهت دریافت پول توسط نمایندهای ویژه نزد حاج حسین روانه کرد. نقل شده که وقتی نماینده پس از دریافت پول، سند را به حاج حسین داد او در برابر چشمان متحیر نماینده آن را پاره کرد و گفت: «به عباس میرزا از قول من بگو در صورتـی که قـرض من توسط شاهزاده و دربار شاهی پرداخت نشود چه سندی در میان باشد و چه نوشتهای نباشد من شکایت خود پیش چه کسی توانم برد غیر از خود شما؟ پس لزومی به سند و رسید وجود ندارد و این فقط لطف و کرامت و عنایت شاهنشاهی است که میتواند بدون وجود سند نیز جریان داشته باشد.»
وقتی پیک این خبر را به عباس میرزا رساند او حاج حسین را نزد خود فراخواند و به پاس این همراهی وی البته به تقاضای مرد تاجر پیشه امتیاز انحصاری خرید و فروش و تهیه گندم آذربایجان مرکزی را به وسیلـه سندی رسمی طـی دورهای 10 ساله به او واگذار کرد.
بادامیار؛ روستایی با مسجد و گورستان باستانی
بادامیار یا قدمگاه از روستاهای تاریخی آذر شهر است که مسجد و گورستان آن اهل تاریخ را به خود جذب میکند. مسجد در اصل غاری زیرزمینی و دایره شکل است که پیش از اسلام معبد مهری بود و سپس به تکیه عرفا و دراویش و سرانجام به مسجد تبدیل شده است. این بنای تاریخی سال 1347 با شماره 779 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.در کنار روستای بادامیار گورستانی تاریخی نیز وجود دارد. این گورستان قدیمی روی پشتهای قرار دارد و سنگ نبشتهها، حجاریها و مجسمههای متنوعی در آن به چشم میخورد که اغلب آنها به خط کوفی و ثلث نو است.بادامیار 7 کیلومتری جنوب شرقی آذرشهر قرار دارد.
قزل داغ؛ کوه و چشمه زیبای آذر شهر
چشمه جوشان آب معدنی قزل داغی (کوه طلایی) و شکاف بزرگ کوه یال مانند آن از مناظر پرجاذبه آذرشهر است. این چشمه زلال در محلی تقریبا هموار در بالای کوه با فشار متوسط گاز از دل زمین میجوشد.اگرچه آب این چشمه جوشان صاف و زلال است ولی رسوبات آن به رنگ طلایی است که به همین جهت محل خروجی و موقعیت این آب را قزل داغ (کوه طلا) میگویند. شکاف بزرگ کوه قزل داغی هم در امتداد این چشمه جوشان توجه هر بیننده را به خودش جلب و سنگفرشهای بسیار سخت اطراف این شکاف زیرپای هر گردشگر احساس میشود. این مجموعه زیبا در 3 کیلومتری جنوب غربی آذرشهر قرار دارد.
روزنامه قانون
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید