گفت و گو با سامی سردار ملی، نتیجه ستارخان: ستارخان در كوره زمانه پخته و آبدیده شده بود

1393/12/3 ۰۹:۴۶

گفت و گو با سامی سردار ملی، نتیجه ستارخان: ستارخان در كوره زمانه پخته و آبدیده شده بود

آن بخش از تاریخ كه یادآوری‌اش حس افتخار می‌آفریند، همواره دوست داشتنی‌تر و زنده‌تر از قسمت‌های دیگرش است و شخصیت‌هایش به مثابه قهرمانان اسطوره‌ای، سرفرازانه در داخل داستان‌های شفاهی جان می‌گیرند و به امروز می‌رسند. اما زنده نگاه داشتن نام و مرام افرادی كه روزگاری برای سرزمین مادری جان داده‌اند و افتخار خریده‌اند تنها بر دوش قصه‌ها و مردم عادی نیست. نظام آموزشی، هنرمندان و محققان در حفظ اصالت تاریخ و معرفی صحیح آن بیش از مردم معمولی وظیفه دارند. ستارخان، سردارملی ایران هم به عنوان یكی از این افتخارآفرینان، قهرمان قرن‌های پیش نیست؛ یك قهرمان معاصر است كه نامش با مشروطه گره خورده. آنقدر معاصر كه نوادگانش در زادگاه جد بزرگ‌شان، تبریز، نام «سردارملی» را همراه خود به مدرسه، دانشگاه، اداره و محل كار می‌برند. متن زیر حاصل گفت‌وگو با «سامی سردار ملی» نتیجه ستارخان است:

 

ناآگاهی عمومی درمورد ستارخان ریشه در عملكرد رسانه‌ها و نظام آموزشی دارد

  سبا حیدرخانی: آن بخش از تاریخ كه یادآوری‌اش حس افتخار می‌آفریند، همواره دوست داشتنی‌تر و زنده‌تر از قسمت‌های دیگرش است و شخصیت‌هایش به مثابه قهرمانان اسطوره‌ای، سرفرازانه در داخل داستان‌های شفاهی جان می‌گیرند و به امروز می‌رسند. اما زنده نگاه داشتن نام و مرام افرادی كه روزگاری برای سرزمین مادری جان داده‌اند و افتخار خریده‌اند تنها بر دوش قصه‌ها و مردم عادی نیست. نظام آموزشی، هنرمندان و محققان در حفظ اصالت تاریخ و معرفی صحیح آن بیش از مردم معمولی وظیفه دارند. ستارخان، سردارملی ایران هم به عنوان یكی از این افتخارآفرینان، قهرمان قرن‌های پیش نیست؛ یك قهرمان معاصر است كه نامش با مشروطه گره خورده. آنقدر معاصر كه نوادگانش در زادگاه جد بزرگ‌شان، تبریز، نام «سردارملی» را همراه خود به مدرسه، دانشگاه، اداره و محل كار می‌برند. متن زیر حاصل گفت‌وگو با «سامی سردار ملی» نتیجه ستارخان است:

***

   راجع به خانواده ستارخان برای‌مان بگویید؛ فرزندان، نوه‌ها و نتیجه‌های سردارملی ایران.

 مرحوم ستارخان یك پسر به نام یدالله و دو دختر به نام‌های سلطان و معصومه داشت. یدالله فرزند بزرگ او، شش ساله بود كه همراه ستارخان به تهران رفت و در ١٠ سالگی، بعد از وفات ستارخان به تبریز بازگشت. یدالله خان شش پسر و یك دختر داشت كه من فرزند ارشد ستار، سومین پسرش هستم. یدالله خان در (٢٠ فروردین) سال ١٣٥٧ مرحوم شدند.

سلطان خانم فرزند دوم ستارخان هم سه، چهار ساله بود كه ستارخان به تهران رفت و بعد از آن همدیگر را ندیدند. سلطان خانم فرزندی نداشت. معصومه خانم هم هنوز به دنیا نیامده بود كه ستارخان در اسفند سال ١٢٨٨ به اجبار به تهران رفت و این پدر و فرزند هیچگاه همدیگر را ندیدند. معصومه خانم دو پسر و پنج دختر داشت كه سلاله آنها قریب به اتفاق خارج از ایران زندگی می‌كنند.

 

   ناآگاهی نسبت به تاریخ كشور به‌خصوص بین جوان‌ها همه‌گیر شده. اعضای جوان‌تر خانواده سردارملی چقدر راجع به مشروطه و ستارخان می‌دانند؟

اول باید دید این ناآگاهی همه‌گیر از كجا ناشی می‌شود. اگر دقت داشته باشیم می‌بینیم در كتب درسی فرزندان‌مان در مورد معرفی شخصیتی مثل ستارخان به چند سطر مختصر بسنده شده، آن هم با مطالبی كه متاسفانه صحیح نیستند. برای مثال در كتاب تاریخ سوم دبیرستان آورده شده ستارخان و باقرخان به دعوت تلگرافی آخوند ملا محمد خراسانی در روز هشتم ربیع‌الاول ١٢٨٨ قمری به تهران آمدند؛ در حالی‌كه می‌دانیم اولا ستارخان و باقرخان در سال ١٣٢٨ قمری به تهران رفتند نه ١٢٨٨ قمری. همچنین علاوه بر دعوت آخوند ملا محمد خراسانی، فشارهای زیادی از سوی والی آذربایجان، دولت روس و دولت مركزی مبنی بر رفتن آنها وارد شده بود به طوری‌كه آنها اجازه نیافتند حتی نوروز سال ١٢٨٩ شمسی را در كنار خانواده‌های‌شان باشند و دو روز مانده به تحویل سال نو به سوی تهران عازم شدند.

از سوی دیگر در این كتاب زمان زخمی شدن ستارخان در پارك اتابك را ٤٠ سال زودتر نوشته‌ و تاریخ وفاتش را هم ٢٨ ذی‌الحجه سال ١٢٩٢ قمری همزمان با اوایل جنگ جهانی اول ذكر كرده‌اند. در صورتی‌كه جنگ جهانی اول در سال ١٣٣٢ قمری شروع شده بود. با حساب این سال‌های ذكر شده در كتاب، ستارخان ده‌ها سال پیش از آنكه مظفرالدین‌شاه فرمان مشروطه را امضا كند مرحوم شده بود! جای تعجب بسیار است كه این كتاب درسی توسط اساتیدی چون دكتر علی‌اكبر ولایتی و دكتر جلیل عرفان‌منش بازنگری شده است. پس می‌بینیم كه بخشی از ناآگاهی مردم و به ویژه جوانان در این مورد به نحوه آموزش رسمی‌مان برمی‌گردد. از طرف دیگر نبود سایر منابع اطلاعات‌دهنده مانند فیلم، سریال و حتی بازی‌های كامپیوتری در مورد ستارخان بر ناآگاهی عمومی نسبت به این قضیه افزوده است. خب، اعضای جوان‌تر خانواده ستارخان هم از این قاعده مستثنا نیستند؛ آنها هم در همین جامعه با همین آموزش‌های عمومی زندگی می‌كنند.

شاید با توجه به موقعیت خانوادگی‌شان تنها كمی بیشتر از مردم عادی در این مورد مطالعه داشته باشند.

 

   خانواده سردارملی با خانواده باقرخان سالارملی ارتباط دوستانه و رفت و آمدهایی دوستانه یا خانوادگی داشته یا دارد؟

گویا كسی از خانواده مرحوم باقرخان در تبریز زندگی نمی‌كند و هیچ اطلاعی از آنها ندارم. فقط حدود ١٠ الی ١٢ سال پیش بود كه نوه دختری ایشان را كه در مراسم بزرگداشت سالروز صدور فرمان مشروطیت در تبریز حضور داشتند دیدم و بعد از آن هیچگاه در هیچ مراسمی ایشان را ملاقات نكردم.

 

   شما به عنوان كسی كه نام سردارملی را بر خود داشته و حضور قابل توجهی در مسائل مربوط به ستارخان دارد مهم‌ترین اقدامات و اخلاقیات ایشان را چه می‌دانید؟

شرایط اجتماعی آن دوران و اعتقادات ستارخان را ما فقط از روی چند كتاب خوانده و شنیده‌ایم و چیزهایی را می‌توانیم تجسم كنیم و خب این شاید با آنچه واقعا وجود داشت متفاوت باشد. ساده‌تر بگویم، تا انسان در محیط و دورانی حضور نداشته باشد درك كامل وقایع برایش امكان‌پذیر نخواهد بود. همان‌طور كه تا با كسی مدت‌ها معاشرت و هم‌سفری نكنید نمی‌توانید به خصوصیات اخلاقی و اعتقادی او پی ببرید. در مورد ستارخان هم حقیقتا نمی‌توان گفت در عمق دل و ذهنش چه بوده و چه می‌خواسته اما نكته‌ای كه درباره او قابل ذكر است و شواهد هم نشانش می‌دهد این است كه او در كوره زمانه پخته و آبدیده شده بود.

به نظر من ستارخان همه ‌چیز را در غیرت و مردانگی و عدالت و قانون‌مداری می‌دید و فكر می‌كرد اطرافیان او یا افرادی كه در سایه مشروطیت به مقام و منصبی رسیدند نیز در همین فكر بودند، در حالی‌كه اغلب آنها مشروطه را فقط برای دستیابی به اهداف‌شان می‌خواستند نه برای خدمت به مردم و اجرای عدالت و قانون‌مداری. ستارخان نباید به همه حرف‌های دولتمردان اعتماد می‌كرد. نمونه بارزش هم نقشه‌ای بود كه در پارك اتابك برایش كشیدند. از طرفی با فرستادن فتنه‌گران به داخل پارك در رابطه با تحویل سلاح‌ها موجب دوتیرگی و دودلی بین مجاهدان شده و از سویی با قطع سیم تلفن مانع تماس ستارخان با نظمیه و حل مساله شدند. همین‌ها منجر به ریختن خون مجاهدان، زخمی شدن ستارخان و ایجاد آن فاجعه شد.

 

   به عقیده شما شهر تبریز چقدر در شكل‌گیری شخصیت ستارخانی كه می‌شناسیم نقش داشته است؟

همان‌طور كه می‌دانیم تبریز ولیعهد نشین قاجار بود و ستارخان در دوره نوجوانی و جوانی شاهد ولیعهدی محمدعلی میرزا و مظفرالدین شاه در تبریز بوده و زورگویی‌ها و ناعدالتی‌های ولیعهد و اطرافیانش را از نزدیك دیده؛ خب اینها با توجه به زمینه فكری ستارخان، در رفتار، طرز فكر و كنش‌های او بسیار موثر بوده است.

 

   به عنوان عضوی از این خانواده نامدار، مهم‌ترین میراث‌ ستارخان را چه می‌دانید.

مهم‌ترین میراث ستارخان نام نیكی است كه از او بر جای مانده. خصوصیات اخلاقی‌‌ای همچون غیرت، مردانگی، شجاعت و عشق به آب و خاك وطن كه در ستارخان زبانزد بود باعث شده همواره نام نیكی از او باقی مانده و تا ابد نیز بماند.

 

   وسایل شخصی‌ای از ستارخان بوده كه توسط خانواده ایشان به موزه‌ها اهدا شده‌ باشد؟

وقتی ستارخان تهران بود، روس‌ها در تبریز با توجه به دل پری كه از سردار ملی داشتند، برادرش غفار و دو برادر زاده‌اش را همانند مرحوم ثقه‌الاسلام و چند نفر دیگر به‌دار آویختند. قسمتی از خانه‌اش را نیز با دینامیت خراب كرده و امكان غارتش توسط بوقلمون‌صفتان را فراهم كردند. در تهران هم در فاجعه پارك اتابك لوح‌های نقره‌ای زرین‌كوبی كه به ستارخان و باقرخان اهدا شده بود به همراه سایر وسایل آنها غارت شد؛ تنها یك تپانچه ده تیر از او باقی مانده بود كه آن‌هم توسط پدر بزرگ مرحومم یدالله خان به موزه مشروطه تبریز اهدا شده است.

 

   یكی از پر بحث‌ترین موضوعات مربوط به ستارخان طی این چند سال بحث انتقال مزار ایشان به تبریز بوده است؛ راجع به تلاش‌ها و درخواست‌های این خانواده برای دریافت اجازه انتقال مزار ایشان به زادگاه‌شان بگویید. اینكه این پروسه چه مراحلی را طی كرده و آیا هنوز هم از سوی دوست‌داران و خانواده‌شان پیگیری می‌شود؟

همه ما در زندگی برای‌مان پیش آمده یا نظاره‌گر این بوده‌ایم كه فرد یا جامعه به چیزی علاقه و نیاز داشته باشد ولی روزمرگی و مشكلات موجود باعث غفلت از آن شده و اصلا به یادشان هم نیفتد اما با یك تلنگر و تكان كوچك به خود آمده تا اهمیت مساله برایشان آشكار شود و دنبال آن كار بروند. در مورد انتقال قبر ستارخان هم من احساس كردم شاید نیاز به چنین تلنگری باشد. بی‌اعتنایی به مزار ایشان و به نوعی غریب ماندنش در شهر ری و نیز وصیت‌شان مبنی بر دفن شدن در تبریز، موجب شد خواستار انتقال قبر ستارخان به صورت شرعی به تبریز شوم. اما مسلما تنها با خواست من این كار عملی نمی‌شود و حتما نیازمند زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مطالبه مردمی است. اگر این زمینه‌ها مهیا نباشد و این كار انجام ‌شود نتیجه عكس داده و شاید موجب آزردگی روح ستارخان نیز بشود. من با جدیت موضوع انتقال مزار ستارخان را شروع و سپس پیگیری كردم ولی بعد احساس كردم انگار تنها من این كار را می‌خواهم، چون هیچ حمایت و عكس‌العملی از سوی مردم و ارگان‌های مربوط ندیدم و اكنون دیگر پیگیر این جابه‌جایی نیستم.

 

   در صدمین سالگرد درگذشت سردار بزرگ مشروطه خبری از برپایی مراسمی درخور نبود، آیا خانواده ستارخان تصمیمی در این رابطه داشتند؟

كلمه ستارخان مترادف است با كلماتی چون غیرت، مردانگی، آزادی‌خواهی و وطن‌پرستی؛ و ارج نهادن به ستارخان یعنی تكرار و بها دادن به این صفات. در این مورد بجاست اشاره‌ای داشته باشم به فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) كه در سال ٥٨ فرموده بودند: «آذربایجانی همیشه طرفدار اسلام بوده و در هر قضیه‌ای كه پیش آمده پیش‌قدم بوده است. آذربایجانی در صدر مشروطه ستارخان و باقرخانش زحمات زیادی كشیدند. . .» حال با توجه به فرمایشات حضرت امام(ره) آیا این زحمات نیاز به قدردانی ندارد؟ حتما كه جواب مثبت است. من هم از یك سال پیش شروع به رایزنی در این مورد كردم و سپس با مسوولان استانی هم ملاقات كرده و اهمیت موضوع را خاطرنشان شدم. با توجه به اینكه شهرت ستارخان تنها منطقه‌ای نبوده و فرا استانی و حتی فرا ملی است، خواستار چاپ تمبر رسمی برای این مناسبت و مراسم بزرگداشتی به صورت همایش بین‌المللی شدم. اما دریغ كه حتی برای برپایی همایشی منطقه‌ای نیز اقدامی نشد و هربار پیگیر امر شدم جز وعده چیزی عایدم نشد. آنان به جرات نخواستند بگویند كه نمی‌خواهند مراسمی برای ستارخان برگزار كنند. شاید در دویستمین سالگرد وفات آن مرحوم، مراسمی در خور ستارخان برایش برگزار شود!

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: