1393/12/3 ۰۹:۲۱
مفاخر تقویتكننده هویت هستند. هر چقدر افراد یك ملت و به ویژه جوانان كه در تكاپوی هویتطلبی و هویتجویی هستند، مفاخر خود را بشناسند، بیشتر با ریشههای تاریخی خود پیوند یافته و بیشتر به آرامش روانی حاصل از این احساس دست مییابند. بدین جهت نیز مفاخر و قهرمانان یك ملت، جزو سرمایههایی هستند كه باید در طول تاریخ مانند یك گنجینه حفظ شده و به دست نسلهای بعدی سپرده شود.
مفاخر تقویتكننده هویت هستند. هر چقدر افراد یك ملت و به ویژه جوانان كه در تكاپوی هویتطلبی و هویتجویی هستند، مفاخر خود را بشناسند، بیشتر با ریشههای تاریخی خود پیوند یافته و بیشتر به آرامش روانی حاصل از این احساس دست مییابند. بدین جهت نیز مفاخر و قهرمانان یك ملت، جزو سرمایههایی هستند كه باید در طول تاریخ مانند یك گنجینه حفظ شده و به دست نسلهای بعدی سپرده شود. آنچه با مطالعه گذرا بر مفاخر ملل مختلف به دست میآید این است كه ستم ستیزی و آزادیخواهی یك وجه مشترك و گسترده در میان این افراد را تشكیل میدهند. اشخاصی چون بابی ساندز، جمیله بوپاشا، پاتریس لومومبا، امیلیانو زاپاتا، مهاتما گاندی و... از آن روی مورد احترام مردم جهان هستند كه در راه آرمانهای مشترك بشری كوشیدند و گاه جان خود را از دست دادند. ستارخان نیز از خطهای برخاسته است كه تاریخی طولانی از مبارزات مردم علیه ظلم و ستم دارد. چون بر این دفتر قطور نظر میافكنیم نامهای درخشانی چون كوراوغلو، قاچاق نبی، شیخ محمد خیابانی، زینب پاشا و... را میبینیم كه هر كدام بیتی بر این غزل پرشور مردانگی و غیرت افزودهاند. بررسی حدیث قهرمانیهای ستارخان، بدون در نظر گرفتن این پیشینه تاریخی و نظری، راه به جایی نخواهد برد. نكته دیگر كه در بررسی نقش و تاثیر ستارخان باید به آن توجه كرد این است كه ستارخان دارای دو وجه شخصیتی است. یك وجه او همانگونه كه گفته شد بعد ستمستیزی و كوشش در راه آرمانهای والای انسانی است. این وجه از شخصیت او باید از طریق تكریم و تمجید و معرفی به صورت شایسته عرضه و در سطوح مختلف مانند نامگذاری مكانها، ساخت و نصب یادبود و مجسمه، ساخت فیلم، تالیف كتب مختلف به ویژه برای نوجوانان و دانشآموزان و... انجام گیرد. وجه دیگر این است كه به هرحال ستارخان یك شخصیت تاریخی است و مانند هر شخصیت تاریخی دیگر، محتاج پژوهش علمی است تا ابعاد مختلف زندگانی و تاثیر او روشنتر شود. ممكن است هر شخصیت تاریخی در زندگی شخصی خود، مسائلی داشته باشد كه برجسته كردن آنها یا سوءاستفاده از ابهام آنها، میتواند به نگرش مردم نسبت به مفاخرشان آسیب برساند. سعید نفیسی در مقدمه كتاب «بابك خرمدین؛ دلاور آذربایجان» میگوید: «مردان بزرگ چه حاجت دارند كه ما از پدر و مادر و خاندانشان باخبر باشیم؟ یگانه چیزی كه ما از ایشان میخواهیم این است كه از كارشان مردم را بیاگاهانیم. » این بدان معناست كه شخصیتهای تاریخی را باید از جهت تاثیر آنها بر روند كلی تاریخ یك كشور بررسی كرد. اگر بخواهیم نقش ستارخان را در روند حوادث تاریخی بررسی كنیم، باید به این نكته بپردازیم كه در جریان انقلاب مشروطه دو دسته افراد تاثیرگذار بودند. گروهی از جهت فكری و نظری، زمینههای انقلاب را آماده كرده و پایههای عقیدتی آن را ریختند. به عبارتی اینان كاری را كردند كه از قلمها انتظار میرفت اما روند حوادث نشان داد كه استفاده از سلاح ضرورت دارد. در اینجا بود كه اشخاصی بیشتر از توده مردم پای به میدان گذاشته و با اینكه بسیاری از آنها حتی سواد نداشته و با افكار روشنفكری نیز آشنا نبودند، چنان در راه آرمانهای انقلاب مانند آزادی جنگیدند كه گویا سالها آموزش دیده بودند. در اینجا افرادی از مردم كوچه و بازار مانند ستارخان دلال اسب یا باقرخان سنگتراش هستند كه خانه و خانواده را گذاشته و همه حیات خود را در قمار آزادی میگذارند. آنچه كه در مورد ستارخان حایز اهمیت است، نقش بیبدیل او در تغییر شرایط تاریخی است. این شخص با دلاوری و جسارت بیمانندش، هستهیی از پایداری تشكیل داد كه روند حوادث را تغییر داد. اگر مقاومت و پایمردی ستارخان و همرزمانش نبود آیندهیی تاریك برای انقلاب نوپای مشروطه متصور بود. او همه محاسبات را برهم زد و ضربهیی مرگبار بر پیكر جبهه ارتجاع و استبداد وارد كرد. این ارزش واقعی كار اوست. به همین دلیل او مورد غضب دو گروه مهم در داخل و خارج ایران قرار گرفت. یكی رسانههای و مطبوعات روسیه تزاری و دیگری محافل درباری و استبدادی قاجار. مهمترین اتهامی كه در آن زمان از طرف این زخم خوردگان، مطرح میشد و در زمان حاضر نیز از طرف برخی افراد ناآگاه و مغرض تكرار میشود، اتهام تجزیهطلبی است. روشن است كه این اتهام برای بدنام كردن ستارخان مطرح شده است چرا كه هیچ قول و فعلی از ستارخان سراغ نداریم كه نشانة صحت این ادعا باشد. سخن آخر اینكه نگاهی به وضعیت معرفی ستارخان و برخورد برخی محافل محلی و كشوری با این شخصیت و یادگارهای ایشان از جمله منزل مسكونی و حتی مزار آن بزرگوار، بیانگر یك نكته تلخ است. هیچ ملتی در جهان با مفاخر خود، چنین بیمهری نمیكند.
٭پژوهشگر و مترجم كتاب « ستارخان و جنبش آذربایجان»
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید