1393/11/6 ۰۹:۲۱
پویشهای جامعه ایرانی در تحقق تجدد در نیمه دوم سده نوزدهم یعنی زمانهایی كه كشور با بحرانهای جدی اقتصادی در كنار دشواریهای سیاسی و اجتماعی مواجه بود، با انقلاب مشروطه در ١٢٨٥ خورشیدی شتابی دو چندان گرفت، اگرچه نابسامانیهای تاریخی موجب شد كه مشروطه ایرانی در تحقق همه خواستهای خود به نحو حداكثری ناكام بماند. سالهای تاریك ١٢٩٠ تا ١٣٠٠ كه ایران در آتش جنگ جهانی اول و پیامدهای ناشی از آن چون قحطی بزرگ و مرگ و میر و هرج و مرج میسوخت، روشنفكران و دلسوزان را بر آن داشت كه شاید مقدمه ورود به گردونه تجدد، تاسیس دولتی مقتدر و مدرن باشد
نگاهی به كتاب موج دوم تجدد آمرانه
پویشهای جامعه ایرانی در تحقق تجدد در نیمه دوم سده نوزدهم یعنی زمانهایی كه كشور با بحرانهای جدی اقتصادی در كنار دشواریهای سیاسی و اجتماعی مواجه بود، با انقلاب مشروطه در ١٢٨٥ خورشیدی شتابی دو چندان گرفت، اگرچه نابسامانیهای تاریخی موجب شد كه مشروطه ایرانی در تحقق همه خواستهای خود به نحو حداكثری ناكام بماند. سالهای تاریك ١٢٩٠ تا ١٣٠٠ كه ایران در آتش جنگ جهانی اول و پیامدهای ناشی از آن چون قحطی بزرگ و مرگ و میر و هرج و مرج میسوخت، روشنفكران و دلسوزان را بر آن داشت كه شاید مقدمه ورود به گردونه تجدد، تاسیس دولتی مقتدر و مدرن باشد. این آغازگاه آن چیزی است كه پژوهشگران از آن با عنوان موج نخست تجدد آمرانه یاد كردهاند كه كارگزار اصلی آن دولت اقتدارگرای پهلوی اول بود. درباره پیامدهای این مدرنیته از بالا و مصایبش بحث و حدیثهای زیادی در گرفته است. موج دوم تجدد ایرانی اما در سالهای دهه ١٣٤٠ خورشیدی آغاز شد، یعنی هنگامی كه پهلوی دوم به مدد دیگران توانست مخالفان خود را از صحنه قدرت حذف كند و كوشید با اصلاحات ارضی و برنامهریزی اقتصادی و به یاری شماری از تكنوكراتهای جوان كه عمدتا فارغالتحصیلان دانشگاههای غربی بودند، كشور را بار دیگر در مسیر توسعه بیندازد. درباره ویژگیها و مختصات این پویش عظیم كه به اذعان همگان چهره جامعه ایرانی را دگرگون كرد، تاكنون بحثهای فراوانی صورت گرفته است، اما كمتر پژوهش یا تحقیقی به نحو مفصل و دقیق از حیث اقتصادی به آن پرداخته است و تحولات اقتصادی این دهه كه بدون تردید زمینهساز انقلاب ایران در سال ١٣٥٧ شد معمولا به صورت پراكنده و در سایر آثار تحقیقی كه جنبههای دیگر این سالها را بررسی كردهاند، مورد توجه قرار گرفته است. كتاب «موج دوم تجدد آمرانه در ایران: تاریخ برنامههای عمرانی سوم تا پنجم» نوشته سعید لیلاز، روزنامهنگار و پژوهشگر تاریخ اقتصادی كه در اصل پایان نامه ایشان در مقطع دكترای تاریخ دانشگاه شهید بهشتی است، از این حیث اثری قابل توجه و حایز اهمیت است. این كتاب ٦٢٢ صفحهای كه نشر نیلوفر آن را زمستان ١٣٩٢ منتشر كرده است، درباره توسعه آمرانهای است كه بین سالهای ١٣٤١ تا ١٣٥٧ به مدت ١٦ سال به طول انجامید. در این دوره ساختار اقتصادی- اجتماعی و به تبع آن سیمای سیاسی ایران كاملا دگرگون شد و فرآیند نوسازی اقتصادی- تكنولوژی، جامعه ایران را در مدتی كوتاه از شرایط سنتی با رشد اقتصادی متوسط و تحولات نسبتا آرام اجتماعی و سیاسی به وضعیت شبه مدرن با تسلط صنعت و نفت بر اقتصاد- به جای كشاورزی- همراه با برقرار پیوندهای ژرف اقتصادی و سیاسی با جهان خارج و به ویژه بلوك غرب تبدیل كرد. در طول اجرای این سه برنامه همچنین تحولات ژرف اجتماعی، ساختار جامعه روستایی ایران را به جامعه شهری تغییر داد. میلیونها نفر در كمتر از دو دهه از روستاها به شهرها و عمدتا تهران آمدند و بزرگترین موج مهاجرت برگشت ناپذیر تاریخ ایران را شكل دادند. همچنین، شتاب رشد اقتصادی ایران به صورتی بیسابقه و در طول ١٥ سال، نظام توزیع ثروت، جایگاه شهر در مقایسه با روستا، و نیز تحولات اجتماعی و سیاسی عظیمی چون انقلاب ٢٢ بهمن ١٣٥٧ و پیامدهای بعدی آن را فراهم آورد. در واقع، مقدمات انقلاب، در طول اجرای سه برنامه عمرانی با سمتگیریهای اقتصادی- اجتماعی در جریان اجرای آنها آماده شد.
نویسنده در كتاب حاضر میكوشد با توضیح برنامههای عمرانی به تفكیك هر برنامه و مقایسه هر یك از آنها با یكدیگر و با آنچه در صحنه عمل اتفاق افتاد، نشان دهد كه نقش این برنامهها در رویدادهای منتهی به انقلاب ٢٢ بهمن چه بود. آیا برنامهها عملی شد؟ میزان و عوامل انحراف از برنامه چه بود؟ سعید لیلاز در این كتاب نشان میدهد كه با توجه به تسلط مناسبات سیاسی استبدادی در ایران و تصلب آن به موازات بهبود اوضاع اقتصادی، افزایش نابرابریهای توزیع ثروت در طول جغرافیای ایران یعنی میان شهر و روستا و در ژرفای آن یعنی طبقات اجتماعی، سیطره نفت و درآمدهای نفتی در رشد اقتصادی، وابستگی اقتصادی ایران به اقتصاد متورم جهانی، و سرانجام مهاجرت عظیم انسانی از روستا به شهر در كنار ناكارآمدی ساختار اجرایی و سیاسی برای هضم و حل این مهاجران در درون شهر، شكست برنامههای نوسازی ایران به شرط حفظ مناسبات اجتماعی و سیاسی موجود را گریز ناپذیر كرده بود و هر یك از دو عامل اجرای برنامههای عمرانی و انحراف از آن، به سهم خود در این فرجام نقش ایفا كردند.
به عبارت دیگر اگرچه برنامههای اول و دوم با انضباط به اجرا در آمدند، اما برنامه سوم به موج افزایش شدید درآمدهای نفتی برخورد كه در سر راه خود تقریبا همهچیز را برای همیشه با خود برد؛ از برنامه و برنامهریزی گرفته تا خود رژیم شاه. در عین حال از اواخر دهه ١٣٤٠ خورشیدی برخی تحولات بینالمللی مانند جنگ اعراب و اسراییل، كودتای حزب بعث عراق، زمینگیر شدن ایالات متحده در جنگ ویتنام، بحران واترگیت بهشدت گرفتن دیكتاتوری در ایران و تسریع روند فروپاشی كمك كرد. در پایان اختلالی كوچك در درآمدهای نفت كه بهشدت بر شكاف طبقاتی افزوده بود، كافی بود برای فروپاشیدن نظامی كه پس لرزههای سقوط آن هنوز ادامه دارد.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید