1393/8/3 ۰۹:۲۸
بحث به اینجا رسیدکه آیا روح قبل از بدن بوده یا نه؟ عدهای از فلاسفه و مفسران و اخباریین، فرمودهاند که روح قبل از بدن بوده و همه ارواح در جایی جمعند كه در روایات «عالم ذَر» و «عالم میثاق» نامیده شده است و اینها از قرآن و روایات و دقتهای فلسفی دلیل داشتند. باز عدهای از بزرگان فلاسفه، نظیر صدرالمتألهین و از مفسران نظیر علامه طباطبائی و از اخباریین مانند مرحوم فیض میگویند روح بعد از جسم پیدا میشود. وقتی بچه متولد شود، جسم است (جسمانیهالحدوث است) و کمکم روح در او پیدا میشود. صدرالمتألهین برای همین یک قاعده درست کرده (حركت جوهری) و اینها برآنند كه: روح بعد پیدا میشود.
بحث به اینجا رسیدکه آیا روح قبل از بدن بوده یا نه؟ عدهای از فلاسفه و مفسران و اخباریین، فرمودهاند که روح قبل از بدن بوده و همه ارواح در جایی جمعند كه در روایات «عالم ذَر» و «عالم میثاق» نامیده شده است و اینها از قرآن و روایات و دقتهای فلسفی دلیل داشتند.
باز عدهای از بزرگان فلاسفه، نظیر صدرالمتألهین و از مفسران نظیر علامه طباطبائی و از اخباریین مانند مرحوم فیض میگویند روح بعد از جسم پیدا میشود. وقتی بچه متولد شود، جسم است (جسمانیهالحدوث است) و کمکم روح در او پیدا میشود. صدرالمتألهین برای همین یک قاعده درست کرده (حركت جوهری) و اینها برآنند كه: روح بعد پیدا میشود.
من قول سومی دارم و این است که در ازل، ارواح ما خلق شده است به نام عالم ذر. به این اندازه هم شعور داشته است که خدا از آنها تعهد گرفته است به عنوان: «ألستُ بربكُم قالوا بلى».1 خدا گفت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ و همه گفتند: بله. حتی کفاری که در عالم ذر هستند، گفتند بله، خدا تویی؛ اما باید توجه داشت که این روح، نارس است و در عالم ذر کمالی نداشت. اگر بخواهد استکمال کند، باید در این جسم و به این دنیا آید و به واسطه آن جسم که روح را بُراق میکند و حرکت میکند، میرسد به جایی که به جز خدا نداند. اگر روح در این دنیا نیاید، این استکمال را ندارد.
این قول سوم، جمع بین دو قول است و معنایش این است که ارواح قبل از ابدان خلق شده كه در بعضی از روایات آمده دو هزار سال و این از باب مثال است و در این دنیا کمکم به بدن متعلق شده. حال اگر بیفتد در حرکت جوهری، استکمال پیدا میکند و این ابدی است و در بهشت هم استکمال هست و بالاخره او را میرساند به آنجا که به جز خدا نداند، و گرنه هوا و هوسها و شهوتها نمیگذارد در راه بیفتد و سقوط میکند و جایش جهنم است.
آیا اهلبیت استکمال روحی دارند؟
چه عالم ذر را قائل بشویم یا نشویم، و انسان را جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاء بدانیم یا ندانیم، ارواح نارس آمدهاند برای استکمال و خدا انسانها را برای همین آفریده که از صفر شروع کنند و به بیست برسند؛ این راجع به انسانهای معمولی است؛ اما راجع به اهل بیت(ع) چنین نیست. حضرت امام میگوید: در ازل خدا با همه اسما و صفاتش تجلی کرد و اهلبیت پیدا شدند و بعد هم تجلی دوم کرد و قرآن پیدا شد. بعد بر سر ما منّت گذاشت و اهلبیت(ع) به این دنیا آمدند. مفسر و معلم قرآن برای اینکه ما را با این حرفهای مقدس آشنا کنند و به خدا برسانند.
در «زیارت جامعه» در چندین جا این فرمایش امام هست. امام هادی(ع) میفرمایند: «خلقكُمُ الله أنواراً فجعلكم بعرشه مُحدقین حتى منّ علینا بكُم فجعلكُم فی بیوت أذن الله أن تُرفع و یذكر فیها اسمُهُ» خدا در ازل انوار شما را آفرید و در عرش ذکر خدا را میكردید تا اینکه بر ما منت گذاشت و شما را به این دنیا آورد تا ما را آدم کنید. قرآن میگوید من آنم که: «تبیاناً لكُل شیء»2 و «لا رطب و لا یابس إلا فی كتاب مُبین»3 و «ما فرّطنا فی الكتاب من شیء»؛4 اما معلوم است که این معلم میخواهد و معلمش را قرآن تعیین میکند: «و أنزلنا إلیك الذّكر لتُبین للناس ما نُزّل الیهم:5 قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است، توضیح دهى.»یا رسول الله! مبین قرآن تو هستی. یا علی! مبین قرآن تو هستی. اهلبیت! شما معلم قرآنید. شمایید که میتوانید علم را از قرآن بیرون بکشید. چیزی از علم نیست که در قرآن نباشد كه تجلی ذاتی خداست. این تجلی ذاتی را کسی میتواند تفسیر کند که خود تجلی ذاتی خدا باشد، یعنی اهلبیت؛ لذا ما مدعی هستیم که همه کس نمیتواند قرآن را تفسیر کند: «من فسّر القُرآن برأیه فلیتبوأ مقعدهُ من النار:6 هرکسی از ذهن خودش بخواهد قرآن را معنا کند، جایگاهش آتش جهنم است.»
قرآن و عترت
بنا اینطور بود که قرآن و عترت با یکدیگر باشند و قرآن نازل شود و عترت در پیش قرآن باشد و مفسر قرآن باشد؛ لذا پیغمبر اکرم(ص) این روایت ثقلین را در هر فرصتی فرمود: «انّی تاركٌ فیكُمُ الثقلین ما إن تمسكتُم بهما، لن تضلّوا: كتاب الله و عترتی أهل بیتی و انهُما لن یفترقا حتى یردا علی الحوض»7 دو چیز است كه تا قیامت از هم جداشدنی نیستند: قرآن و اهل بیت. قرآن و عترت است که انسانها را در اخلاق و عرفان کامل میکنند و اگر زمینه باشد، میتوانند هر علمی را به انسانها یاد دهند. «حدیث ثقلین» باید سرمشق مردم باشد، ولی سرمشق وقتی نشد، آنگاه گمراهی است؛ زیرا «ما إن تمسكتُم بهما لن تضلّوا [: تا وقتی به آن دو چنگ زدهاید، هرگز گمراه نمیشوید.]»
لذا اهلبیت استکمال ندارند. اینكه بعضی از بزرگان نوشتهاند امام زمان چون هزار سال عمر میکند، هزار سال عبادت میکند، پس از این جهت بهتر از پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است، با این حرفها جور در نمیآید. چهارده معصوم تام و کامل هستند و ذرهای نقص در آنها نیست تا حرکت جوهری کاملشان کند. تا نماز شبها و جنگها و خانهنشینیها بتواند آنها را تام کند، بلکه آنها از اول تام هستند؛ مانند قرآن که از اول تام است. قرآن یک مجموعه علم است و از ازل بوده و تا ابد نیز همین است. مفسر قرآن هم معنایش این نیست که چیزی بر قرآن اضافه میشود و چیزی از قرآن روشن میشود، بلکه آنچه در قرآن هست، برای ما گفته میشود. اما مردم نخواستند بدانند و لذا آنها هم مجبور شدند ساکت بمانند.
قرآن تام و کامل است و ذرهای کم و زیاد ندارد و حرکت جوهری ذرهای روی آن اثر ندارد. اهلبیت نیز چنین هستند. همه آنها تام و کاملند. «زیارت جامعه» را امام زمان فرموده زیارت خوبی است. علامه مجلسی(ره) میگوید در سامرا خدمت حضرت رسیدم، فرمودند: جلو بیا؛ اما ابهت حضرت مرا گرفته بود و نمیتوانستم بروم؛ فرمودند بیا. رفتم و ایشان دست مبارک را روی شانه من گذاشتند و فرمودند: «نعم الزیاره هذه». علامه مجلسی تا چشمش به حضرت افتاد، به جای سلام، زیارت جامعه را خواند و حضرت فرمود: «این چه زیارت خوبی است!» علامه مجلسی میگوید اشاره کردم به قبر امام هادی(ع) و گفتم: «از جدتان است؟» فرمودند: آری. لذا اهل دل و بزرگان میفرمایند: «بهترین زیارات از نظر سند و دلالت، زیارت جامعه است» كه همه چیز دارد. تمام اسرار شیعه در این زیارت خوابیده است.
این زیارت باید یک صبحگاهی برای همه ما باشد. میدانید که قوای مسلحه در هر مملکتی صبحگاهی دارند. ما هم ادعا میکنیم قوای مسلحه و منتظر امام زمان هستیم. پس لاأقل این زیارت جامعه را هر روز به عنوان صبحگاهی بخوانیم. در این زیارت جامعه این جمله هست: «خلقكُمُ الله أنواراً فجعلكُم بعرشه مُحدقین حتى منّ علینا بكُم فجعلكُم فی بُیوتٍ أذن الله أن تُرفع و یذكر فیها اسمُهُ» خداوند شما نورهایی آفرید كه در عرش بودید و خدا بر سر ما منت گذاشت و شما را در این بدنهای مقدس آورد تا ما به کمال برسیم و عالم و عارف شویم و به مقام عبودیت برسیم. این آیه شریفه را شیعه معنا میکند: «فی بُیوت أذن الله أن تُرفع و یذكر فیها اسمُهُ»8 دیگران میگویند مساجد مقدس هستند و باید تقدس آنها را حفظ کنیم؛9 اما شیعه میگوید: «فی بُیوت أذن الله»، مسجد نیست، بلکه پیغمبر و اهل بیتش هستند.
خانههای ذكر
منصور دوانیقی خیلی با امام صادق(ع) بد بود و ایشان را اذیت میکرد و یکی از کارهای زشتش این بود که مجلس میگرفت و علما را جمع میكرد تا امام را مسخره کنند. از امام چیزی بپرسند و یکی قبول نکند و یکی هم پوزخند بزند. قتاده ـ از علمای بزرگ اهل تسنن ـ میگوید: منصور دوانیقی به من گفت: «امام صادق را دعوت کردهام، تو هم بیا و با او حرف بزن و مسأله بپرس، شاید گیر کند.» جلسه را گرفتند و بنا شد وقتی امام صادق(ع) وارد شدند، کسی بلند نشود و به ایشان توهین کنند؛ ولی همین كه امام وارد شدند، منصور بلند شد و حضرت را در بغل گرفت و پیش خود نشاند. همه تعجب کردند این که اصرار میکرد جسارت و توهین به آقا شود، خودش احترام گذاشت. سکوت جلسه را گرفت. امام سکوت جلسه را شکستند و رو کردند به قتاده و فرمودند: «اگر سؤالی داری، بپرس.» گفت: «یابن رسول الله! پنیر خوردن چگونه است؟» حضرت تبسمی کردند و فرمودند: «حلال است.» بعد فرمودند: «سؤالت همین بود؟!» گفت: «نه، من چهل سؤال مشکل تهیه کرده بودم از شما بپرسم و تمام آنها یادم رفت و ابهت شما مرا گرفته و نمیتوانم حرف بزنم.»
امام فرمود: «میدانی کجا نشستهای؟ فی بُیوت أذن الله أن تُرفع و یذكر فیها اسمُهُ یسبحُ لهُ فیها بالغُدّو و الآصال، رجالٌ لا تُلهیهم تجارهٌ و لا بیعٌ عن ذكر الله».10قتاده گفت: «میدانم که این بیوت، مساجد نیست، بلکه بدنهای شماست.» بدنهای مقدسی که خدا میخواهد روزبهروز رو به ارتفاع باشد. ارواح مطهر اهلبیت کامل و تام و تمام هستند و در عالم ذر با خدا راز و نیاز داشتهاند و در این دنیا هم با خدا راز و نیاز دارند و در بهشت هم با خدا راز و نیاز دارند و تا خدا خدایی میکند، مکالمه و معاشقه با خدا دارند و اما استکمال ندارند و حرکت جوهری ملاصدرا از ماست و از غیر اهلبیت(ع) است.
پینوشتها:
1ـ الأعراف، 172 // 2ـ النحل، 89 : «روشنگر هر چیزى است.» // 3ـ الأنعام، 59: «هیچ تر و خشكى نیست مگر اینكه در كتابى روشن [ثبت] است.» // 4ـ الأنعام، 38: «ما هیچ چیزى را در كتاب فروگذار نكردهایم.» // 5ـ النحل، 44 // 6ـ عوالی اللئالی، ج 4، ص 104. // 7ـ الکافی، ج2، ص415؛ مسند احمد، ج3، ص 14؛ کتاب السنه، ص630؛ المعجم الکبیر، ج 5، ص154؛ و... // 8 ـ النور، 36: «در خانههایى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود.» // 9ـ تفسیر القرآن العظیم(ابن ابیحاتم)، ج 8، ص2604 و 2605؛ تفسیر قرطبی، ج13، ص265 و 266 // 10ـ النور، 36 و 37: «در خانههایى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مىكنند، مردانى كه تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا، به خود مشغول نمىدارد.»
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید