1393/7/28 ۰۹:۳۸
وقتی گفته شود علم تکنولوژیک عنصر لازم قوام جهان متجدد بوده است، شاید این حرف مشهور را تکرار کنند که علم جهانی و بشری است و ربطی به تجدد ندارد و اگر بپرسید پس اجزای مقوم تجدد چیست و تجدد چگونه قوام یافته و چرا رسم و شیوه زندگی متجدد رسم و شیوه زندگی در سراسر روی زمین شده است، همه اینها را به اغراض سیاسی باز میگردانند. اینکه غرب با اعمال قدرت نظامی و سیاسی و با تبلیغات و ساختن و صادر کردن فیلمها و اشیای مصرفی و به قولی که به شوخی شبیه است با اسباببازیهای تبلیغاتی، فرهنگ اصیل اقوام را از نظر آنها انداخته و فرهنگ خود و مخصوصاً لاابالیگری و ترک رسوم و بیاعتنایی به سنن قومی و دینی و فضایل اخلاقی را القا و تحمیل کرده است، به یک اعتبار و تا حدی درست است ولی مهم این است که بدانیم غرب چگونه و با چه نیرویی از عهده این کار برآمده و توانسته فرهنگ اقوام را بپوشاند و مردم جهان را میان گذشته خود و رسوم جهان جدید سرگردان کند
وقتی گفته شود علم تکنولوژیک عنصر لازم قوام جهان متجدد بوده است، شاید این حرف مشهور را تکرار کنند که علم جهانی و بشری است و ربطی به تجدد ندارد و اگر بپرسید پس اجزای مقوم تجدد چیست و تجدد چگونه قوام یافته و چرا رسم و شیوه زندگی متجدد رسم و شیوه زندگی در سراسر روی زمین شده است، همه اینها را به اغراض سیاسی باز میگردانند. اینکه غرب با اعمال قدرت نظامی و سیاسی و با تبلیغات و ساختن و صادر کردن فیلمها و اشیای مصرفی و به قولی که به شوخی شبیه است با اسباببازیهای تبلیغاتی، فرهنگ اصیل اقوام را از نظر آنها انداخته و فرهنگ خود و مخصوصاً لاابالیگری و ترک رسوم و بیاعتنایی به سنن قومی و دینی و فضایل اخلاقی را القا و تحمیل کرده است، به یک اعتبار و تا حدی درست است ولی مهم این است که بدانیم غرب چگونه و با چه نیرویی از عهده این کار برآمده و توانسته فرهنگ اقوام را بپوشاند و مردم جهان را میان گذشته خود و رسوم جهان جدید سرگردان کند. این قبیل سخنان بیشتر سیاسی است و اگر در سیاست وجهی داشته باشد، در عالم نظر و فرهنگ در معرفی غرب و تجدد غربی اعتباری ندارد و چون مانع شناخت درست جهان موجود میشود، اتخاذ تدابیر سیاسی را دشوار میسازد. چنان که این تلقی در طی دو قرن اخیر بسیاری از اقوام آسیایی، آفریقایی و امریکای لاتین را از مواجهه آگاهانه با تجدد و طی راه درست در سیاست و اقتصاد و فکر و فرهنگ و تکنولوژی بازداشته است.
جهان توسعهنیافته چون میبیند علم را میتواند بیاموزد و دانشمندان بزرگ هم دارد، به دشواری میتواند بستگی علم به تجدد و نیازش به شرایط خاص فکری و فرهنگی را دریابد و آن را به این جهت همهجایی و مستقل از شرایط فرهنگی میداند. البته وجود دانشمندان بزرگ در جهان توسعهنیافته غنیمتی بزرگ است و چه بسا که مقدمه جهشی در توسعه باشد. اما چنان نیست که ضرورتاً به توسعه اقتصادی- تکنیکی بینجامد. بعضی پژوهشهای بالنسبه مهم هم که اخیراً در بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی صورت گرفته است، در صورتی میتواند مایه امیدواری باشد که جایی در نظام علم و تکنولوژی پیدا کند و صرفاً نتیجه علاقه و توجه دولت و حکومت یا دنباله و اتمام پژوهشهای دوران تحصیل چند پژوهشگر با استعداد و دانشمند نباشد.
درست است که جهان توسعهنیافته کم و بیش به علم رغبت و علاقه و حتی گاهی اعتقاد دارد اما این رغبت کمتر ناظر به گذشت از وضع توسعهنیافتگی و بیشتر رغبت و علاقه روانشناسی و اخلاقی- سیاسی است. این جهان در صورتی از وضع کنونیاش خارج میشود که علم را در نسبتاش با زمین و زمان بطلبد و فرهنگ مناسب علم را بشناسد و بتواند آن را در جای خود و در پیوستگی با تکنولوژی دریابد. مردمی که علم و ادب و سیاست و تکنولوژی را بیتوجه به پیوستگیشان با یکدیگر به صورتی جدا جدا، اخذ کردهاند اشیا و امور همه در نظرشان پراکنده مینمایند و این پراکندگی ممکن است در خاطرشان نیز انعکاس یابد. پراکندگی چیزها و خاطرها را با تدابیر جزئی و جزئیبینی نمیتوان علاج کرد. گره این مشکل با «خودآگاهی» گشوده میشود و اگر «روشنفکران» را «مظاهر خودآگاهی» ملت خویش بدانیم، باید نزدیکشدن دانشمندان را به روشنفکران غنیمت بشماریم.
٭ رئیس فرهنگستان علوم و چهره ماندگار فلسفه
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید