هویت ملی ایرانیان در اعصار اسلامی / دكتر ناصر تكمیل‌ همایون - بخش دوم و پایانی

1393/7/9 ۰۷:۵۴

هویت ملی ایرانیان در اعصار اسلامی / دكتر ناصر تكمیل‌ همایون - بخش دوم و پایانی

سلسله‌های حاكم بر ایران‌زمین عصر ساسانی (ایرانشهر) اعم از حكومتهای محلی و ایرانی‌الاصل (سامانی، صفاری و آل‌بویه و...) و فاتحان غیر ایرانی ترك‌تبار (غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی) و دست‌‌نشاندگان آنان (اتابكان آذربایجان و فارس و...) و بسیاری از حكام مناطق پراكنده، هیچ كدام زیر سلطه كامل خلفای عباسی قرار نگرفتند و بعضاً علیه خلافت و حتی مقام صوری خلیفه اقدامات سیاسی و نظامی انجام دادند و همزمان در پیوند با جنبش‌های فرهنگی شعوبیه همانند جبهه‌ای گسترده كه گرایشهای گوناگونی را در برداشت (امرهای سیاسی و اجتماعی و اقدامات اقتصادی) اصالت و توانمندی‌های مردم ایران را در بقای تاریخی جامعه بزرگ خود محافظت كرد.

 

د) خلافت و حكومتهای ایران

سلسله‌های حاكم بر ایران‌زمین عصر ساسانی (ایرانشهر) اعم از حكومتهای محلی و ایرانی‌الاصل (سامانی، صفاری و آل‌بویه و...) و فاتحان غیر ایرانی ترك‌تبار (غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی) و دست‌‌نشاندگان آنان (اتابكان آذربایجان و فارس و...) و بسیاری از حكام مناطق پراكنده، هیچ كدام زیر سلطه كامل خلفای عباسی قرار نگرفتند و بعضاً علیه خلافت و حتی مقام صوری خلیفه اقدامات سیاسی و نظامی انجام دادند و همزمان در پیوند با جنبش‌های فرهنگی شعوبیه همانند جبهه‌ای گسترده كه گرایشهای گوناگونی را در برداشت (امرهای سیاسی و اجتماعی و اقدامات اقتصادی) اصالت و توانمندی‌های مردم ایران را در بقای تاریخی جامعه بزرگ خود محافظت كرد.

ایرانیان آن روزگار، از حركتهای ضد ستم در لوای تشیع و دوستی آل علی(ع) كه پیكارگران راستین اسلام شناخته شده بودند، به گونه نماد دینی غیرحكومتی و گاه در پیوند با اندیشه‌های ریشه‌دار تاریخی پیش از اسلام (ایرانشهری، آرمان‌خواهی سیاسی) و از محور دلبستگی و انگیزش «ظهور»‌ها و «خروج»‌های جماعت گسترده‌ای از ایرانیان در فرهنگ خودی و «هویت‌طلبی» آشنا برای رسیدن به «عدالت»، می‌توان تبیین جامعه‌شناختی به دست آورد كه در آن «اشراق» و توحید اشراقی به گونه «زبان حال» و «مهربانی و مدارا» و زبان فارسی و «شعر» دل‌انگیز آن چون هنر مبارزه و حیات تاریخ ساخته ساكنان ایران‌زمین در هم‌آمیختگی یافته و هر جریان اجتماعی و سیاسی را به میزان تعلق به آن «عناصر» یاد شده «فرهنگی» و «ملی» قلمداد كرده است. بدین‌سان این دوره را می‌توان عصر تبلور فرهنگی هویتهای نوین ایرانی در جغرافیای پراكنده و قلمروهای حكومتی گوناگون به شمار آورد.

پیتر آوری1 با تحلیل تاریخی آن روزگاران، درباره شیوه و سیمای پایدار ایرانیان و وحدت ملی در ایران آورده است: «از زمانی كه داریوش كتبیه بیستون را در فاصله سالهای 521 ـ 486ق.م بر كوه بیستون حك كرد تا دوران معاصر، ایرانیان همواره از مذهب در جهت تحكیم موجودیت كشور یاری می‌گرفتند. این اعتقاد سبب می‌شد تا ایجاد ارتباط بین مردم كه در سرزمین گسترده و با جمعیتی ناهمگن زندگی می‌كردند، حفظ شود.» وی اضافه می‌كند: «عوامل بسیاری وجود داشت كه مانع وحدت ایرانیان می‌گردید، لیكن به‌رغم وجود عوامل نامساعد جغرافیایی، اعتقادات دینی ایرانیان در شمار عواملی بود كه به آنان قدرت می‌داد تا وحدت ملی خویش را حفظ نمایند. با این حال وجود عوامل متضاد [جغرافیایی و تمایل به وحدت] در قلمرو ایران موجد نوعی تعادل گردیده است، همواره زمینه ایجاد بحران را در وحدت ملی امكان‌پذیر می‌سازد.»2

بدین‌سان می‌توان جامعه ایرانی را از آغاز فتوحات اسلامی تا حمله مغولان، در محور اسلام‌باوری در پیوند با كانونهای اعتراض و انگیزه‌های عدالت‌خواهی دانست كه در ژرفای تشیع جنبه‌های ضد قدرت پیدا كرد و هماهنگ با مذهبهای دیگر گاه در بعد سیاسی ـ نظامی و گاه در عرفان و اشراق و عشق به توحید و توحد در راستای فرامذهبی قرار گرفت و این خصلت را از طریق آسیای مركزی به چین و ماچین، از طرف شرق ایران‌زمین (پامیر و سند) به هند و مناطق آسیای جنوب شرقی، از سوی آذربایجان و آران به آن سوی جبال قفقاز و از مسیر آسیای صغیر تا بالكان و سواحل شرقی آدریاتیك انتقال داد و در همه این سرزمینها با زبان فارسی و نوشتاری فارسی، محاورات علمی و فقهی و زمزمه‌های عشق و محبت فراتر از نطق و ایما و سجل تحقق پیدا كرد.

 

2. یورش مغولان و پیامدهای آن

حمله مغول بر نهادهای اقتصادی و فرهنگی ایران و سرزمینهای همجوار آسیبهای فراوان وارد ساخت و پاره‌ای از رشته‌های وحدت دینی و فرنگی ممالك اسلامی را از هم گسست. خلافت عباسیان را از میان برد، لكن زندگی اجتماعی نوین را به مرور درچارچوب هویتهای سیاسی مستقل‌تر قرار داد و در یگانگی‌های تاریخی ـ فرهنگی ساكنان ایران‌زمین كه در ابعاد دیانت و مذهب و اشراق و هنر و زبان فارسی جلوه‌های جهان گستری یافته بود، خدشه ایجاد كرد.

بی‌تردید زمینه‌های «درون جامعه‌ای» گسست‌های اجتماعی و فرهنگی را هیچ‌گاه نباید از نظر دور داشت. حكومتهای اولیه مغول در بخشهایی از ایران و به مرور تسلط ایلخانیان(626ـ756ق) و سرانجام یورش تیمور و حكومت تیموریان(771ـ906ق) هیچ یك نتوانستند پیوندهای یاد شده ایرانیان را نسبت به اسلام و ارزشهایی كه خاندان رسالت و امامت بیانگر آن بودند، و نیز دیگر خصلت‌های فرهنگی و ذوقی و عقیدتی ساكنان این سرزمین را به گونه تجلیات هویتی ناتوان سازند، بلكه نظم «ایرانشهری» استمرار و پایداری خود را در حكومتهای جدید غیر ایرانی نشان داد و حاكمیت‌های ایلخانان و وابستگی آنان اندك اندك صبغه اسلامی پیدا كرد.

سلسله‌های آل مظفر (713ـ795ق)، ایلخانان كوچك (736ـ756ق) و آل جلایر (736ـ814 ق) در نظام ملوك‌الطوایف پا گرفتند. قیامهای مردمی با ارزشهای شیعی، حكومتهایی نظیر سربداران(737ـ784ق) با گرایش شیعی، تركمانان آق‌قویونلو (872ـ920) با تمایلات سنی همزمان با حاكمیت بازماندگان تیمور در بخش شرقی ایران‌زمین و دیگر قدرتهای محلی در سیستان و مناطق مركز و خراسان و ماوراءالنهر و درگیریهای آنان با یكدیگر، گویی شرایطی را در نظام تاریخی حكومت در ایران ملوك‌الطوایفی به وجود آورد كه جامعه گسترده ایرانی در برابر امپراتوری نوپای عثمانی، خاصه از سال 857 ق/1453م پس از فتح قسطنطنیه كه به نوعی یادآور حكومت بیزانس و خلافت امویان و عباسیان بود، خواستار وحدت اجتماعی و سیاسی بر مبنای آرمان و فرهنگ تاریخی باشد.

گذشته‌های پیش از حمله مغول و سده‌های پس از آن نشان داد كه ایرانیان به گرایشهای مختلف نسبت به مذهب تشیع هر چند به صورت اقلیت، همه گاه چشم به راه رفع تجاوزها و اجحافها و بركناری ظلمه و استقرار سلطنت عدل بر روی زمین بوده‌اند. بسیاری از جنبش‌های اجتماعی ـ سیاسی شیعیان ایران پیش از ظهور سلسله صفوی، از جمله آل بویه و سربداران، ریشه در این اعتقاد عمیق مذهبی داشته است.

در بسیاری از این حركتها، با هر نوع اندیشه اعم از فلسفی یا سیاسی، تصوف اسلامی‌ـ ایرانی» آثار زیاد باقی گذاشته است، به دیگر سخن، جامعه در انتظار پاسخ پرمعنا و با اقتداری بوده تا بتواند به جنبش‌های نافرجام سامان دهد. صفویان با پذیرش تشیع به شیوه‌ای كه خود می‌اندیشیدند، بر پایه قدرت قزلباش یكی از پیشگامان این دگرگونی تاریخی در ایران شدند و نوع جدید «هویت باورمندانه»‌ای را به ارمغان آوردند كه بحث خاصی را طلب می‌كند.3

پتروشفسكی با اعتقاد به اینكه در بسیاری از نقاط كشور پیروان شافعی و حنفی اكثریت داشتند، نوشته است: «رنگ عقیدتی نهضت‌هایی كه در عین حال علیه فاتحان مغول و بهره‌كشی فئودالی [اصطلاح از پتروشفسكی] برپا شده بود، همانا تشیع شمرده می‌شد و بس، حتی اگر فرض كنیم كه در قرنهای هشتم و نهم هجری شیعیان ایران در اقلیت بوده‌اند، هم باید اذعان كرد كه این اقلیت به هر تقدیر مهم و فعال و از حسن توجه روستاییان و لایه‌های پایین شهری برخوردار بوده است.» همو افزوده است كه در این زمانها [زمان زیر سلطه رفتن جامعه و فشار و ستم قدرتمندان]، همه گاه «موضوع انتظار ظهور موعود در ایران كه آرمانی باستانی بود شدت داشته» و «عامه ناس ظهور او را انقلابی اجتماعی در قالب دین می‌دانستند كه قرن‌ها پیش زمینه آن آماده می‌شد.»4

این دگرگونی یكباره صورت نگرفت و در زمانهای مورد بحث نیز هیچ‌گاه به طوركامل تحقق نیافت، اما صفویان و عملكرد سلطنت خواهانه قزلباش كه عناصری از هویت ایرانی (به ویژه مذهبی) آغازگر نوعی درخشش از امیدهای اجتماعی ایرانیان در سراسر مناطق ایرانی نشین كه به صورتهای قومی وخاندانی زیسته بودند و تاریخ پراكندگی‌ها و آسیبهای تهاجمی آنان را برای پذیرش آرمانی جدید در مقاومت تقابلی با كانونهای ستم داخلی و سلطه خارجی و برقراری عدالت به معنای محدودتر، بشارت‌دهنده راه و روشی ساخت كه در نظامهای گذشته به ویژه در نظامهای ملوك‌الطوایف، جلوه و شكوهمندی چشمگیری نداشت و به همین دلیل این دوره تاریخ ایران را، تاریخ جدید ایران نام نهاده‌اند. به همان سان كه اروپاییان این دوره را در تاریخ خود L,époque modem نامیده‌اند.

 

3. ویژگیها و دستاوردهای هویتی

در تغییر سلسله‌های حكومتی ایرانیان عاملهای متعددی در پیوند با جامعه و مناسبات گوناگون آن و نیز كارایی‌های برون جامعه‌ای بازشناسی شده‌اند. ناتوانیهای حاكمیت‌های درون جامعه‌ای و از میان رفتن «حقانیت»‌های اجتماعی و سیاسی، جامعه را در مسیر فروریختگی و پذیرش نیروهای جدید «حقّانیت‌یافته» یا در فراگرد دستیابی به «حقّانیت» قرار داده است كه بی‌تردید در این امر تاریخی‌ ـ سیاسی، پاسداری از هویتهای ایرانی نقش عمده داشته‌اند حاكمیت‌های چندگانه (ملوك‌الطوایف یا دودمان‌سالاری) در سرزمینهای پیوندیافته با فرهنگ مشترك و سراسری در شرایط نابهنجار نفی استقلال و سلب هویت تمكین بر حاكمیت واحد و مقتدر را در برابر چندگانگی ناتوان و تشتت حكومتی پذیرا می‌شدند.

این امرهای اجتماعی ـ تاریخی در دوره‌های پیش صفوی، در ایران مشهود بوده و هر منطقه‌ای از كشور زیرسلطه دودمانی قرار داشته است و با آنكه همه آنها در بستر فرهنگ ایرانی بودند و آثار حكومت ایران باستان در آنها دیده می‌شد، اما هیچ یك از آنها توان حاكمیت سراسری را نداشتند، بلكه منازعات و كشمكش‌های نوع ملوك‌الطوایفی میان آنها در مسیر حكومت‌گری و زیاده‌خواهی، به توانمندی‌های سنتی و ریشه‌دار گذشته نیز آسیب وارد می‌ساخت.

به زبان دیگر هویت اجتماعی به معنای «ملی» همواره مستمر و متوالی نبود و در دوره‌های تاریخی حكومتهای متعدد دودمان‌سالاران نشیب و فراز پیدا می‌كرد. در گسست‌های تاریخی (با یورشهای برون‌جامعه‌‌ای و درون‌جامعه‌ای) شكل‌گیری‌های آن متفاوت به نظر رسیده است و به طوری كه مشهود گردیده، در دوره صفویه كه جوهره فرهنگ و هویت بیش و كم همگونی نسبی فراهم می‌آورند.

گسترش نظام حكومتی ملوك‌الطوایفی در ایران پیش از صفوی و چندپارچگی عرصه‌های فرمانروایی منطقه‌ای و قومی و گاه مذهبی، همزمان بود با پیدایش قدرتهای بزرگ در جهان اسلام چون عثمانیان در روم شرقی، گوركانیان در هند، ازبكان و شیبانیان در ماوراء‌النهر و حكومتهای چندگانه ایران از هر سو مورد تهاجم واقع بود و ركن ركین استواری مجموعه‌های حكومتی ایران در معرض اضمحلال و ادغام در حكومتهای رو به رشد همجوار قرار داشت و این رویداد محتمل در زمانی اتفاق می‌افتاد كه اروپای بیدار شده در پی رنسانس و چشمداشتهای آغازین خود را نسبت به آسیا به ویژه آسیای غربی و ایران آشكار كرده بود، بی‌تردید ایران در مركز قدرتهای نوظهور آسیایی و تهدید حكومتهای آن سوی قسطنطنیه با برخورداری از میراثهای فرهنگی و حكومتی و نظامی در بقا و حفظ «هویت تاریخی»،‌ خود‌، تحولات جدیدی بر پایه ساز و كارهای درون‌جامعه‌ای و برون‌جامعه‌ای پدید آورد تا وحدت و استقلال ریشه‌دار جامعه فراهم گردد و بی‌آنكه ایرانیان زیر سلطه عثمانیان بروند، با پایان دادن به نظام ملوك‌الطوایفی گسترده زیانمند، یگانگی و تمركز سیاسی و حكومتی قابل پذیرش را در بخش بزرگی از ایران‌زمین به وجود آوردند و تاریخ سیاسی و فرهنگی جدید خود را آغاز كنند.

 

برآیند

با ورود اسلام به ایران، زندگی مردم دگرگونی یافت، نهادهای حكومتی عصر ساسانیان یكی پس از دیگری فرو ریخته شد؛ اما جامعه تا زمانهایی بر پاره‌ای از اعتقادات كهن پایدار ماند و به مرور با اندیشه‌ها و باورهای اسلامی(جدای از عربیت بنی‌امیه) پیوند پیدا كرد و اندك اندك نفوذ معنوی و جهانی خود را آشكار ساخت و مردم با حفظ هویتهای گوناگون خود به سوی اسلام و تمدن جدید گرایش پیدا كردند.

در چگونگی این امر استاد دكتر صدیقی نوشته است: «تشكیلات جامعه ایرانی با تشكیلاتی كه عربها داشتند، تبادین داشت. تعالیم اسلامی اصلاً با اصول دمكراسی موافق بود، ولی نظام اجتماعی ایران نظام مراتب طبقاتی بود. هرچند اصل دمكراسی در میان مسلمانان عرب درست مراعات نشد و امتیازات در كار ‌آمد.» استاد به درستی افزوده است: «پس از آنكه عربها در ایران به حكمرانی پرداختند، نه تنها نتوانستند كه رسم طبقات و مراتب از میان بردارند، بلكه خود در برابر ملت مغلوب، طبقه‌ای تشكیل دادند و در استفاده از دسترنج ایرانیان، مخصوصاً طبقه سوم،‌ با طبقات اول و دوم ایرانی سازگاری كردند.»

با آنكه دو سلسله اموی و عباسی، شیوه‌های حكومتی بیزانس و ایران را سرمشق حاكمیت خود قرار دادند، اما ساكنان بخشها و منطقه‌های گسترده ایران‌زمین شیفتگی و علاقه‌مندی خود را به صورت گوناگون نسبت به دیانت جدید حفظ كردند و در مسیر فرهنگی اسلام در زمانهای بعد، خدمات شایانی نشان دادند، به گونه‌ای كه علوم و معارف اسلام با ایران و ایرانیان پیوند ناگسستنی پیدا كرد و خلافت ایرانی زیربنای تمدن اسلام به شمار آمد.

با آنكه حكومتهای اموی و بیش و كم كارگزاران خلافت عباسی، با پیوند دادن حاكمیت دمشق و بغداد با منطقه‌های متعدد ایران به طور جداگانه و كوشش در متلاشی كردن وحدت حكومتی در ایران‌زمین، و گسیل هزاران عرب به منطقه‌‌های ایرانی‌نشین، به امید تغییر هویت ایرانی، اما نه تنها توفیقی به‌دست نیاوردند، بلكه به نوعی در تظاهر هویتی ایرانیان جلای بیشتری پدید آمد و جنبش‌های سیاسی و فرهنگی جامعه گسترش بیشتر یافت.

هویت جدید ایرانی در چهار محور بنیادی عدالت‌خواهانه تشیع، اشراق ایرانی، زبان فارسی و حكومتگری به شیوه ایرانی (ایرانشهری)، شكل گرفت و قرنها تا یورش مغولان استمرار پیدا كرد. تجاوز و تهاجم مغولان بسیاری از رشته‌های وحدت حكومتی و فرهنگی سرزمین‌های مسلمانان را از هم گسست و در ایران‌زمین آشفتگی‌هایی در عهد «بحران در هویتها» پدید آورد. حاكمیت ایلخانان و درپی آنان تیموریان و حتی پدید آمدن فرمانرواییهای دودمانی و ملوك‌الطوایف، با آنكه آن چنان را آن‌چنان‌تر كرد، اما نتوانست گسستگی نابهنجاری ایجاد كند. جامعه چند قطعه شده ایران با آنكه از یك سو مذاهب اهل سنت و دیگر فرقه‌های تشیع قدرت‌نمایی داشتند و همزمان زبانها و قومیتهای چندگانه سر برآورده بودند و از سوی دیگر پس از فتح قسطنطنیه، امپراتوری جدید عثمانی در مسیر شرق حركت كشورگشایی خود را نظم می‌داد و از نیروهای هم‌مذهب شرق ایران مدد می‌گرفت، اما ایرانیان آسیب‌دیده همچنان پایداری نشان می‌دادند و «هستی» و «هویت» بازمانده خود را پاسداری می‌كردند و با اعتماد به نجات‌دهنده آرمانی، هیچ گاه ناامیدی به خود راه نمی‌دادند و پیكار برای رهایی و حفظ هویت در مصادیق گوناگون را ادامه می‌دادند.

پیترآوری این امر تاریخی را چنین تبیین كرده است: «نیروی منسجم افسانه ایرانی به قوت خود باقی ماند. كمال مطلوب و مطلق آنچه ایرانی به ‌شمار می‌‌آید [فرهنگ] از بقا برخوردار گردید و تجلی خارجی این نیرو در شكل زبان و ادبیات و حفظ سیمای جدید عادات و اعیاد باستانی نمایان گردید. دلیل اینكه زبان و ادبیات فارسی از اهمیتی برخوردار است كه در مقایسه با دستاورد كلی با اهمیت ذاتی مردم ایران ممكن است بی‌تناسب به نظر آید، تا حدودی ناشی از تجلی خارجی این نیرو می‌باشد:

ایرانیان با اثبات شایستگی خود در غلبه بر بلایا و صیانت فرهنگ نیرومند خاص خود كه در هنرها تجلی یافت و آوازه آن به خارج از ایران نیز سرایت كرد، نشان دادند كه می‌توانند به كمال مطلوب مطلق خود همواره پاسخ مثبت دهند و نیز به ثبوت رساندند كه چگونه چنین پاسخی همراه به نبوغی كه طبیعت راستین این سرزمین در خمیره‌شان نهاده است، به آنان توانایی می‌بخشد تا ازمیان آزمونهای دشوار كامیاب و سربلند بیرون آیند.»5 از این زمان است كه تمامیت ارضی ایران‌زمین و وحدت سراسری آن بربنیاد استقلال ملی، چشمگیری تاریخی خود را فراهم می‌آورد.

* آفرین ادیب

 

پی‌نوشتها:

1- Piter Avery

2ـ آوری، پیتر. تاریخ معاصر ایران، از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی (تهران، عطایی 1363) ص63 ـ62.

3. تكمیل همایون، ناصر. «آغاز تكون جدید در هویت تاریخی ایرانیان» نقد و بررسی كتاب تهران، تهران، تابستان و پاییز 1391، شماره 36 و 37.

4. پطروشفسكی. اسلام در ایران، ترجمه كریم كشاورز (تهران، پیام 1350)ص373.

5.جنبش‌های دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ص329

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: