1393/6/1 ۰۸:۱۱
مكتب اهلبیت معروف به مذهب جعفری است. این نسبت دو علت داشت:امام صادق(ع) در اواخر دولت اموی و اوایل حكومت عباسی آزادیی داشت كه توانست بسیاری از تعالیم دین را بیان كند، به همین دلیل، بیشتر احادیث فقهی مذهب اهل بیت از ایشان نقل شده است. از سوی دیگر، امام به علم و دانش شهرت داشت. به این دو دلیل مكتب اهل بیت را مذهب جعفری میگویند؛ اما در حقیقت این مذهب همه اهل بیت است و شیعه احكامش را از همه آنها گرفته است و پیامبر اكرم(ص) آنان را همسنگ قرآن دانست، تبعیت از ایشان را واجب كرد و تمسك به ایشان را مایه رهایی از گمراهی شمرد.
تاریخ تولد شیعه به ابتدای رسالت برمیگردد و بنابر مصلحتسنجی به وجود نیامده است. در دورهای اسم امام صادق(ع) بر مكتب شیعه اطلاق شد كه انگیزههایی برای ایجاد مذاهب جدید پیدا شده بود؛ اما باید مشخص شود كه اسم امام بر مذهب شیعی برای اشاره و مشخص ساختن این مذهب است، نه به این دلیل كه ایشان مذهبی جدید پایه گذاشته است. در هر صورت، محور اصلی تشیع، اطاعت از پیامبر اكرم(ص) و اقتدا به اهل بیت او و پیروی از آموزهها و تعالیم آنان است. ابوحاتم رازی میگوید: «اولین عنوانی كه در اسلام به وجود آمد، عنوان شیعه بود. این عنوان لقب چهار تن از صحابه بود: ابوذر، سلمان، عمار و مقداد و بعد از جنگ صفین، یاران علی به این اسم شناخته شدند.»
درگیری نهضت اصلاحی و دولت عباسی
در زمانی كه موج سركش گرفتاریها بر جامعه حاكم بود، در زمانی كه اندیشهها به جریان افتاده، دیدگاهها به هم آمیخته و مردم دچار اختلاف شده بودند و بر اثر خودپرستی، با یكدیگر درگیر شدند و بر سر سلطه و برتری بر دیگری، به نزاع پرداختند، در نتیجه بدعتها و خرافهها گسترش یافت و گروههایی به وجود آمدند كه لباس اسلام را به تن كردند، در حالی كه از آموزههای اسلام خالی و منكر اصول آن بودند. كسانی هم كه در واقع بیش از پیروان دیگر ادیان برای اسلام خطر داشتند، خود را در میان مسلمانان جا كرده بودند. برخی نیز ادعای دوستی اهل بیت و ارتباط با آنها را داشتند، ولی دشمن آنان و مخالف نهضت ایشان بودند. از این رو امام صادق(ع) به كار آنان بسیار توجه و دقت میكرد و در برابرشان به شدت میایستاد.
امام مردم را به اصلاح و تمسك به آموزههای دینی فرا میخواند و از آنها میخواست قواعد اسلام را در زندگی فردی، اجتماعی و اقتصادی خود اجرا كنند؛ نظرات اختلافبرانگیز را دور بریزند؛ هوای نفس و چنددستگی و جدایی در دین را رها كنند تا همه مسلمانان زیر پرچم قرآن و آموزههای پیامبر(ص) متحد شوند؛ برادری عمومی، برابری كامل و همبستگی اجتماعی شكل بگیرد و تعاون و مهربانی، عدالت و راستی، رحم و صبر، احسان و نیكی و خیر و هر آنچه بر پایه این وحدت قرار دارد، در جامعه اسلامی حكمفرما شود.
امام از سیاست كناره گرفت و خویشتنداری پیشه كرد و جایگاه علمی خود را نگه داشت. او شخصیتی بود كه همه بدو توجه داشتند و مردم با دیده بزرگی و شكوه به او مینگریستند و جویندگان علم با وجود اختلاف نظرشان، از گوشه و كنار به محضرش میآمدند و دانشمندان سرشناسی به محضرش رفت و آمد داشتند كه در زمره پیشوایان مذاهب و گروههای اسلامی درآمدند و همگی به برتری و علم آن حضرت اعتراف میكنند.
تاثیر نهضت اصلاحی امام بر منصور عباسی بسیار زیاد بود. نه اینكه منصور آن را تحسین كند و موضع خوبی در برابرش داشته باشد، بلكه گاه خشم خود را از آن آشكار و گاه پنهان میكرد؛ زیرا توجه مردم به امام و گسترش مرامش را نشانههای انقلابی میدانست كه به زودی شعلهور میشد و توانایی فرو نشاندنش را نداشت؛ به این ترتیب منصور از آل علی به صورت كلی و از امام صادق(ع) به طور خاص، بیمناك بود و از آن حضرت با عنوان «استخوان در گلو» یاد میكرد! او حیلههای خود را به كار میبست تا بر امام چیره شود. نیز نامههای دروغینی مینوشت و او را به قیام فرا میخواند؛ ولی امام نقاب از چهره توطئهها بر میداشت و خلیفه را كه میكوشید او را به شورش متهم كند، ناكام میگذاشت.
منصور این نقشه را درباره دیگر بزرگان آلعلی هم اجرا كرد. قیامهای خونباری به پا شد و منصور پس از آنكه انواع گرفتاریها و سختیها را بر آنها تحمیل كرد، توانست باقیماندة علویان را شكست دهد و به صورتی وحشیانه به قتل برساند. امام كه از همین نتیجه میترسید، علویان را به خویشتنداری و پاسخ ندادن به انقلابیون فرمان میداد و به هر وسیلهای میكوشید شمشیر منصور را از خود دور كند و بهانهای به دست او ندهد. منصور كه به خوبی از این نكته آگاه بود و میدانست امام سخت از او پرهیز میكند، نزدیك به ده بار امام را احضار كرد تا ایشان را تحریك كند و دشمنیاش را برانگیزد، حتی كار را به بیادبی نیز میكشانید، تا شاید واكنشی از امام سر بزند و بهانهای برای كشتن آن حضرت به دست آورد. وقتی منصور با امام كه تا این اندازه احتیاط میورزید، چنین برخورد میكند، در برخورد با كسی كه شمشیر كشیده، از او چه انتظاری میرود؟
هنگامیكه به حج میرفت، تمام توجهش به امام صادق(ع) بود. ربیع همراه و مشاور منصور میگوید: با منصور به حج رفتیم. در راه به من گفت: «هنگامیكه به مدینه رسیدیم، جعفر بن محمد را به من یادآوری كن. به خدا سوگند جز من كسی او را نمیكشد. مواظب باش یادآوری به من را فراموش نكنی!» یك بار هم منصور وقتی با امام صحبت میكرد، شمشیر خود را ذرهذره از غلاف بیرون كشید [به این انگیزه كه اگر توانست، به او ضربه بزند].
دولت عباسی از ابتدای شكلگیری، خود را وارث پیامبر(ص) جا میزد و ادعا میكرد آنها سزاوارترین مردم به حكومت هستند و خلافت راستین را به اجرا میگذارند و میكوشیدند وجهه دینی به دولت خود بدهند، در مقام پاسداری پایههای اسلام در برابر مردم ظاهر شوند و نشان دهند كه قدرتشان قدرت خداست و بر اساس فرمان او حكومت میكنند. عباسیان ردایی را كه پیامبر(ص) به كعب بن زهیر بخشیده بود، در جشنها و مراسم و حتی گردهماییهای جنگی و بسیاری وقتها در نمازهای جماعت میپوشیدند. هلال صابی آنجا كه درباره بر تخت نشستن خلفا و لباس آنان در مراسم میگوید، آورده است: «عادت این است كه خلیفه بر صندلی بلندی بنشیند، لباسش سیاه باشد، عمامه سیاه بر سر بگذارد، شمشیر پیامبر(ص) را به كمر ببندد، موزه سرخ به پا كند، قرآن عثمان را پیش رو قرار دهد و ردای پیامبر(ص) را بر دوش افكند.»
با استفاده از این ظاهر فریبنده، توانستند بر بسیاری از مردم تأثیر بگذارند، به گونهای كه مردم آنان را افرادی مقدس ببینند و اعتقاد داشته باشند آنها وارث پیامبر و شایسته حكومت هستند و هركس به آنان انتقاد یا علیه آنان قیام كند، بر خداوند شوریده است! عالمانی كه ضعف و سستی بر دل و جانشان سایه افكنده و طمع، زمام عقلشان را به دست گرفته بود، انتشار عقاید دروغین را برعهده گرفتند، افسانهها بازگو كردند و از پیش خود حدیث ساختند، به گونهای كه این اعتقادها در دل و جان بسیاری از مردم رخنه كرد. در نتیجه هر كس دولت عباسی را مشروع نمیدانست، ملحد خوانده میشد.
در دوران حكومت منصور مردم با ستمهای گوناگون روبرو شدند كه پیش از این سابقه نداشت؛ همانگونه كه زجر و بدبختی را بر سر علویان فرود آورد و با آنان چنان رفتار كرد كه تاریخ مانندش را به خود ندیده است: آنها را پراكند، دنیا را برایشان تنگ كرد و انواع سختیها و آزارها را به ایشان چشانید. در عین حال، به كار خود رنگ قداست میداد و خود را حاكم شرعی میدانست؛ بدین معنا كه هر چه میكند، به خواست و اجازه خداست؛ چنان كه در خطبه روز عرفه گفت: «ای مردم، من فرمانروای خدا بر زمین او هستم و شما را اداره میكنم. من خزانهدار فیء او هستم، به خواست او عمل میكنم و با اجازه او به شما میبخشم. خداوند مرا قفل این خزانه قرار داده است؛ هرگاه بخواهد، مرا باز كند كه به شما پرداخت كنم و فیء را میانتان تقسیم كنم و هرگاه بخواهد مرا ببندد، میبندد.»
منصور نگاه مردم را به دلخواه خود تغییر میداد و حیلههای گوناگونی را برای پیروزی بر امام به كار میبست. او نمیتوانست شهرت علمیامام را برتابد. از این رو كوشید جایگاه مالك را بالا ببرد و صدور فتوا را تنها به او منحصر كند. جارچی منصور همه جا فریاد میزد: «هیچ كس جز مالك فتوا ندهد!» از سوی دیگر از مالك خواست كتابی بنویسد كه به عنوان مرجع رسمی در فقه باشد و نتوان به غیر آن رجوع كرد یا از دیگری پرسید؛ به همین علت علمای مدینه را كنار گذاشت و تنها به مالك چنین امتیازی داد كه میدانست منشأیی اموی دارد.
در آن زمان این سخن امام صادق(ع) در همه جا پیچیده بود كه: «پیشوایی و امامت، تنها سزاوار كسی است كه سه صفت داشته باشد: ورع كه او را از انجام حرام باز دارد؛ بزرگمنشی كه به وسیله آن خشم خود را نگاه دارد؛ و نیكرفتاری با كسی كه سرپرستیاش را به عهده گرفته است، به گونهای كه همچون پدری بسیار مهربان برای او باشد. » بنابراین سخنان، منصور شایسته خلافت نبود؛ چرا كه هیچ یك از این ویژگیها را نداشت.
همچنین امام مردم را از شكایت بردن به نزد حاكمان و قاضی قرار دادن آنان نهی میكرد و آنان را حاكمان ستمگر و پیشوایان گمراهی میخواند كه قضاوتشان را نمیپذیرفت و میفرمود: تسلیم فرمان آنان شدن و برای آنان كار كردن، زیر پا گذاردن حق و همدستی در ظلم است.
یاران خود را كه با افراد حكومت همكاری داشتند، سرزنش میكرد و از این كار باز میداشت و میفرمود: «ستمگر و كسی كه او را یاری میكند و كسی كه از كار او راضی است، شریك یكدیگرند» و «هر كس ستمگری را در برابر ستمدیدهای یاری كند، خداوند بر او خشمگین خواهد ماند تا اینكه دست از یاری او بردارد.» درگیری میان مكتب امام صادق(ع) و دولت عباسی، به مرور زمان بالا گرفت. دولت راههای گوناگون را آزمود و حیلههای بسیاری به كار بست تا مكتب را به فرمان خود درآورد و با خود همراه سازد؛ ولی هیچیك سودی نبخشید.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید