1396/3/28 ۱۲:۱۱
مقاله حاضر در اسفند سال ۱۳۳۹ جهت ایراد به صورت گفتار و خطابه در یک برنامه عمومی آشنایی با فرهنگ اسلامی توسط استاد شهید آیتالله مطهری به رشته تحریر درآمده است.
اشاره: مقاله حاضر در اسفند سال ۱۳۳۹ جهت ایراد به صورت گفتار و خطابه در یک برنامه عمومی آشنایی با فرهنگ اسلامی توسط استاد شهید آیتالله مطهری به رشته تحریر درآمده است. شایان ذکر است که اصل دستنویس این مقاله اخیرا در اختیار «شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید مطهری» قرار گرفته و لذا تاکنون در جایی به چاپ نرسیده است و به لحاظ تناسب موضوعی، در چاپهای آینده کتاب «حکمتها و اندرزها» به مقالات این کتاب افزوده خواهد شد. از انتشارات صدرا سپاسگزاریم که این متن را در اختیارمان قرار دادهاند.
دین و دنیا
موضوع سخن، دنیا از نظر دین و رابطه دین و دنیاست. سخن در اطراف این مطلب است که معناى زهد و ترک دنیا که در زبان دین رسیده، چیست؟ این موضوع به این مناسبت انتخاب شد که در نهجالبلاغه که موضوعات مختلف فلسفى و کلامى و اخلاقى و اجتماعى در آن بیان شده و مجموعا به حدود صد موضوع بالغ است، بعضى از موضوعات مکرر و مفصلتر و به صورتها و بیانهاى مختلفى ذکر شده و از آن جمله موضوع ترک دنیاست.
شهرت بیشتر نهجالبلاغه به مواعظ و زهدیات است. دو کلمه در این کتاب زیاد جلب توجه مىکند: یکى کلمه «تقوا» و یکى کلمه «دنیا». با بیانهاى مختلف به تقوا توصیه کرده و با زبانها و بیانهاى مختلف دعوت به زهد و ترک دنیا کرده است. مخصوصا موضوع ترک دنیا احتیاج به توضیح دارد، باید دید منطق امیرالمؤمنین على(ع) در این زمینه چیست؟ و اصل منطق خود قرآن چیست؟ چون این دو منطق یکى است.
دعوت به ترک دنیا بر گوشها ثقیل است؛ زیرا از این کلمه معمولا این طور فهمیده مىشود که از زندگى باید دست کشید، باید میدان را براى دیگران باز گذاشت، باید روزشمارى کرد که کى مرگ مىرسد، لازمه ترک زندگى خراب شدن نظام اجتماع و از بین رفتن تمدن و فرهنگ و جمیع کمالات انسانى و بلکه لازمهاش فنا و زوال و انقراض بشریت است! از این کلمه معمولا معناى مبارزه با عمران و آبادى و طرفدارى از خرابى فهمیده مىشود. حالا آیا واقعاً همین طور است؟ آیا على(ع) طرفدار خرابى و مخالف با عمران بود، طرفدار فلسفه فقر بود، سعادت بشر را در فقر و مسکنت و مصیبت و فاقد بودن همه چیز و دست کشیدن از همه نعمتها و لذتها مىدانست و روى همین جهت دعوت به زهد و ترک دنیا مىکرد؟ یا هدف و مقصد چیز دیگرى است؛ فلسفه، فلسفه دیگرى است.
ضرورت یادآوری آخرت
مقدمتاً این مطلب باید معلوم باشد که بدون شک اساس تعلیمات الهى بر دعوت به سوى خدا و ایمان به عالم آخرت است. شک ندارد که در تعلیمات الهى توجه به آخرت دادن یک رکن اساسى است؛ زیرا آخرت است که از چشمها پنهان است، دیدة اولیا آن را دیده و از دیدة دیگران محجوب است؛ اما دنیا را همه مىبینند و مىشناسند و بالطبع به دنبال آن مىدوند، لزومى ندارد مکتب و مدرسهاى در دنیا وجود پیدا کند و زحمتها و خرجها متحمل شود و افراد زیادى خود را آماده کشتهشدن بکنند براى امورى که مردم بالطبع به دنبال آنها مىروند. سرّ اینکه این همه از آخرت یاد مىشود، این است که آخرت احتیاج به یادآورى دارد برخلاف دنیا.
انبیا آمدند که بشر را خداشناس کنند و به او بفهمانند که رشته زندگى با رسیدن مرگ تمام نمىشود، این دنیا به منزلة مزرعه و کشتزارى است براى آخرت؛ هرچه در این دنیا تخم نیکى یا بدى بکارید، ثمرهاش را در آخرت خواهید برد، دنیا فانى و تمامشدنى است و آخرت باقى و جاویدان است، دنیا محدود است و آخرت نامحدود است؛ در دنیا خیر و شر و لذت و الم، خوشى و ناخوشى به هم آمیخته است، ولى در آخرت سعادت خالص و شقاوت خالص است؛ دنیا زیر و بالا و تغییر و تبدیل و حرکت و تغییر دارد، کودکى و جوانى و پیرى و مرگ دارد، اما آخرت نه پیرى دارد و نه مرگ.
براى رسیدن به سعادت خالص و ابدى آخرت، منحصراً باید عقاید پاک و نیات پاک و اعمال صالح داشت، باید افکار و نیات ناپاک را از خود دور کرد، باید از اعمال ناپسندیده دورى کرد. نظر دین راجع به آخرت این است.
دنیا از نظر دین
حالا نظر دین راجع به دنیا چیست؟ آیا حالا که آخرتى دائم و باقى در جلو هست، باید به آخرت چسبید و دنیا را رها کرد؟ آیا در منطق دین، دنیا تحریم و ممنوع شده؟ آیا زاهد آن کسى است که دست از همه نعمتها و از همه کارها ـ از تر و خشک و سیاه و سفید ـ شسته و از همه چیز کنارهگیرى کرده و به انتظار مردن و انتقال به عالم آخرت بنشیند؟ البته واضح است که این طور نیست. قرآن کریم صریحاً مىفرماید: «قل من حرّم زینه الله التى أخرج لعباده و الطیبات من الرزق۱: بگو چه کسى آنچه خدا از زینتهاى زمین و از روزیهاى خوب آفریده، تحریم کرده و منع کرده؟»
در آیات زیادى تصریح مىکند که خداوند نعمتهاى زمین را براى شما آفریده. موادى تحریم شده که مضر و زیانآور بوده (مثل شراب و گوشت خوک مثلا)، یا اعمالى تحریم شده که برخلاف مصلحت انسانى و مانع رسیدن انسان به کمالات فردى و اجتماعى است (مثل دروغ و ریا و زنا و ظلم)، یا از بعضى صفات مذمت و منع شده که مظهر پستى و دنائت روح آدمى است (مثل حرص و طمع و حسد و کینه و امثال اینها). ممنوعات در دین مشخص است و هر عقلى هم حکم مىکند که این امور باید ممنوع باشد.
امور ممنوع در دنیا و به تعبیر دیگر دنیاى مذموم و ممنوع، همین امور است. به علاوه چگونه ممکن است خداوند متعال بشر را با جهازاتى مخصوص بدنى و روحى بیافریند و به او انواع غرایز و عواطف و تمایلات بدهد که معلوم است هر یک از این جهازات هدفى دارد و حکمتى دارد، و از طرف دیگر یک سلسله نعمتها متناسب با این جهازات خلق کند که معلوم است این افراد براى این نعمتها و این نعمتها براى این افراد آفریده شدهاند، و آن وقت او را از به کار انداختن این جهازات و از استفاده از این نعمتها بهکلى ممنوع سازد؟
در حدیث است که مردى بر یکى از ائمه علیهمالسلام وارد شد، مقدارى رطب در جلو آن امام بود و تناول مىکرد، به آن شخص تعارف کرد، آن مرد از خوردن امتناع کرد، امام اصرار فرمود، باز هم حاضر نشد. فرمود: «چرا نمیخورى؟» گفت: «معذورم، آخر مگر نه این است که خداوند در قرآن مىفرماید: ثم لتسئلنّ یومئذ عن النعیم:۲ در قیامت از شما درباره نعمتها سئوال مىشود»؟ حضرت فرمود: عجب اشتباهى و عجب تفسیر غلطى از قرآن کردى! آیه مىگوید که در قیامت از شما درباره شکر نعمتها سؤال مىشود که آیا شکر کردید یا نه؛ یعنى آیا هر نعمتى را در همان مورد و براى همان مصرفى که آفریده شده، مورد استفاده قرار دادید یا آنکه آن نعمت را بىفایده و بىمصرف گذاشتید و یا در غیر مورد مفید مصرف کردید؟ از شما سؤال مىشود درباره ائمهتان که آیا از وجود آنها بهره بردید یا نبردید؟
بعد فرمود: «اگر یک آدم کریم شخص دیگرى را به خانه خود دعوت کند و سفرهاى رنگین براى او بیندازد، آیا ممکن است بعد از مدتى او را مورد عتاب قرار دهد که چرا از سفره من استفاده کردى؟» گفت: نه. فرمود: «خدا که اکرم الاکرمین است. چگونه ممکن است مخلوقات خود را از این امور مورد سؤال و تعقیب قرار دهد، در صورتى که خودش آنها را بر این سفره عام دعوت کرده است.»
این جهازات بدنى و این غرایز و عواطف و تمایلات روحى، دعوتها و هدایتهاى خلقت است به سوى همین نعمتها. چیزى که هست، این است که بر سر این سفره همه باید استفاده کنند: «و الأرض وضعها للأنام»،۳ «و لقد مکنّاکم فى الأرض و جعلنا لکم فیها معایش قلیلا ما تشکرون».۴ همه باید از این سفره استفاده کنند، یک نفر یا چند نفر حق ندارند این سفره را به خودشان اختصاص دهند و دیگران را محروم کنند، قانون و مقرراتى براى استفاده از این سفره عمومى وضع شده که همه باید رعایت کنند، حدودى و حقوقى معین شده که همه باید محترم بشمارند، هرج و مرج نباید بشود. خداوند متعال مقررات شدیدى معین کرده براى اینکه همه به حقشان برسند، ظلم و تجاوزى از کسى به حق کسى دیگر واقع نشود.
حرص؛ زهد
مردمى که بر سر این سفره نشستهاند، دو حالت ممکن است داشته باشند: حالت حرص و حالت زهد. در یک حالت که حالت حرص است، افراد بىتابانه و بىملاحظه مىخواهند همه چیز را به طرف خود بکشند، فقط خودشان را مىبینند و غیر خود را نمىبینند، به جان هم افتادهاند، تزاحم دارند، به یکدیگر محبت ندارند و به جان هم افتادهاند: «فانّما اهلها فیها کلاب عاویه و سباع ضاریه یهرّ بعضها بعضاً و یأکل عزیزها ذلیلها و یقهر کبیرها صغیرها».۵ یک لحظه به خود مهلت نمىدهند که در اطراف آن میزبان و هدف آن میزبان و در اطراف اوقاتى که از سر این سفره حرکت خواهند کرد بیفتند، چون خواه ناخواه این مهمانى و مجلس به پایان خواهد رسید. این یک حالت است.
حالت دیگر حالت زهد است، حالت بىاعتنایى است، انسان بىتاب و بىاختیار نیست، دیگران را هم مىبیند، ملاحظه دارد دست به کاسه دیگران دراز نکند، چشمش خیره نشده، فکرش اسیر نشده؛ در اطراف میزبان و در اطراف هدف میزبان و در اطراف اینکه تکلیف بعد از قیام از سفره چیست، در اطراف همه اینها فکر مىکند؛ بهآسانى مىتواند به خاطر یک هدف عالى، براى مبارزه با یک نفرى که مىبیند در آن سر سفره عرصه را بر دیگران تنگ کرده، از جا حرکت کند و وظیفه خود را انجام دهد.
معناى زهد
زاهد چون به آخرت ایمان دارد، دنیا محور دوستى و دشمنى و رضایت و کراهت و رغبت و نفرت او نیست. على(ع) مىفرماید: «ألا و ان هذه الدنیا التى أصبحتم تتمنّونها و ترغبون فیها و أصبحت تغضبکم و ترضیکم لیست بدارکم…»۶ معناى زهد ترک دنیاپرستى و ترک حرص و خیرهشدن و از خود بىخود شدن است، اسیر نشدن و بنده نشدن نسبت به دنیاست، تحت تأثیر اقبال و ادبار دنیا نبودن است، همان طورى که على(ع) فرمود: «الزهد بین کلمتین من القرآن: لکیلا تأسوا على ما فاتکم و لاتفرحوا بما آتیکم»،۷ یعنى خدا زهد را در دو جمله کوتاه قرآن بیان کرده: اینکه نه ادبار دنیا شما را غمزده کند و نه اقبال دنیا شما را شادىزده نماید.
زهد یعنى شخصیت روحى و اخلاقى داشتن، زهد یعنى رفت و آمد دنیا و کم و بیش شدن نعمتهاى دنیا آدمى را تغییر ندهد، در هر حال یک شخصیت ثابت و محکم داشته باشد. آنها که تا وقتى دنیا رو نیاورده یک شخصاند و وقتى که رو آورد، شخص دیگرى مىشوند، آنهایى که ثروت و مقام و جاه و جلالْ آنها را عوض مىکند، قیافه و حرکات و احساسات و افکار و عقاید آنها را عوض مىکند، آنها شخصیت واقعى ندارند، آنها زاهد نیستند، مصداق «لکیلا تأسوا على ما فاتکم و لاتفرحوا بما آتیکم» نیستند و به تعبیر امیرالمؤمنین: «قد خرقت الشهوات عقله و أماتت الدنیا قلبه و ولّهت علیها نفسه فهو عبد لها و لمن فى یده شىء منها، حیثما زالت زال الیها…»۸یعنى از خود عقیده و نظرى ندارند.
زهد و ترک دنیا به معناى ترک زندگى نیست، به معناى به کار بردن یک فرمول مخصوص در طرز زندگى است؛ فرمولى که هم در آن ماده به کار رفته و هم معنا و فضیلت، ولى در مقام مقایسه بدون آنکه از ارزش ماده چیزى کم شده باشد بر ارزش معنا افزوده شده؛ فرمولى که اجازه نمىدهد به خاطر منافع و مطامع مادى (هر اندازه بزرگ باشد ولو خلافت یک کشور عظیم و پهناور باشد)، از اصول درستى و وفا و صفا و عدل و مساوات منحرف شود و مىگوید: «الوفاء توأم الصدق و لا أعلم جُنّة أوقى منه»،۹ یا مىگوید: «أتأمرونّى أن أطلب النصر بالجور فیمن ولّیت علیه؟ والله ما أطور به ما سمر سمیر»۱۰به من مگویید به خاطر دنیا از عدالت دست بردارم، شدنى نیست! یا بگوید: «و الله لو أعطیت الأقالیم السبعه بما تحت أفلاکها على أن أظلم نمله فى جلب شعیره أسلبها، ما فعلت:۱۱ اگر هفت اقلیم جهان، اگر آنچه در زیر این قبه آسمان است به من بدهند که به یک مورچه ظلم کوچکى بکنم، پر کاهى را از او بگیرم، نخواهم کرد.» هیچ وقت از حرص و طمع و خیره شدن و اسیر شدن به دنیا این طور فکر و عقیده و عمل پیدا نمىشود.
دنیا فرصت تمرین است
اساساً دنیا را رها کردن و به آخرت چسبیدن به اینکه انسان خودش را از همه چیز جدا کند و اصولى زندگى را به هم بریزد، معنا ندارد؛ زیرا اگر زندگى و معاشرت نباشد، عمل آخرتى نیست، اگر مزرعهاى نباشد تخمى نمىشود پاشید. على(ع) مىفرماید دنیا مهلت و فرصت تمرین و عمل و آزمایش و آماده شدن براى یک مسابقه نهایى است که در آخرت معلوم مىشود: «ألا و انّ الدنیا قد أدبرت و آذنت بوداع و ان الآخره قد أقبلت و أشرفت باطلاع٫ ألا و ان الیوم المضمار و غداً السباق، و السبقه الجنه و الغایه النار»۱۲ وقت و فرصت دنیا دارد تمام مىشود و از آن طرف آخرت دارد مىرسد، امروز روز تمرین و آمادگى براى مسابقه فرداست، جاى غفلت نیست، جاى بىخیال نشستن نیست. آیا مهلت تمرین و آمادگى چند روز است؟ معلوم نیست. روز مسابقه چه روزى است؟ هنوز اعلام نشده، ناگهان اعلام خواهد شد. پس از خواب غفلت برخیزید و به عمل بپردازید.
دنیا چه بخواهیم و چه نخواهیم، خانه ابدى و همیشگى ما نخواهد بود. آنجا که مستقر و جایگاه ابدى است، آخرت است. باید به فکر آخرت بود و تخم نیکى نشاند و طورى در این دنیا عمل کرد که کارها بر محور خیر و صلاح و مطابق رضاى خدا بچرخد. صلاح زندگى دنیا هم در همین است. تا مردم توجهشان فقط به دنیاست و جز طمعه دنیا چیزى نمىبینند و تا حکومت، حکومت حرص و هواست، از همان سعادت دنیا هم بىبهرهاند؛ ولى متقین و پرهیزگاران، هم نقد دنیا را بردهاند و هم نسیه آخرت را، هم خانه آخرت را آباد کردهاند و هم خانه دنیا را: «ان المتقین فازوا بعاجل الدنیا و آجل الآخره».۱۳
آنها که متقى و داراى ضبط نفس بودند و بر خودشان و هواهاى خودشان مسلط بودند، اسیر و بنده حرص و هوا نبودند، هم دنیا را بردند و هم آخرت را. دنیا محدود است و آخرت نامحدود. نامحدود، محدود را هم در بردارد. آنها که توجهشان به آخرت است، دیگر از تفاخرها و تکالبها و تنافسها آزادند. على(ع) مىفرماید: «عبادالله، اوصیکم بالرفض لهذه الدنیا. التارکه لکم و ان لم تحبوا ترکها، و المبلیه لأجسامکم و ان کنتم تحبون تجدیدها، فانما مثلکم و مثلها کمثل سفر سلکوا سبیلا فکأنهم قد قطعوه و أمّوا علماً فکأنهم قد بلغوه… فلا تنافسوا فى عز الدنیا و فخرها و لاتعجبوا بزینتها و نعیمها».۱۴
پینوشتها:
۱٫ اعراف، ۳۲٫رر ۲٫ تکاثر، ۸٫رر ۳٫ الرحمن، ۱۰٫رر ۴٫ اعراف، ۱۰٫رر ۵٫ نهجالبلاغه، نامه ۳۱٫رر ۶٫ همان، خطبه ۱۷۱٫رر ۷٫ همان، حکمت ۴۳۹٫ رر ۸٫ همان، خطبه ۱۰۷٫ رر ۹٫ همان، خطبه ۴۱٫رر ۱۰٫ همان، خطبه ۱۲۴٫ رر ۱۱٫ همان، خطبه ۲۲۲٫رر ۱۲٫ همان، خطبه ۲۸٫رر ۱۳٫ همان، نامه ۲۷٫ به جاى «فازوا»، «ذهبوا» آمده است.رر ۱۴٫ همان، خطبه ۹۷٫
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید