1396/3/22 ۱۳:۲۵
گفتگو با استاد فریبا مقصودی كرمانشاهی
الهام ملكزاده: «انجمن زنان پژوهشگر تاریخ»، اولین انجمن صنفی و تخصصی رشته تاریخ در ایران بعد از انقلاب اسلامی است که بیش از16 سال از فعالیت مستمر و پویای آن میگذرد. در این مدت با برگزاری 8 سمینار بینالمللی و ملی، هچنین چندین همایش منطقهای با محور مطالعات تخصصی در حوزه تاریخ زن در ادوار مختلف تاریخ، جهان اسلام، ایران و مناطق مختلف این مرز و بوم تلاش کرده تا ضمن شناسایی محققان و علاقهمندان این حوزه مطالعاتی از سطوح پایین تا درجات بالای علمی را معرفی و زمینه ارائه آثار و آرای آنها را فراهم سازد. همچنین دستاوردهای زنان برجستهای که هر یک به نحوی تاریخ نگار و تاریخ آفرین بودهاند نیز مجال طرح و تقدیر داشته باشد. سخنرانیهای ماهانه انجمن، فرصت مغتنم دیگری است که دانشجویان، استادان، پژوهشگران و علاقهمندان تاریخ زنان و مسائل مربوط به آنها، میتوانند از آخرین پژوهشهای متخصصان و محققان بهرهمند شوند. به سنت هرساله این انجمن، امسال نیز همزمان با ماه مبارک رمضان، برنامه سخنرانی ماهانه فراتر از برنامههای هر ماه، به معرفی، بررسی و تقدیر یکی از زنان نامآور و برجسته در حوزه فعالیتهای هنری، علمی، اجتماعی پرداخته که با توجه به در پیش رو بودن سمینار سال جاری با محور «زن در تاریخ محلی ایران» با تأکید بر مناطق غربی، فرهیختهای از تبار کرمانشاه و از زنان هنرمند این سرزمین به نام خانم فریبا مقصودی کرمانشاهی برگزیده شده است. بدین ترتیب که طی مراسم ویژهای علاوه بر معرفی وی و مجموعه فعالیتهای هنری و فرهنگی ایشان، انجمن زنان پژوهشگر تاریخ، جهت ثبت و حفظ و ماندگاری نام و اقدامات این بانوی گرامی که بیشک در تاریخ هنر و فرهنگ این سرزمین اهورایی برای تمام دورانها باقی خواهد بود، مجموعه مطالب تازهترین ویژه نامه پاسداشت زنان پیشكسوت را به «خطبانوی خوشنویسی ایران، استاد فریبا مقصودی» اختصاص داده است كه بخش مهمی از آن مصاحبه مفصل حاضر است که با همکاری صمیمانه استاد مقصودی و همسر گرامیشان دکتر محمدعلی سلطانی حاصل آمده است. این مجموعه به همت خانم دكتر ملكزاده ـ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، عضو هیأت مدیره انجمن زنان پژوهشگر تاریخ ـ تهیه شده است و به مناسبت برگزاری مجلس بزرگداشت استاد مقصودی در كتابخانه ملی كه هفته گذشته انجام شد، این گفتگو در اختیار هنردوستان قرار میگیرد.
ما را به دوران کودکی و محله خانوادهتان ببرید. کرمانشاه شهر مألوف و زادگاه من سرزمین اندیشه و آرای عقاید گوناگون است. یکی از مورخان ـ شاید عبداللطیف شوشتری باشد که ـ کرمانشاه را هندوستان ایران دانسته است و در واقع چنین نیز هست؛ اما آنچه جالب توجه و قابل دقت است، اینکه در این عرصه جغرافیایی نه بر اساس اکثریت و اقلیت، بلکه بر پایه اعتقاد و برداشت و تجربه تمامی ساکنان آن دیار، اسلام و قرآن حرف اول را میزند؛ و جالبتر آنکه واسطه کلی و قطب اتحاد این نحلههای متفاوت، در شخصیت علی(ع) جلوهگر است که اگر بر طبق مدارک و منابع و بررسیهای کاوشگرانه کندوکاو بشود، این امر مسلم آشکار میگردد. همین نمونه بارز برای سخنم کافی است که با وجود حضور آرای متعدد و متفاوت چنانچه بررسی کنید، شما یک مورد تعرض یا تجاوز یا تعدی و خدای نخواسته مشکل فکری و اعتقادی در طول تاریخ پر فراز و نشیب این منطقه مشاهده نمیفرمایید. این را باید گفت تمدنی فراتر از تمدن اروپا که هنوز هم در آستانه قرن بیست و یکم درگیر مسائل مذهبی و قومی است، اینگونه طرز تفکر برتر نشأت گرفته از قرآن و فرهنگ پر بار و مطیع ایرانی است و بس. ایام کودکی من در محلات قدیمی شهر که کوچه بیمسجد و محله بیحسینیه و تکیه در آن یافت نمیشود، با تمام خصوصیات خاص این مکانهای مقدس سپری شده است. یاد دارم که در کوچهای که خانه ما در آنجا بود، حسینیهای وجود دشت که اهالی کوچه در ایام غیر محرم و صفر به عنوان مهمانپذیر از آن استفاده میکردند؛ یعنی بانی حسینیه با اینکه محل شخصی بود، ولی ساکنان را در موارد خاص و حضور مهمانیهای پر جمعیت در استفاده از فضا و امکانات راحت گذاشته بود و این نیز نشانه تعاون و همیاری در کنار تمدن و آزاداندیشی در جامعه ایام کودکی بود. علاوه بر این، مراکز مذهبی به سبب وجود خاندانهای مذهبی اهل علم و هنر، کانون ترویج هنرهای مستظرفه اسلامی هم بود؛ بهویژه خاندان علمی و مذهبی سادات نجومی که تمامی قبیله از هنرمندان کم نظیر فنون اسلامی بودند، و تشویق و ترغیب و عنایت آقایان این خانواده جاذبه اماکن مذهبی را برای جوانان اهل ذوق و استعداد چندین برابر کرده بود. بانوان سیده این خانواده نیز همه اهل هنر بوده و هستند. در دوران تحصیلی دبستان و دبیرستان، از دانشآموزان ممتاز استان شمرده میشدم، و در محیط خانواده پدر و مادر هر دو اهل خط و سواد بودند. پدر کارمندی دقیق، زحمتکش و محتاط در امر اداره اقتصادی زندگی، با درآمدی روشن از حقوق دولتی در قبال خدمتی صادقانه بود که تأمین معاش فرزندان را در بر میگرفت، با وجدانی راحت و فکر و اطمینانی به زلالی آبی آسمان، و مادری با تجربههای گستردة زندگی سنتی و با مطالعه در کیفیت تربیت فرزندان و با تمام توان درخدمت رضایت همسر و پرورش ارزنده کودکان با استفاده از تمامی خصوصیات زندگی بزرگان دین؛ از قناعت و نظافت و رعایت آداب تغذیه و تحصیل و معاشرت و انتخاب دوستان از همکلاسها تا اعتماد به نفس نستوهی در سختیها و ارزش عزت و اعتبار انسانی و تلاشی شبانهروزی در رسیدگی به ابعاد همهجانبه رشد فرزندان. خداوند زحمتشان را به ما حلال کند.
آیینه واضحی از آنچه میخواستم شرح دادید. بفرمایید که چه نوع برخوردی با شما داشتند که گرایش این مقوله بیشتر شد؟ حتما مقصود شما گرایش به هنر است. بله، در محیط خانواده خارج از فعالیتهای درسی، فرزندان اعم از پسر و دختر در انتخاب تفنن و فن و حرفه معقول و مشروع مورد علاقه خود با نظارت مستقیم مادر بهخصوص آزاد بودند. به یاد ندارم ما خواهران و برادران، هیچگاه در ایام کودکی تا رسیدن به اواسط دوره دبیرستان، اسباببازی و سرگرمی خود را خریده باشیم، بلکه همیشه عروسکهای زیبای پارچهای با گیسوان از کاموا بافته که هنوز چهره آنها را در خاطرم دارم، از بریدههای خیاطی مادر وسیله سرگرمی بودند، سازنده و زینتگر و پرستار و مادر آن عروسکها خود دخترها بودند. چه راز و رمزهایی در این حکایت است که از بُعد تربیتی و اخلاقی و تعلیمی خودش رساله مستقلی را میطلبد. پسرها نیز همیشه پس از اتمام درس، یا سرگرم حفظ کردن واژههای بیگانه بودند، یا تعلیم خط میکردند و یا در حیاط کوچک خانه با وسایل برقی و بلبرنگ سه چرخههای خود ساخته مشغول بودند. از همین جا بود که در ذهن هر یک فضایی برای خواستههای ابتکار و خلاقیت و ایجاد به وجود آمد و بهتدریج در شخصیت هریک جای خود را پیدا کرد.
چطور شد که به خوش نویسی رو آوردید؟ ابتدا اینکه در محیط خانواده دستنوشتهها و بیاضهای خوشخط کم نبودند، در ایام تحصیل هم نسخههایی از بعضی آثار محلی منتشر نشده را به تشویق پدر برای او پاکنویس میکردم. در ایام تعطیلی دانشگاهها به کلاس خوشنویسی رو آوردم تا شاید زنگ تفریحی باشد که هم اوقات تلف نشود و هم توانسته باشم استعداد را با قاعده اصولی و هنری آن آشنا سازم؛ اما چنان در زوایا و جذر و مدّ این هنر غرق شدم که دانشگاهی بالاتر از آن برایم متصور نبود. با اینکه در رشته ریاضی با معدل ممتاز فارغالتحصیل شدم، اما تمام آموختههای تحصیلی خود را در خدمت خط و خوشنویسی به کار گرفتم و خدا را شکر میگویم که به قول خواجه شیراز: شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا بر منتهای همت خود کامران شدم
چطور شد که به کتابت قرآن پرداختید؟ راستش را بخواهید از همان روزهایی که به خوشنویسی رو آوردم، این آرزو ناخودآگاه در من به وجود آمد که ای کاش بتوانم در آینده کاتب قرآن باشم که پیامد آن رؤیایی صادقه بود. بیست و پنج سال پیش در مصاحبهای که با مجله سروه چاپ آذربایجان غربی که به زبان کردی و فارسی منتشر میشد داشتم، در جواب سؤالی که آرزوی نهایی مرا جویا شدند، گفتم که آرزوی نهایی من خوشنویسی قرآن کریم است. شماره مجله مزبور موجود است. بالاخره پس از قریب پانزده سال خوشنویسی مستمر و با پشتوانه 100هزار سطر کتابت افتخار انجام آرزو میسرم گردید. نخستین نسخه کامل قرآن کریم را کتابت کردید، و چنانچه معلوم است نسخههای بعدی را هم به پایان رساندهاید. آیا در این مورد نظر خاصی دارید؟ شاید مقصودتان این است که من به آرزویم رسیدهام و تکرار آن چه وجهی میتواند داشته باشد، باید بگویم که هر که با قرآن انس گرفت، نمیتواند از او جدا شود، قرآن انسان را با خود میبرد به قول استاد علامه طباطبایی: من خسی بیسروپایم که به سیل افتادم او که میرفت، مرا هم به دل دریا برد
آیا همسرتان هم در امور هنری فعالیت دارند؟ همسرم پژوهشگر است. اولین دایرهالمعارف منطقهای در ایران را ایشان برای کرمانشاه نوشته است، در بیست جلد مستند و مصور و کارهای جنبی متعدد در زمینه تاریخ و ادبیات. به خاطر همین تألیفات، دو دوره انتخاب «کتاب سال» و «پژوهش سال» به دریافت لوح تقدیر نائل شده است و در امر خط و خوشنویسی نیز صاحبنظر است و سالهاست كه در امور فرهنگی با خوشنویسان ایران و همچنین با سایر مراکز علمی و هنری همکاری دارد.
خواهران و برادران شما در چه رشتهای تحصیل کردهاند و زمینه فعالیتشان چیست؟ خواهران و برادرانم همه دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و در داخل و خارج از کشور به تحصیل در دانشگاه و تدریس و طبابت و تجارت و مشاورت سازمانهای تولیدی نرمافزار اشتغال به کار دارند. خواهرانم در مقاطع تحصیلی آموزش و پرورش به تدریس اشتغال دارند.
رابطه کاری بین شما و همسرتان چگونه است؟ ما در محیط خانواده همانند محیط جامعه، همسر و همکار هستیم. بیشتر کارهای فرهنگی و هنری را با مشورت یکدیگر انجام میدهیم. من موفقیت هنرمندان را در درجه اول، همراهی و ایثار و توجه همسرشان میدانم. بسیاری از دواوین شعرا یا متون کهن عرفانی و روایی را که همسرم تصحیح و تنقیح کرده است، من خوشنویسی کردهام که غالبا چاپ و منتشر شده است.
توقع شما از زندگی چیست؟ انسان اگر فلسفه زندگی را درک کرد، بنا به اقتضای آن متوقع میشود، و آن را باید توقعی معقول دانست. همین که به مسیر فکری و هنری خود در حد توان ادامه دادهام و توانستهام فرزندانی شایسته و خدمتگزار به جامعه تحویل دهم و رضایت همسرم از زندگی بر آورده شود، توقع دیگری ندارم. شکر خداوند را که تا کنون بر وفق مراد بوده است، تا آینده چه باشد. العلم عندالله؛ اما این بیت معروف برای ما سرمشق خوبی است که میگوید: کوتاه امل باش که چون رشته سوزن پیوسته گره میخورد آن سر که دراز است تمامی بدبختیهای جامعه از توقع نا بجاست. توقعی که با تلاش و اهتمام و استعداد انسان مطابقت نداشته یاشد، موجب انحراف و ایجاد معضلات اجتماعی است.
همراهی و همگامیهایی که زوجین میتوانند با هم داشته باشند، به نظر شما به چه صورت باید باشد؟ زن و مرد دو موجود مکمل یکدیگرند. زن بدون مرد و مرد بدون زن، ایجاد نقض در طبیعت و خلقت است. مگر میشود زنی به تنهایی و یا مردی به تنهایی ادعا کند که در نظام سیر طبیعی حیات کامل است؟ حتی در ریاضت و سلوک، سالک متأهل بر سالک مجرد رجحان دارد. اگر چه سختی و رنج تجرید از تأهل بیشتر است، اما قبول تکفل و تأهل پاداش دیگری دارد. همچنین در زندگی اجتماعی هم آنها که در جوانی از پیوند میگریزند و خود را آزاد و فارغبال میانگارند، در کهولت اکثر قریب به اتفاقشان از کرده پشیمان میشوند و سخت دچار اشکال میگردند. درحالی که پشیمانی سودی ندارد و رنجی که میبرند، پادافره نقصی است که علیرغم توصیه قرآن و سفارش خداوند در نظام طبیعت به وجود آوردهاند. این از یک سو، از سوی دیگر به قول سرکار خانم پروین اعتصامی شاعره بزرگ قرنها که میفرماید:
وظیفه زن و مردان حکیم دانی چیست؟ یکی است کشتی و آن دیگریست کشتیبان این دو موجود که خلیفه خدا و نشانه ذات باری بشمارند، در کنار هم و با هم میتوانند راه به منزل مقصود ببرند با هیچ برتری، با صداقت و صفا و قداست و رعایت شئونات و مقدسات مرتبه انسانی.
خدا را چگونه باید دید و چگونه باید خود را به خدا نزدیک کرد؟ خدا را به چشم دل در همه جا میتوان دید؛ به قول هاتف اصفهانی: چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنیست، آن بینی... خداوند را در زیبایی گلها، در طیف نورانی آفتاب، در توسل یک روستایی به مشبکهای ضریح ائمه، در شاهکارهای نقش و حک و خط در کتیبههای شگفتآور آستانه عتبات مقدسه، در چهر یک جنگاور معتقد، در وصیتنامه یک شهید، در زندگی سرافراز یک جانباز، در تحمل بیقرینه یک آزاده و در هرجا که اثری از ایمان است، خدا حاضر و ناظر است. خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است و ما چون خود را فراموش کردهایم، به طبع خدا را دور میبینیم. نزدیک شدن به خدا در قدم اول، خود را یافتن است. زمانی که خود را یافتیم، دانستیم برای چه خلق شدهایم و رسالت ما چیست و در راه انجام رسالت خود گام برداشتیم، آن موقع نمینشینیم، مگر آنکه با خدا هستیم؛ برنمیخیزیم مگر که با خدا، سخن نمیگوییم مگر برای خدا و خلاصه در تأیید این نظراست: «گر به خود آیی، به خدایی رسی»، خدایی به معنی خداگونه شدن. ذرهای از بیکرانه لایتناهی ذات ابدی او و دریافتن رسالت انسانی خود و به عبارتی همان سخن مشهور : «من عرف نفسه، فقد عرف ربه».
کلاس تعلیم شما در چه وضعیتی بود و شیوه تدریستان چگونه بود؟ کلاس کانون مهرورزی و تجزیه و انتقال علاقه و عشق است. چهل هنرجوی نوجوان و جوان در دایره تعلیم از اقصی نقاط تهران در لحظهای موعود حضور مییافتند، دانشجو، خانهدار، هنرجو، کارمند و... به خاطر تعلیم خط. خط چیست و جاذبه آن در چیست و چگونه است، در محدوده گفتگوی حاضر نیست؛ اما مشق و تکرار و تذکار و علاقه و عشق اصول کار بود. بعضی مواقع انسان توجه و دقت و پشتکاری در هنرجوها میبیند که به وجد میآید. زمانی که کلاس به پایان میرسید، یک مستی معنوی و یک ارضای ذاتی در خویش احساس میکردم. خستگی در تعلیم هنر معنی و مفهومی ندارد،گاهی به حدی رابطه معلم و متعلم نزدیک و خودمانی میشود که تا لحظههایی پس از پایان ساعت تدریس، با تمام مشغله در حل و فصل معضلات و مشورت هنرجویان میگذرد. شیوه تدریس به روال متداول و بر اساس برنامه بود. همان طریقهای که ما از استادان خود یاد گرفتهایم، با گوشههای تازهیابی در تعلیم خود به کار بستیم تا حاصل چه باشد.
تخصص شما در کدام رشته از خوشنویسی است؟ رشته تخصصی من کتابت «نستعلیق» است و مدتی است در زمینه ترکیب و تشکل کار میکنم.
به چه نوع خطی بیشتر علاقهمند هستید؟ خط نستعلیق. به خاطر پیوند با فرهنگ ایرانی و ایجاد وحدت در بین مسلمانان شبهقاره و کشورهای تازه استقلالیافته و جاذبه خاص این خط که به «عروس خطهای اسلامی» شهرت دارد، به نستعلیق علاقه بیشتری دارم.
خوشنویسان مورد نظر شما از متقدمین چه کسانی هستند؟ میرعماد حسنی خوشنویس عهد صفویه حرف اول و آخر را زده است و در کتابت، میرزا محمد کلهر کرمانشاهی به جهت تحولی که در خوشنویسی نستعلیق به وجود آورد. البته این دو بزرگمرد علاوه بر هنر، از لحاظ شخصیتی نیز زوایای زندگی و تأثیرات هنری و اجتماعیشان سرآمد تمام هنرمندان سدههای اخیر بوده است. .
.
ادامه دارد
منبع: اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید