فصلنامه «مردم‌نامه» منتشر شد

1396/3/6 ۱۱:۰۳

فصلنامه «مردم‌نامه» منتشر شد

فصلنامه «مردم‌نامه» با سردبیری داریوش رحمانیان به چاپ رسید. در سطوری از آن به نقش کاباره‌ها، بارها، میخانه‌ها و دانسینگ‌ها در ترویج تباهی‌های اجتماعی و گرایشِ مردم به شیره‌کش‌خانه‌ها، پیاله‌فروشی‌ها و فاحشه‌خانه‌ها بعد از دو جنگِ جهانی اشاره شد که این موضوع عمدتا دستمایه مطبوعات طنز بوده است.


 

تاثیر دو جنگ جهانی در گرایش مردم به شیره‌کش‌خانه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها
 
 
فصلنامه «مردم‌نامه» با سردبیری داریوش رحمانیان به چاپ رسید. در سطوری از آن به نقش کاباره‌ها، بارها، میخانه‌ها و دانسینگ‌ها در ترویج تباهی‌های اجتماعی و گرایشِ مردم به شیره‌کش‌خانه‌ها، پیاله‌فروشی‌ها و فاحشه‌خانه‌ها بعد از دو جنگِ جهانی اشاره شد که این موضوع عمدتا دستمایه مطبوعات طنز بوده است.

 
 فصلنامه «مردم‌نامه» با سردبیری داریوش رحمانیان به بررسی تاریخ مردم در فرهنگ، سیاست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ ایران زمین می‌پردازد.

فصلنامه «مردم‌نامه» شامل بخش‌های مختلفی از جمله «تاریخ اجتماعی»، «تاریخ فرهنگی مردم»، «تاریخ سیاسی»، «تاریخ هنر و معماری»، نادبیات، سینما و تئاتر»، «نقدونظر»، «مردم‌نامه‌نویسی: نظریه و روش»، «تاریخ در ترازو»، «کشکول» است.

 

 

حلبی‌آبادها شکل غالب سکونت فقرا و بیکاران در تهران
رحمانیان، صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول «مردم‌نامه» در «سرسخن» با اشاره به ضرورت تاریخ مردم می‌نویسد: «مردم نامه‌نویسی به‌جای تاریخ دولت‌محور و سیاست‌زده که تنها به روایت رویدادهای کلان که عمدتا در مرکز و یا چند شهر بزرگ روی داده‌اند، می‌پردازد، به تاریخ اجتماعی و فرهنگی همه مردم و در همه جای ایران توجه و تأکید دارد. در روایت مردم‌نامه‌ای، مردم از حاشیه به متن و از پیرامون به کانون می‌آیند. به‌جای اینکه فرع پنداشته و انگاشته شوند، اصل و اساس می‌شوند؛ نه پیروان، تابعان چشم، گوش بسته و منفعل که عاملان و فاعلانی‌اند که افکار، باورها، خلق و خوی‌شان در ساخته و پرورده‌شدن بزرگان و سردمداران، اثر قطعی و بنیادی دارد. پس به جای اینکه در جایگاه گله و رمه و رعیت زبان‌بسته بنشینند. در مقام کسانی قرار می‌گیرند که مسئول و سازنده سرنوشت خویش‌اند. در اندیشه و مرام مردم‌نامه‌ای، قهرمانان و بزرگ‌مردان همچنان برجای می‌مانند و نقش بنیادی‌شان در ساخته‌شدن تاریخ مورد توجه و تأکید است؛ اما نه به‌عنوان موجودات قدسی و آسمانی که از فراز ابرها و آسمان‌ها به زمین آمده‌اند که به‌مثابه پدیده‌های زمینی و زمانی (زمینه‌مند و زمانمند و تاریخ‌مند) که برآمده از متن مردم و جامعه و زمانه هستند.» (ص5)
 
تاریخ «حلبی‌آبادها در ایران» (برنامه‌ریزی از بالا در تقابل با برنامه‌ریزی از پایین) به قلم محمدجواد عبداللهی به عوامل مساله حاشیه‌نشینی توجه کرده و آورده است: «در دهه چهل با دو رویداد مهم و تاثیرگذار بر این محلات فقیرنشین همراه بود که مساله «حاشیه‌نشینی» را به‌‌عنوان یک مساله حاد اجتماعی پدید آورد و باعث شد اسکان غیررسمی و حاشیه‌نشینی و به تعبیر کلی‌تر حلبی‌آبادها به شکل غالب سکونت فقرا و بیکاران و گروه‌های کم‌درآمد شهری در تهران تبدیل شود. یکی از این دو رویداد، تهیه طرح جامع توسعه فیزیکی شهر تهران در سال 1347 ش. است که در واقع می‌توان آن را مهم‌ترین رویداد موثر بر روند حاشیه‌نشینی در تهران محسوب کرد.» (ص22)
 
«هنر و جادو» عنوان مطلبی از ایوان سانتو با برگردان ژیلا پاشایی است که در سطوری از آن می‌خوانیم: «از آنجایی که طلسم‌ها و دعاها به حیطه زندگی شخصی مردم تعلق داشتند. در ایران تا سال‌های اخیر هیچ‌گونه بررسی آکادمیک روی آن‌ها صورت نگرفته است. قابل ذکر است، متخصصان مجارستانی مدت‌هاست کمک‌های قابل توجهی به بررسی فرهنگ سحر و جادو در اسلام کرده‌اند. ادوارد ریهاتسک اولین مقاله علمی را در 1870 م. 1287 ق. در رابطه با این موضوع به چاپ رساند و پایان‌نامه او همچنان نظریه‌ای مهم تلقی می‌شود، باتوجه به پیشرفت‌های اخیر، سندرفودر همکاری قابل ملاحظه‌ای در تحقیقات جدید کرده است.» (ص40)
 
 

اختصاص فضای طنزنامه‌ها به کوپنی شدنِ زندگی
فرهاد دشتکی‌نیا در مطلب «صدا و تصویر محذوفان در مطبوعات طنز» در انعکاس ناهنجاری‌های نوسازی می‌نویسد: «غیر از گروه‌ها و قشرهای اجتماعی، ناهنجاری‌های اجتماعی که با نوسازی‌ها ابعاد گسترده‌تری می‌یافت از مهم‌ترین سوژه‌های طنزنامه‌ها بود. در این بخش، فقط و متعلقاتِ متعدد و متنوع آن مانند قطحی، گرانی، کمبود نان، جیره‌بندی کالاها بعد از جنگ‌ها و کوپنی شدنِ زندگی بیش از سایر مسایل اجتماعی فضای طنزنامه‌ها را به خود اختصاص داده است. بیکاری، آسیب اجتماعی دیگری که دستمایه طنزها بود: «ـ چه خبره؟ با این عجله کجا میری؟ هیچ معلوم است کجا هستی؟ ـ دم دست داییم هستم. ـ داییت کیه؟ چه کاره است؟ ـ بیکاره، من هم کمکش می‌کنم.» موضوع سوم در این بخش، نقش کاباره‌ها، بارها، میخانه‌ها و دانسینگ‌ها در ترویج تباهی‌های اجتماعی و گرایشِ مردم به شیره‌کش‌خانه‌ها، پیاله‌فروشی‌ها و فاحشه‌خانه‌ها بعد از دو جنگِ جهانی است که در قالبِ‌ مقاله و کاریکاتور در طنزنامه‌ها بازتاب یافته است.»(ص49)
 
«تاریخ سیاسی محیط زیست در ایران» نگاهی به سیاست‌های محیط زیستی ایران پیش از انقلاب از مهدی رفعتی پناه‌مهرآبادی در انتقاد به تاثیر نگاه سیاسی به محیط زیست آمده است: «نگاه دستوری به برنامه‌ریزی توسعه در ایران، سیاست‌های بخش‌های مختلف را نیز دربرمی‌گرفت و به‌تبع این وضعیت، سیاست‌های محیط‌زیستی دولت ایران اسیر همین نگاه غیرقابل انعطاف‌ شد. به این وضعیت باید نبود بخشی مجزا برای برنامه‌ریزی‌های محیط‌زیستی در چهار برنامه عمرانی اول را اضافه کرد. هرچند که در برخی از موارد به بخشی با عنوان حفظ منابع طبیعی برمی‌خوریم، اما این بخش ذیل فصل کشاورزی و تحت تأثیر سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های کشاورزی کشور قرار می‌گرفت.»(ص74)
 
سینا سلطانی در سطوری از «خانقاه و بقایای معماری مردم» آورده است: «شناخت معماری مردم دشوار است و اقتضائاتی دارد. ردپای معماری مردم را باید در نقاط تاریخی و جغرافیایی خاص و انواع خاص از بناها پی گرفت. زمان طلایی شناخت معماری مردم در برخی انواع بناها مرحله تکوین است. خانقاه یکی از بناهایی است که از اواخر سده چهارم به دست مردم شکل گرفت و متولد شد. یکی از راه‌های شناخت معماری مردم در این دوره شناخت معماری خانقاه است. اگرچه بسیاری از خانقاه‌ها در طول زمان از بین رفت و شناخته نیست اما متونی نظیر مقامات عرفا حاوی اطلاعات فراوانی برای شناخت معماری خانقاه است.»(ص85)
 
 

رهایی نیافتن تاریخ‌نگاری ایرانی از چنبره تاریخ‌نگاری رسمی
«سنت‌های زیانبار»، نقدی بر روش‌های تدریس و پژوهش تاریخ در ایران به قلم دکتر علیرضا ملایی‌توانی است. در این مجال درباره چرایی متحول نشدن تاریخ‌نگاری در ایران می‌خوانیم: «اکنون باید به این پرسش بیندیشیم که چرا بیشتر تاریخ‌نگاری‌های ما از نوع تاریخ‌های سیاست‌زده و رسمی هستند. چرا دانش تاریخ‌نگاری ایرانی از رشدی رضایت‌بخش برخوردار نیست و نتوانسته از چنبره تاریخ‌نگاری رسمی رهایی یابد؟ تردیدی نیست که پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند بررسی‌های مستقلی است. اما همین قدر روشن است که ما در یک فضای اقتدارگرایانه، تاریخ‌های سیاست‌زده، ایدئولوژیک و رسمی می‌خوانیم، به‌صورت رسمی آموزش می‌بینیم، به‌صورت رسمی تاریخ را می‌فهمیم و با ابزارهای رسمی و منابع رسمی برای نهادهای رسمی یا دولتی تاریخ می‌نویسیم یا پژوهش می‌کنیم. هیچ نهاد مستقل از دولت خریدار تاریخ‌نگاری و فرآورده‌های آن نیست و یا از آن پشتیبانی نمی‌کند. در نتیجه تاریخ‌نگاری ما نه از نظر موضوعی (تاریخ اجتماعی و طبقات خاموش) و از نظر روشی و نه از نظر معرفتی دستخوش دگرگونی‌های ساختاری و تحول معنادار نمی‌شود.»(ص114)
 
«تاریخ و فرهنگ عامه مردم» از آلیستر دیویدسن با برگردان رامین صمیمی است که مولف با اشاره نگارش تاریخ مردم آورده است: «نگاشتن «تاریخ مردم» یعنی کنار گذاشتن و صرف‌نظر کردن از: (1) تاریخ بورژوایی که در آن مردم نیرویی هستند که به ملت‌ ـ دولتِ دموکراتیک اختیار و قدرت می‌بخشند؛ (2) تاریخ مارکسیستی که مردم با عنوان پرولتاریا کسانی هستند که انقلاب سوسیالیستی را تحقق می‌بخشند. و (3) تاریخ‌ کارگر که مردم را به دیده نوعی گذار بین مورد اول و دوم می‌نگرد. این‌ها همه اقسامی از مردم هستند که به‌عنوان نیرویی برای «پیشرفت» گروه‌های دیگر مطرح می‌شوند. «تاریخ مردم» مطالعه مردم به‌عنوان «نیروی مقاوم» در برای چنین «پیشرفتی» است. آنان غالب هستند و بنابراین در پژوهش تاریخ نقش محوری دارند؛ چراکه از بین نمی‌روند. نتیجه‌اش این است که صاحب تاریخی متداوم هستند که از ساختار سیاسی مسلط دولت مدرن فراتر می‌رود.»(ص126)
 
«در شرایط تقریر اکنونیت ما» تاریخ‌نگاری ایرانی از منظر جامعه‌شناختی عنوان گفت‌وگویی است که ابراهیم توفیق در پاسخ پرسش‌های محسن آزموده بیان کرده است. در سطوری از این مصاحبه می‌خوانیم: «تاریخ اجتماعی نوعی تاریخ انتقادی است گذشته از اینکه گستره و عمق نقد چه باشد. نقد ممکن است فقط وجه معرفت‌شناختی داشته باشد. یعنی مساله یک تاریخ اجتماعی تنها نشان‌دادن اموری باشد که در تاریخ‌نگاری متعارف حذف یا نادیه گرفته شده‌‌اند؛ بدون آنکه منطق تاریخ متعارف به موضوع نقد تبدیل شود. در این حالت مساله تاریخ‌نگاری فروکاسته می‌شود به اینکه کدام تاریخ یا چه نحله تاریخ‌نگارانه‌ای واقعیت را همه‌جانبه‌تر و واقع‌نماتر توضیح می‌دهد؛ بی‌آنکه جایگاه تاریخ‌نگار (سوژه شناسا) و نقشی که روایتش در نظم و هستی اجتماعی بازی می‌کند، موضوع تأمل شود. شاید بشود اسم این نوع نقد را گذاشت «نقد ایدئولوژی» اما نقد می‌تواند رادیکال‌تر باشد و وجهی هستی‌شناختی پیدا کند.»(ص164)
 
 

نزدیک شدن تاریخ جهانی به خوشامد آناتول فرانس!
روزبه زرین‌کوب، استادیار دانشگاه تهران نیز در «حکایتی از یادگار ایام» با اشاره به برخی سخنان زنده‌یاد عبدالحسین زرین‌کوب می‌نویسد: «آنچه در تاریخ اهمیت دارد، آن نیست که افراد و جوامع چگونه مرده‌اند، این است که آنها چگونه زندگی کرده‌اند و زندگی آنها چگونه امتداد و تحول یافته است. ... شاید آنچه می‌توانست خوشامد شاعرانه دانشمند پیر را (در روایت آناتول فرانس) به یک خلاصه واقعی از تاریخ جهانی نزدیک‌تر کند، این بود که در دنبال آن سه کلمه معروف(مردم به دنیا آمدند، رنج بردند، و مردند) این عبارت را نیز می‌افزود: و دیگران زندگی آنها را ادامه می‌دهند، تا رنج‌ها کمتر شود و زندگی پرمایه‌تر!‌ امری که این رنج انسانی را پرمعنی می‌کند، در واقع، همین است که به خاطر دیگران است، به خاطر آینده است.»(ص180)

فصلنامه «مردم‌نامه» با سردبیری داریوش رحمانیان در 215 صفحه و به بهای 15 هزار تومان منتشر شده است. این فصلنامه شماره 3 و 4 ویژه زمستان 95 و بهار 96 است.

 

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: