احمد عزیزی هم رفت... / محمود فاضلی

1395/12/23 ۱۲:۳۳

احمد عزیزی هم رفت... / محمود فاضلی

اگرچه احمد عزیزی را از نزدیک ندیده بودم اما با سالهای آغازین انقلاب اسلامی، نسل جدیدی از شاعران جوان و متعهد و انقلابی وارد عرصه ادبیات انقلاب شدند.

 

اگرچه احمد عزیزی را از نزدیک ندیده بودم اما با سالهای آغازین انقلاب اسلامی، نسل جدیدی از شاعران جوان و متعهد و انقلابی وارد عرصه ادبیات انقلاب شدند. با آغاز جنگ تحمیلی به تهران آمد و نوشته‌های ادبی او در روزنامه جمهوری اسلامی که آن روزها پای به میدان رقابت مطبوعاتی گذاشته بود و ارگان حزب جمهوری اسلامی بود، منتشر می‌شد. با اولین نوشته‌هایش جذب قلم او شدم. من که کمی اهل شعر نو و دکلمه بودم نوشته‌هایش بر قلب و روحم می‌نشست. تمامی کتاب هایش را می‌خریدم و می‌خواندم که در میان آنها «کفش‌های مکاشفه» بیشتر بر دلم نشست. بعدها کتاب‌هایی همچون«شرجی آواز» 1368، «خواب‌نامه و باغ تناسخ» 1371، «ترجمه زخم» 1370، «باران پروانه» 1371، «رودخانه رؤیا» 1371، «ملکوت تکلم»، «سیل گل سرخ» 1352، «رویای رویت»، «روستای فطرت»، «غزالستان» و «قوس غزل» به فهرست آثار احمد عزیزی اضافه شد. بسیاری از جملات او در مراسم‌های مذهبی مورد استفاده عموم قرار می‌گرفت و زینت بخش این مراسم‌ها بود.

در این نکته که از دست دادن یک شاعر یک حادثه سنگین است شکی نیست اما عزیزی یکی از موثرترین چهره‌های شاخص شعر انقلاب اسلامی  و یکی از بهترین شاعران فرم‌گرای شعر معاصر ایران، وزن و سبک در چهار دهه اخیر است. محتوای آثارش دارای مضامین انقلابی، عاطفی و عاشقانه بود. عزیزی شاعری آرام و بی حاشیه و بدون اهل سروصدا، صمیمى و مهربان و البته حساس بود. حافظه‌ای شگفت‌آور داشت و قدرت استفاده از این محفوظات را در اشعارش کاملا مشهود بود. شطحیات او نیز خاص خودش بود و تقلیدی از سبک معاصر نداشت.

شعرهای عزیزی پشتوانه‌‌ای غنی از مطالعات ملی، مذهبی و عرفانی داشت و از میراث ملی، مذهبی و عرفانی بهره‌مند بود. سبک اشعارش که منحصر به فرد بود به صورت مثنوی در «کفشهای مکاشفه» جلوه گر شد. این سبک که عزیزی آن را رواج داد، تاثیر بسیار زیادی در شعر معاصر داشت. یکی از شاعران هم نسل او قبل از عزیمت به سفر طولانی به خارج از کشور با احمد عزیزی گفتگو داشته است از روحیه لطیف او چنین یاد کرده و عزیزی به او می‌گوید«چرا می‌خواهی بروی؟ اگر تو بروی من می‌میرم». و چند ماه بعد و در پانزدهم اسفند ماه 1386 بعلت کاهش سطح هوشیاری ناشی از تشنج، بیماری قلبی و کلیوی به بستری بیماری می‌افتد.

با بیماری او و زندگی روی تخت، رنج‌های بیماری‌اش آغاز و جامعه ادبی نیز از فعالیت‌های ادبی و نثرهای شاعرانه او بی بهره و محروم می‌شود. 9 سال حضور در بیمارستان و سختی‌های چنین زندگی، وصف ناشدنی است. به جرات می‌توان گفت که در سال‌های اخیر هیچ شاعری به مانند او در زندگی سختی نکشید. آنچه که در این مدت بر او گذشت صبر و بردباری خانواده عزیزی، پزشکان و بویژه خواهر فداکارش است. خواهری که علاقه به برادر را به نحو شایسته‌ و کاملی به عمل آورد و با پیگیری‌های مستمر و شبانه روزی درمان او بمانند دوستانش انتظار بازگشت دوباره او را به زندگی می‌کشید. پیام‌های ارسالی به مناسب درگذشت عزیزی نیز از سوی شاعران، چهرهای سیاسی و قشرهای مختلف مردم بی‌سابقه بوده است. عزیزی این روزهای پایانی سال و در آستانه بهاری دیگر به مهمانی قيصرامین پور، مشفق کاشانی، سيد حسن حسينی و سلمان هراتی رفته و در جمع شاعرانه آنها جای گرفته است.

منبع: روزنامه بهار

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: