1395/12/17 ۰۹:۱۳
دیوید هیوم، نظریهپرداز فیلسوف و فیلسوف نیهیلیست و پوچگرای اسكاتلندی در 7 مارس 1711م در ادینبورو اسكاتلند به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را به سرعت به پایان برد و در نوجوانی وارد دانشگاه گردید.
دیوید هیوم، نظریهپرداز فیلسوف و فیلسوف نیهیلیست و پوچگرای اسكاتلندی در 7 مارس 1711م در ادینبورو اسكاتلند به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را به سرعت به پایان برد و در نوجوانی وارد دانشگاه گردید. با این حال به علت عدم تمایل به فراگیری هر چیز جز فلسفه، دروس دانشگاهی را رها كرد و به مطالعات خود در رشته فلسفه ادامه داد. هیوم در جوانی مدتی به تدریس روی آورد و به تفكراتی درباره عقل پرداخت. وی از این زمان تلاش كرد تا این اصل را كه آدمی حیوان ناطق است و جهان توالی منظمی از علت و معلول است، باطل سازد. از این رو اعلام كرد كه من تنها به یك حقیقت پی بردهام و آن این است كه حقیقتی وجود ندارد. به این ترتیب هیوم فلسفه خود را این گونه آغاز كرد كه چون هر آنچه ما در مییابیم تنها تصور ذهن ماست، خود ذهن نیز یك چنین تصوری بیش نیست. ذهن وجود واقعی ندارد. از این گذشته خدا نیز تصوری است در ذهن انسان، پس خدا نیز وجود واقعی ندارد. وی با دین و به ویژه كتاب مقدس، دشمن بود و اعتقاد داشت كه دین، فلسفه، ادبیات، علم، تاریخ و هنر به عنوان جنبههای گوناگون ادراك انسانی، چیزی را نشان نمیدهند جز طبیعت كور، كه بدون تشخیص مهر مادرانه، فرزندان نارس و ناتوان خود را از دامن بیرون میریزند. همچنین دنیا، سلسلهای از حلقههای به هم پیوسته نیست، و ذهن اسبابی نیست كه رشتهای از چون و چراها را ثبت كند. دانش ما از احساسهای اتفاقی و جسته و گریخته تركیب پذیرفته است. ما هر یك از این احساسها را آنگونه كه به ما میرسند در مییابیم و سپس بر مجموع این احساسها، كه هیچگونه ربطی با هم ندارند، نظمی دروغین میدهیم و با بیمنطقی تمام، آن را منطق هستی مینامیم. هیوم بر این اعتقاد بود كه ما هیچ چیز را به طور یقین نمیشناسیم حتی خودمان را و برای حقایق و قوانینی كه پیش خود فرض میكنیم، هیچ دلیل فلسفی نداریم. هیوم اعلام میدارد كه ما تصور روشنی از ذات خود و از بقیه جهان نداریم. ما فقط صاحب مقداری تاثّرات درهم و برهم هستیم. این تاثّرات ممكن است درست و ممكن است غلط باشند ولی ما راهی برای تشخیص بدی و خوبی آنها نمیشناسیم. همچنین چون هیوم اشیاء را بدون هرگونه ارتباط منطقی با یكدیگر میداند، معتقد است كه ما نمیتوانیم به علت اشیاء پی ببریم. بنابراین برای قبول هیچ چیز، دلیل وجود ندارد. به این ترتیب، فلسفه هیوم ما را به یك خیابان بنبست میكشاند، زیرا به اینجا ختم میشود كه به هیچ یك از تصورات ما، اعتماد را نیست. به گمان او میان دیوانگی و فرزانگی تفاوتی نیست. به نظر هیوم آن كس كه در راه نجات بشریت شربت شهادت مینوشد، و آن دیوانهای كه برای نابود ساختن بشریت میكوشد، هر دو به طور یكسان از اثبات عقیده خویش عاجزند. بنابراین هیچ كس نباید گمان برد كه تنها او به حقیقت دست یافته است. فروتنی قدم اول حكمت است، فیلسوف باید احتمالات را بپذیرد و از فرض یقینیات بپرهیزد. به طور كلی، فلسفه هیوم بر اساس تفكر شكاكانه درباره احتمالات بسیاری كه بعضی از آنها به واقعیت نزدیكترند نهاده شده است. این فلسفه، فلسفه سرد و نافریبندهای بود كه حتی خودِ هیوم را راضی نمیساخت. همچنین در طرد نظرات هیوم میتوان از تفكرات او كه حقیقت را نفی میكند كمك گرفت و گفت: پس عقاید هیوم نیز در واقع حقیقت ندارند و قابل تشكیك است. در نهایت این كه این نیهیلیست بی خدا، در دلْ به وجود هنرمندی مدبّر برای اداره امور دنیای منظم اذعان داشت ولی به جستجوی آن نرفته است. علیرغم این كه افكار نیهیلیستی و پوچ گرای هیوم تأثیر عمیقی بر تفكرات برخی از اندیشمندانِ پس از او نهاد، با این حال، مطرودِ دینداران و خداباوران نیز واقع شد. هیوم گرچه به عنوان یك متفكر و فیلسوف مورد توجه و محبوب برخی بود، اما به علت بیاعتنایى به حقیقت، شكاكیت در علت دنیا و دشمنی با دین، مورد تنفر كلیسا قرار گرفت و به عنوان فردی ملحد عنوان گردید. هیوم افكار خود را در مجموعه سه جلدی رسالهای درباره طبیعت بشر و نیز تاریخ انگلستان و پژوهش درباره فهم انسانی به نگارش درآورده است. دیوید هیوم سرانجام در بیست و پنجم اوت 1766م در شصت و شش سالگی درگذشت.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید