1395/12/8 ۰۷:۵۷
169 سال پیش، فوریه 1848 میلادی، «مانیفست کمونیسم» نوشته مارکس و انگلس انتشار یافت. اثری که از زمان تالیفاش تاکنون بیشترین تاثیر را در دنیا بر جنبشهای اجتماعی آن هم در سراسر دنیا داشته است. اهمیت این اثر، یونسکو را مجاب کرد تا در سال 2013 آن را در فهرست «حافظۀ جهانی» یونسکو برای حراست از میراث مستند جهانی با هدف حفاظت ثبت کند.
نزدیک به 170 سال از انتشار «مانیفست کمونیسم» میگذرد زهرا سلیمانیاقدم: 169 سال پیش، فوریه 1848 میلادی، «مانیفست کمونیسم» نوشته مارکس و انگلس انتشار یافت. اثری که از زمان تالیفاش تاکنون بیشترین تاثیر را در دنیا بر جنبشهای اجتماعی آن هم در سراسر دنیا داشته است. اهمیت این اثر، یونسکو را مجاب کرد تا در سال 2013 آن را در فهرست «حافظۀ جهانی» یونسکو برای حراست از میراث مستند جهانی با هدف حفاظت ثبت کند.
مانیفست چه میگوید «شبحی در اروپا در گشت وگذار است، شبح کمونیسم» این جمله آغازین مانیفست است که در نهایت با شعار معروف آنها یعنی «کارگران همه کشورها متحد شوید»، پایان مییابد. «مانیفست حزب کمونیسم» اولین سند برای کمونیسم علمی و اولین برنامه برای جنبش جهانی کمونیستی بود که از سوی کارل مارکس به رشته تحریر درآمد. در این اثر اهداف و وظایفی که با ظهور جنبشها بر دوش احزاب کمونیستی قرار میگیرد توضیح داده شده است یعنی دقیقا زمانی که سرمایهداری قرار است به دست پرولتاریا نابود شود. مانیفست برنامه کوتاهمدت کمونها را برایگذار از سرمایهداری به کمونیسم مشخص میکند که قرار است از طریق قهر دولت دیکتاتوری پرولتاریا محقق شود.
دیکتاتوری «مانیفست» میتوان گفت دیکتاتوری پرولتاریا مهمترین ایده «مانیفست» است که در آثار قبلی مارک و انگلس به آن پرداخته شده بود اما مبنای نظری و تاریخی آن فقط در «مانیفست» تعریف میشود. «مانیفست» با این کلام معروف خاتمه مییابد: «کمونیستها شرم دارند از اینکه نظریات و اهداف خود را پنهان کنند. آنها به صراحت اعلام میدارند که تحقق اهداف آنها فقط از طریق سرنگونی قهرآمیز تمامی نظام اجتماعی موجود میسر است. بگذار طبقات حاکم در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. کارگران در این انقلاب چیزی جز زنجیرهای خود را از دست نمیدهند، اما جهانی را به کف میآورند. کارگران همه کشورها، متحد شوند!» گرچه سیستم جهانی شدن کمونیسم هیچگاه به چنان آیندهنگریای که از آن سخن میگفت نائل نشد اما آنچه مانیفست از آینده متصور بود و پیشگویی میکرد چنان جذاب و دلربا بود که هنوز هستند کسانی که مانیفست را میخوانند تا ابعادی از آینده برایشان آشکار شود. سالیان متمادی تلاش هم نتوانست آنچه مارکس در مانیفست میخواست را محقق کند چنانچه خود مارکسیستها مصرانه مدعی بودند که رژیمهای «مارکسیستی» چیزی جز بدل مسخره از آنچه مارکس در حقیقت خواستار آن بود، نیستند. «مانیفست» توانست بسیاری از کشورهای دنیا، مردم و جنبشهای بسیاری را رهبری کند، جنبشهایی که هیچیک نه نتایجی که مارکس میگفت را در بر داشتند و نه آنچه برای رسیدن به ایدهآلهایی بشری مسیرساز باشند. مارکسیستهای دو آتیشه نیز امروز بر این باورند که احزاب کمونیستی به قدرت رسیده چون ولادیمیر لنین، مائوتسه تونگ و فیدل کاسترو هم به هیچ وجه شباهتی به پرولتاریایی نداشت که کارل مارکس در رویای خود آنها را شایسته قبضه کردن قدرت میدید.
ایده همچنان محبوب اما خطرناک ریچارد رورتی معتقد بود که «مانیفست» هنوز دارای قدرت و البته خطرآفرین است چراکه در این سالها نیروی الهام بیشتری به دست آورده است و سند برپایی جنبشهای بسیاری بوده است چون در جهت متحد کردن افراد بیشماری برای آزادی انسان و برابری بسیار موثر عمل کرده و میکند. روزنامه آلمانی «فرانکفورتر الگمانه» از ریچارد رورتی فیلسوف آمریکایی و اندیشهپرداز لیبرالیسم خواسته بود تا با تجربه یک قرن گذشته نگاهی داشته باشد به «مانیفست» مارکس. از نظر رورتی مارکسیسم هنوز هم قادر است مصیبتهای بزرگی بهوجود آورد چون امروزه مانیفست کمونیستی میتواند هنوز بازیچه گانگسترهای خودکامه عالم سیاست و قدیسان دروغین قرار گیرد. هنوز زنان و مردان جسور و از خود گذشته هستند که رغبت دارند جان و خوشبختی خود را به بازی بگیرند تا نسل آینده را از زجر رها کنند. هنوز افراد بسیاری «مانیفست» کمونیستی را در دست میگیرند و میخوانند در حالی که در دل امید دارند که عدالت واقعی اجتماعی به واسطه انقلابی که مارکس میگوید ممکن است. آنها باور دارند که جامعه بیطبقه دنیایی که چنانچه مارکس میگوید «در آن تعالی آزاد هر فرد تنها شرط تعالی آزاد همگان است» ممکن شود آن هم به همان شیوهای که مارکس تبیین کرده است. نباید از یاد ببریم که به واسطه همین مانیفست بود که چند میلیون انسان به واسطه سازمان امنیت و تفتیش عقاید در شوروی سوسیالیست مورد شکنجه و بازجویی قرار گرفتند. آنها قدرت داشتند و این قدرت را از «مانیفست» میگرفتند چراکه مانیفست این باور را به آنها داده بود که آنها میدانند تاریخ چه سرنوشتی را برای بشر رقم زده است و قدرت پیشگویی آینده را دارند. قدمت نزدیک به 170 ساله مانیفست نمیتواند این واقعیت را پنهان کند که «مانیفست» به زیبایی توانست درسهایی را برای ما از روند سریع سرمایهداری و صنعتی شدن بیان کند. این را نباید از یاد ببریم که اگر بعد از گذشت حدود 165 سال تصمیم گرفته میشود که از «مانیفست» به این شکل حفاظت بشود، پس ارزشهایی در خود از تاریخ بشریت داشته است که نمیخواستیم آنها را هیچگاه از یاد ببریم. «مانیفست» درسهای مهمی داشت، «مانیفست» آموزههای ما از عدالت و برابری را یادآوری میکند، «مانیفست» یادآوری میکند که برای رسیدن به عدالت و برپایی حکومتهای مردمسالارانه، فقط براندازی حکومتهای استبدادی کافی نیست. «مانیفست» یادآوری میکند که برای رسیدن به مردمسالاری فقط قانونمندی کافی نیست. «مانیفست» به ما یادآوری میکند که همچون 170 سال پیش هنوز ثروتمندان روزبهروز پولدارتر میشوند و فقرا روزبهروز فقیرتر و این روند متعلق به امروز و فردا نیست بلکه روندی از گذشتههای دور است تاکنون که انقلاب و براندازی قدرتهای استبدادی نتوانسته تاثیری در روند آن داشته باشد. برتری ما نسبت به گذشتگان خودمان نیز در همین است که ما امروز در حافظه جهانی خود «مانیفست» داریم و آنها نداشتهاند.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید