تولد "آرتور شوپنهاور" فیلسوف آلمانی (1788م)

1395/12/4 ۰۹:۳۰

تولد

آرتور شوپِنْهاوِر فیلسوف معروف آلمانی در 22 فوریه 1788م در دانتزیك آلمان به دنیا آمد. او به خاطر مرگ زودهنگام پدر و بی‌‏توجهی مادر، دارای طبیعتی ناآرام، متزلزل و پر از سوءظن و عصبانی بود.

 

آرتور شوپِنْهاوِر فیلسوف معروف آلمانی در 22 فوریه 1788م در دانتزیك آلمان به دنیا آمد. او به خاطر مرگ زودهنگام پدر و بی‌‏توجهی مادر، دارای طبیعتی ناآرام، متزلزل و پر از سوءظن و عصبانی بود. شوپنهاور در جوانی با عقاید بودا آشنایى یافت و پس از تحقیق و تفكر زیاد، به آیین بودایى اعتقاد كامل پیدا كرد. وی از آن پس مدتی به تدریس روی آورد اما چون كارش نگرفت آن را رها كرد و در سال 1819م كتاب معروف خود به نام جهان به صورت اراده و اندیشه را، منتشر نمود. چون كتابش نیز مورد توجه مردم واقع نشد به سختی از مردم رنجیده خاطر شد و نسبت به اجتماع، بدبین گشت. از این رو، سی سال آخر عمر را به تنهایى در گوشه‌‏ای به سر برد و به تفكر پرداخت. شوپنهاور از گوشه انزوای خود، جهان را نظاره می‏كرد و نژاد بشر را توده‏ای از حیوانات نامطلوب می‌‏دید كه محكوم به زندگی پُرستیز و پررنج و بی‏امید هستند. او معتقد بود كه حقیقت جهان، خواست و اراده است و شخص، آن گاه به وجود خود پی می‌‏برد كه اراده بر انجام كاری كند. اصلْ در انسانْ اراده است و همه نیروها، انواعی از اراده هستند. او می‏‌گفت: بیایید در این باب نیندیشیم كه چه داریم، بلكه بدان بیندیشیم كه چه هستیم. بیایید به جای آنكه صندوق‏های خود را پر كنیم، فكر خویش را پرورش دهیم. از این بالاتر، بیایید اراده خود را برای غلبه و پیروزی بر دیگران فرو گذاریم. پیروزی را در درون خود بجوییم. چنین اراده‌‏ای به ما آرامشی می‏‌دهد كه بالاتر از حد تصور است. آرامش كامل روح است. آن‏گاه فقط دانش و معرفت برای ما باقی می‏‌ماند و اراده زایل می‏‌شود. از سوی دیگر به عقیده شوپنهاور، اصل در زندگانی، رنج و گزند است و لذت و خوشی، همانا دفع اَلَم است. هر چه موجود جاندار در مرتبه حیات برتر باشد رنجش بیشتر می‏‌باشد، چون بیشتر حس می‏كند و آزار گذشته را بیشتر به یاد می‏آورد و رنج آینده را بهتر پیش‏‌بینی می‏‌كند. شوپنهاور اعلام می‏دارد كه جنگ، اصل همه شرها در زندگی دردآلود ماست و در دنیای دیگر، درد و رنجی بزرگ‏تر از آن چه در این دنیا هست وجود ندارد. پس چاره نجات از این دوزخ جهانی این است كه از جنگ و جدال باز ایستیم و زندگی خود را با اندیشه‏‌های فلسفی مورد تأمل قرار دهیم، چرا كه چاره ما در ثروت نیست بلكه در حكمت است. شوپنهاور به عنوان فیلسوفی بدبین، زندگی را سراسر رنج و عذاب می‏داند و آن را به مرگی تشبیه می‏كند كه دم‌‏به‌‏دم به تاخیر می‌‏افتد، سرانجام در حالی اجل می‏رسد كه آدمی سودی از حیات خویش نبرده است. مذهب شوپنهاور، اصالت تصور و وحدت وجود بود و عقیده داشت كه جهان و هرچه در او هست، عوارض و حوادث و نمایش است و آن چه ما درك می‏كنیم، مصنوع ذهن خودمان است. شوپنهاور نه به روح معتقد است نه به ماده، بلكه به جهان موجود علاقه دارد. وی علاوه بر آن كه، فلسفه را امری ضروری می‌‏دانست، عقیده داشت كه فلسفه نباید با جملات پیچیده آمیخته گردد. اندیشه‌‏ها و آثار شوپنهاور تا سال‏های متعدد، خواننده‏‌ای نداشت تا این‏كه در اواخر عمر، اقبال مردم به وی افزایش یافت. آرتور شوپنهاور در تمام عمر، تنها زیست و در خانه‌‏اش را به روی همه بست. حوصله تحمل سروصدا را نداشت و بیشتر عمرش را در سكوت اندیشه‏‌هایش گذراند تا این كه سرانجام در 23 سپتامبر 1860م در 72 سالگی درگذشت.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: