من دیگر هیچ‌جا گفتاری نمینویسم / دكتر على شاپوران

1395/11/23 ۰۸:۴۳

من دیگر هیچ‌جا گفتاری نمینویسم / دكتر على شاپوران

پیشتر در همین کانال(كانال فنّ ادبيّات: @fanneadab)، نه فقط از "خطر"، بلکه از "واقعیّت" نابودی تدریجی فارسی دری نوشته‌ام. این اتّفاق در تاریخ زبان‌ها، و ازجمله در تاریخ زبان‌های ایرانی، نه‌تنها بی‌سابقه نیست، بلکه ظاهراً عمر فارسی دری بیش از سایر زبان‌های ایرانی هم بوده‌است.

 

پیشتر در همین کانال(كانال فنّ ادبيّات: @fanneadab)، نه فقط از "خطر"، بلکه از "واقعیّت" نابودی تدریجی فارسی دری نوشته‌ام. این اتّفاق در تاریخ زبان‌ها، و ازجمله در تاریخ زبان‌های ایرانی، نه‌تنها بی‌سابقه نیست، بلکه ظاهراً عمر فارسی دری بیش از سایر زبان‌های ایرانی هم بوده‌است. البته که این پدیده خواه‌ناخواه روزی رخ خواهدداد، ولی این بدین معنی نیست که از من و ما هیچ کاری برای حفظ آن زبان کهن و شیرین برنیاید.

با غیبت و غفلت نهادهایی که باید حافظ این زبان باشند، در روزگار رواج شبکه‌های مجازی و ناکارآمدی و فلج‌شدگی "آموزش"، سرعت نابودی فارسی معیار دری بالا رفته‌است. در شبکه‌های اجتماعی، زبان رایج، زبان گفتاری تهرانی ست. نوشتن به زبان گفتار، با "اندیشیدن" بدان زبان همراه است و این خود ناتوانی در اندیشیدن به فارسی نوشتاری را به‌ دنبال دارد. زبان گفتار از نظر پیشینه و توانایی و نحو و افعال و ... در قیاس با زبان نوشتار فقیر است و این فقر، باعث فقر بیشتر در اندیشه‌ی ایرانیان خواهدشد.

من خود دیده‌ام که نگارش به زبان گفتار به مدّت طولانی، حتی صرفاً در گفت‌وگوهای خصوصی و خودمانی، تغییراتی گاه پایدار در فرایند تفکّر و شناخت صاحبان زبان پدید می‌آورد و میزان خطاهای ایشان، حتی اهل فضل و تفکر را در نگارش افزایش می‌دهد. از این روند و عواقبش نگرانم و مطمئنّم که در این نگرانی تنها نیستم و قصد دارم از امروز، علاقه‌مندان ایران و فرهنگ ایرانی و زبان و ادب فارسی را دعوت کنم که به کمپین #گفتاری_نمینویسم بپیوندند و حتی در گفت‌و‌گوهای خصوصی، و به‌خصوص در فضاهای عمومی، تماماً به زبان معیار بنویسند. شاید اینگونه بتوانیم این زبان شکوهمند را بیشتر حفظ کنیم، تا وقتی که متولّیانش به فکر بیفتند و کاری کنند.

نخستین مطلب کمپین و هشتگ #گفتاری_نمینویسم توجّهات و واکنش‌های بسیاری برانگیخت و همراهانی یافت. ضمن تشکّر از تمام عزیزان، اعلام می‌کنم که چند دوست فاضل ظرف امروز و فردا کانالی برای پیگیری مباحثات این کمپین به‌راه خواهندانداخت و از همراهانمان تقاضا می‌کنم اگر با ما موافقند، هشتگ #گفتاری_نمینویسم را منتشر و به آن عمل کنند.

مخالف کم نداشتیم. تقریباً تمام مخالفت‌ها حاوی نوعی دفاع از روش شخصی مخالفت‌کننده بود و به صراحت یا کنایه، «من خودم در گفت‌وگوها چنین و چنان می‌کنم»ـی  دربرداشت. برخی نظرات کسانی که به‌عنوان اهل فضل و ادب می‌شناسیمشان آشکار کرد که وضع از آنچه من خیال می‌کردم خیلی بدتر است و کار خیلی بیش از آنچه تصوّر می‌کردم از کار گذشته‌است. بیشتر دوستان مخالف نتوانستند از پدیده‌ای که خودشان ذیل آن و جزئی از آن هستند فاصله بگیرند و نگاهی از بیرون به آن بیندازند.

در سلسله مطالبی، چه در این کانال و چه در کانال «گفتاری ننویسیم» به چند مطلب مهم، از قبیل ارتباط زبان و تفکّر (که برایم عجیب بود که برخی زبان‌شناسان آن را – که از بدیهیّات زبان‌شناسی ست - نفی کردند) و خطرات و درجات نگارش گفتاری و وضعیّت فعلی و سابقۀ آن و آیندۀ احتمالی و خطرات آن خواهیم پرداخت. فعلاً به چند نکته که مخالفان کمپین عموماً درنظر نگرفتند اشاره می‌کنیم.

 

«لازمۀ صمیمی نوشتن نگارشِ گفتاری نیست»

 دوستانی که با احتجاج «صمیمیّت» از نگارش گفتاری دفاع می‌کنند ظاهراً دوران پیش از پیامک و اینترنت را از یاد برده‌اند و/یا در نثر معیارشان می‌کوشند به شکلی مصنوعی و نمایشی زمخت یا کهن‌گرا یا فضل‌فروشانه بنویسند و ادای بزرگ‌ترهاشان را دربیاورند. در تمام هزار و اندی سال پیش، عاطفی‌ترین و عاشقانه‌ترین نوشته‌ها و خودمانی‌ترین احساسات با همین زبان فارسی دری معیار بیان می‌شد و کسی احساس کمبود و خلأ نمی‌کرد. مثال‌هایی از قبیل قیاس «لباس پوشیدن رسمی و راحت» با «نوشتن رسمی و راحت» هم جز این که مع‌الفارق است و جز این که با تفکّر علمی ناسازگار است، به همین دلیل فوق نارساست! در آیندۀ نزدیک نمونه‌های عینی از زبان صمیمی گفتاری را در کانال ما خواهیددید.

 

«چند کتاب و جملۀ شکسته در متون چاپ‌شده توجیهِ ترک شیوۀ نگارش معیار نیست»

سابقۀ نگارش گفتاری یا شکسته در ترجمه‌ها، داستان‌ها و برخی عبارات در کتب کهن، ارتباطی به وضعیّت فعلی ندارد. دو کتاب و چند شعر شاملو یا چند نقل‌قول در کتاب‌های داستان، یا ترجمۀ اشعار و داستان‌ها، یا حتّی کاربرد زبان گفتار در یک بیت مقامات شیخ جام و نمونه‌هایی در مقالات شمس (که کتابی ست حاوی «سخنان و نه نوشته‌های» شمس تبریزی و احتمالاً هرگز پاک‌نویس نشده‌است) یا مثلاً مصرع «خیالت غیر از اینه من بمیرم؟» ایرج  میرزا، «استثنا»هایی هستند که «بسامد» تکرارشان در طول سدۀ اخیر به پنج درصد حجم پیکرۀ نگارش‌ها و تعدادشان در تمام هزارۀ پیش از آن به دویست مورد نمی‌رسد (و نیمی از آن موارد نقل‌قول از کسانی ست که سواد نوشتن نداشته‌اند و الباقی اغلب مربوط به دورانی پیش از جاافتادن زبان فارسی دری معیار است)، ولی امروز با اطمینان می‌توان گفت تقریباً تمام آنچه عوام می‌نویسند و می‌خوانند، و بیش از نیمی از نوشته‌ها و خوانده‌های تحصیل‌کردگان، جز اقلّیّتی کوچک از اهل تحقیق و سال‌خوردگان، به زبان گفتاری ست. طبیعی ست که این پدیده «عادت» ناخوبی ایجاد می‌کند که البتّه موضوع این نوشته نیست.

 

«پدیدۀ حاضر "نابودی" است و نه "تحوّل"»

کسانی که با استدلال «تحوّل زبان طبیعی ست» یا «زبان گفتار انگلیسی‌ها همان زبان نوشتارشان است» از شکسته‌نویسی دفاع می‌کنند ( علاوه بر این که حواسشان نیست که لحن و واژگان یک نمایندۀ پارلمان انگلیس در نطقش با (مثلاً) گفتار کاکنی فرق دارد) فراموش کرده‌اند که اوّلاً انگلیسی‌زبان‌ها از خواندن و فهمیدن شعر و نثر چهارصد سال پیششان عاجزند، حال آن که تا همین چند دهۀ پیش، یک ایرانی که سوادی ابتدایی داشت، دربرابر چشمان حیرت‌زدۀ جهانیان، شعر هزارسالۀ فردوسی را می‌خواند و می‌فهمید و این که الان اغلبِ ایرانیان از این کار عاجزند ضایعۀ بزرگی ست. تحوّل در زبان طبیعی ست و فارسی دری هم تحوّل یافته‌است. دکتر شفیعی‌کدکنی شعر و نثر سعدی را می‌فهمد، ولی احتمالاً سعدی اگر امروز زنده بود نمی‌توانست مقالات دکتر شفیعی کدکنی را بدون اشکال درک کند. زبان معیار امروز ما همان زبان هزار سال پیشمان نیست؛ ادامۀ آن است. ولی زبان گفتار نه در نحو و نه در واژگان، ادامۀ دری معیار نیست و بهترین دلیل بر آن این که با آموختن فارسی گفتاری نمی‌توان از پس فهمیدن میراث مکتوب فارسی دری برآمد. تحوّل زبان اگر معلول تکامل اندیشه و پیشرفت تمدّن باشد (نظیر آنچه در دورۀ مشروطه و چند دهه قبل و بعدش رخ‌داد) خیلی خوب و مستحسن است، ولی امروز ما کدام جهش تمدّنی و رنسانس فرهنگی را شاهدیم که تغییر زبان برای همراهی با آن ضروری باشد؟ این تحوّل سریع و شدید فقط نشانه‌ای ست بر زوال و سقوط یک فرهنگ و تمدّن.

 

«فرافکنی چارۀ کار نیست»

شک نیست که کوتاهی نهادها و دستگاه‌های ذیربط، از آموزش و پرورش تا فرهنگستان، در ایجاد و رواج این معضل نقش داشته‌است و شک نیست که بدون عزم و همراهی آن‌ها، این کمپین و امثال آن به نتیجۀ قطعی نخواهدرسید؛ ولی این عادتی ست غلط در بین ما ایرانیان، که تا با معضلی روبه‌رو می‌شویم که خودمان هم تاحدّی (گیرم بسیار کم) در ایجادش دخیل بوده‌ایم، یا تا به پدیده‌ای پیچیده و کاری ازکارگذشته برمی‌خوریم، زود تقصیر را به گردن یک نیروی بزرگ بیرونی (مثلاً دولت، استعمار، استبداد، عرب‌ها ...) بیندازیم و از خودمان رفع مسئولیّت کنیم و شب راحت بخوابیم! البتّه که وضعیّت آموزش در کشور ما ورای حدّ فاجعه است، ولی ما، هرکدام از ما، خودمان واقعاً چه کرده‌ایم و باید چه کنیم؟ آیا باید به روند اضمحلال فرهنگ و تمدّن ایران و زبانی که مهم‌ترین دستاورد و میثاق فرهنگی ایران است بی‌اعتنا بمانیم؟ آیا باید منتظر باشیم که دولت به کودکانمان بیاموزد که چگونه بنویسند و اگر نیاموخت خودمان هم هیچ کاری نکنیم؟

آیا وقتی با پدیده‌ای مواجه می‌شویم که خود از قربانیان آن هستیم به‌جای پذیرش خطا و کوششی ساده برای اصلاح آن باید هزار توجیه غریب بیاوریم و به روند معتادمان ادامه دهیم؟ این همان کاری ست که با رانندگی و زباله‌سازی و اختلاس‌های کوچک و مطالعه‌نکردن و هر آفت دیگرمان می‌کنیم و ما امیدواریم با زبانمان چنین نکنیم!

 

«نوشتن به زبان معیار به معنای قلنبه‌نویسی نیست»

 لازم نیست (هرچند ایرادی هم ندارد) که به‌جای «حالا» حتماً «اکنون» بگوییم و به‌جای «تحقیق می‌کنم» بگوییم «می‌پژوهم» و نظیر آن. برخی دوستان علاقه‌مند به فرهنگ و زبان ایران که به کمپین ما پیوسته‌اند، ولی الزاماً با ویرایش متون و درست‌نویسی زیاد سروکار نداشته‌اند حتماً باید به این نکته توجّه‌کنند. در این زمینه در کانال کمپین توضیحات مفصّل‌تری خواهیم‌داد.

من تصمیم قطعی گرفته‌ام و همچنان #گفتاری_ نمینویسم . شما چطور؟

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: